logo





عسل در برف

سه شنبه ۶ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۶ ژانويه ۲۰۱۶

مجید خرمی

گرته ی یادی سپید موی
زیر ِکلاهی در برف .
جوانه های خون
دراندام ها .
یک جفت کفش ِتازه
که بدیدار ِدوست می رساندم .
آنجا پشت ِپیری درخت ،
آری دوست ِمن
ارمغان ِدی ماه را
به روز ِتولدم می بخشید .
از میان ِسردی فصل
مهربانی چه شیفته می گذشت .
ما هنوزهم
به ملودی ی دَن دَن دِیُو،
وسازدهنی گوش می سپاریم .
ما هنوزهم
هم دیگررا دوست می داریم .
وقتی برف برشاخه ها
نشسته بلورآجین ،
نمی دانیم هنوز
پرنده ها ازکدام سفره
گرته ی ناشتایی
زمستان ِنو را برمی چینند ؟
تاماه شب نما ،
درهاله ی آبی بیداراست
اینجا رخسارم سرخ است ،
من دی ماهی ام !
من زنده ام هنوز!
به یاد ِشما نیکان ،
عسل دربرف را
باشراب ِ گرم می نوشم !
می گُساری هستی بخش
جانانه به کامتان
شیرین باد !

«دَن دَن دِیُو » نام ِیک ساز ِبسیارکوچک است که لای دندان کلید می کنند وبه زبانه ی
فلزی با انگشت تلنگرمی زنند ونوعی آهنگ می نوازند .درخوزستان، آن سال های دور
رواج پیدا کرد واین نام برگرفته ازلرزش ِصوت ِاین سازوآوای آن است که جنوبی ها
برآن به نهاده اند .

مجید خرّمی
بیست ودوم ژانویه ،دوهزاروشانزده ،
فرانکفورت .



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد