logo





من سیاسی نیستم !!

جمعه ۲ بهمن ۱۳۹۴ - ۲۲ ژانويه ۲۰۱۶

فروغ طیاری

Forough-Tayyai.jpg
من سیاسی نیستم واژه ایست که هرروزه از زبان بسیاری میشنویم ، زیر سایه این اظهار نظر گوشه عافیت خوابیده است ، مگر میتوان گرسنگی ، کارتن خوابی ، کارگری زنی که برای امرار معاش فرزندش را برکمر بسته و روی سرش یک ستون آجرنهاده دید و بی تفاوت از کنارش گذشت ، سیاسی نیستم یعنی با راسترین ، قشریترین ، غارتگرترین و جنایتکارترین عناصر جامعه همراه هستم ، سیاسی نیستم یعنی در سرنوشت کشورم مایل بهیچ مشارکتی نیستم ، انتخابات یک پدیده مورد تائید همه سیستمهای جهانی است ، حالا اگر انتخابات در کشوری براساس موازین اخلاقی و انسانی بر گزار نمیشود منهم مقصرم، عده ای به اعتراض در انتخابات شرکت نمیکنند ، عده ای به بهانه اینکه من سیاسی نیستم و عده ای بدلیل اینکه انتخابات را مهندسی شده میدانند از شرکت در انتخابات سرباز میزنند . مشارکت در انتخابات یک انتخاب نیست یک وظیفه است .انتخابات سال ۱۳۸۸نشان داد که حاکمیت با تمام بگیر و ببند و کشتار مردم نقاب از چهره اش افتاد و بالاجبار گامی به سقوط نزدیکتر شد ، براستی اگر ان اتفاق نمی افتاد و مردم آنچنان عظیم به صحنه نمی آمدند ، ایا سقوط جایگاه قدسی رهبری این چنین آسان بود ؟

تاریخچه انتخابات در ایران بر میگردد به سال ۱۲۸۵ ، این زمانی است که ناکارآمدی روش های دیگر آزموده شده بود برای رسیدن باین مرحله از سلوک سیاسی ، تسلیم حکام به انتخابات یک بزرگواری و بخشش انها نبود برای رسیدن باین مرحله تاریخی مبارزات مسالمات آمیز و قهرامیز طولانی صورت گرفته بود ، چه جانهای عزیزی که در این راه فداشده اند ، این خواست توده مردم بود که در کشورشان صدائی باشند و دهنه ای بود برای کسانی که منافع شخصی را بر منافع عمومی مرجح میدانستند ، طرفداری از انتخابات بهیچوجه طرفداری از رژیم عقب مانده و قرون وسطی جمهوری اسلامی نیست بلکه برعکس ان است . تلاش کنیم با شرکت در انتخابات گامی دیگر این سیستم نالایق و روبزوال را به عقب نشینی واداریم ، راه دراز است و ناهموار هیچ رژیمی را جز با کودتا نمیشود یک شبه ساقط کرد . شعار « من بجز به سقوط رژیم بکار دیگری دست نمیزنم » شعار خطرناکی است که فقط بی عملی را توجیه میکند . در مورد براندازی رژیم جمهوری اسلامی بخصوص خارج نشینان که در کنج عافیت نشسته اند و از دور دستی برآتش دارند بسیار آتشی تراز مردمی هستند که زیر تیغ جلادان جمهوری اسلامی دست و پا میزنند .

براستی دیرزمانی است که مخالفان ماوراء چپ انتخابات را تحریم کرده اند ، آیا میتوانند باین سئوال یک پاسخ منطقی بدهند : که نتیجه تحریمات پی در پی انها آیا دری بروی مردم ازنفس افتاده کشورمان باز کرده است ؟ ایا دردی از درهای مردم را مداوا کرده اند ؟ آیا میتوانند فقط یک نمونه ارائه دهند که تحریم انها دست آوردی داشته است ؟ شعار مردم ، باصطلاح حاکمان جمهوری اسلامی « کوخ نشینان » در برانداختن شاه هنوز هم در گوش من زنگ میزند « نان ، مسکن ، آزادی » و این هرگز بتوسط غارتگران و دزدان انقلاب نه تنها میسر نشد که کاخ نشینان قبلی جایشان را به بابک زنجانی ها دادند و جمعیت حدود چهل میلیونی ایران را هم تبدیل به هشتاد میلیون کردند . بهمان خدایشان که مردم برای اسلام انقلاب نکردند ، که کسانی مانند جنتی ها ، حسین شریعتمداری ها ، احمدی نژادها و سایر نمایندگان داخلی و خارجی نتانیاهو تاراج مالی و معنوی مردم را دستمایه کارشان کنند . در انتخابات شرکت کردن یک سکوی مبارزه را تسخیر کردن است ، بگذار که بظاهر شکست بخوریم مانند سال ۱۳۸۸ در حقیقت این مردم نبودند که در ان انتخابات شکست خوردند ، این نماینده خدا و همراهان او در روی زمین بودند که با بجان مردم انداختن چهار سال دیگر ریاست جمهوری ننگین فرد نالایقی چون احمدی نژاد که وی را به افکار خودشان نزدیکتر میدانستند مفتضحانه شکست خوردند و امروز ما شاهد آن هستیم که چه تاراجهائی در این حکومت امام زمانی صورت گرفته که دکل دزدی کمترین انهاست .

بیاد دارم که احمدی نژاد وقتی از پرداخت یارانه صحبت میکرد ، میگفت این پول امام زمان است با بقیه پولهای خودتان مخلوطشان نکنید ، انگار مردم پولهای دیگری که محصول کار و زحمتشان بود را مانند دولت او از را دزدی بدست میاوردند .

درآستانه انتخابات حق است که برسرشورای نالایق نگبهان که احمدی نژاد را نه یکبار که دوباربملت زورتپان کرد و رئیس دزدان دولت پاکدست محمود احمدی نژاد را نماینده امام زمان معرفی کرد فریاد خود را بزنیم ، تاکی سکوت ؟ من خود ناظر فروپاشی حکومت شاه بوده ام ، آقای خامنه ای اگر مردم بخواهند که بالاخره خواهند خواست میتوانند در ظرف چند ماه ارکان سست حکومت شما را ویران کنند ، بشنوصدای ملت را امروز که فردا دیر است اینهمه تصفیه فله ای ، اینهمه سمت گیری جناحی تاکی میتواند شمارا در مقامتان نگه دارد ؟ شاه وقتی صدای انقلاب مردم را شنید که کمی بعدش مجبورشد با چشم گریان ایران را ترک کند ، کاش مردم بگذارند که شما با چشم گریان از ایران بروید !! باورم نمیشود ، این مردمی که برای انتخابات ثبت نام کرده اند نه کمونیست هستند ، نه دهری و نه هیچ انگی دیگر بانها زده میشود ، زیرا که شما با جارو کردن زندانها در دهه شصت و برای چند صباحی دیگربر مسند نشستن تخم هرایسمی را از پهنه ایران بر انداختید ، شما فکر میکنید حفاظ دور شما مانند ماشینتان ضد گلوله است و هیچ منفذی برای سرنگون کردن شما ندارد ، زهی خیال باطل ، تنها امتیاز شما بر شاه این است که مردم برای مدت کمی جرات انقلاب کردن را از دست داده اند ، زیرا که بجای دیکتاتوری چکمه متاسفانه دیکتاتوری نعلین آمد و مردم چشمشان ترسیده که باز انتخاب نادرستی به انها قالب شود ، ولی مطمئن باشید که این ترس جاودانه نیست . وقتیکه ملت از اینهمه فساد که کارد برگلوی مردم گرسنه ، نیازمند به بیمارستان و دارو ، نیازمند به سرپناه و خسته از کارتن خوابی گذاشته به جان امدند ، ادامه حکومت شما هم ناممکن خواهد شد ، انوقت بایستی با چشم گریان جلوی مردم زانو بزنید و برای ادامه زندگیتان التماس کنید . حکومت منتخب امام زمانی شما ۸ سال انچنان به اساس مملکت ضربه زد که سالها طول کشید که کشورمان کم کم بتواند در عرصه بین المللی به زمان قبل از آن نزدیک شود ، یعنی شما خبرنداشتید که اقای احمدی نژاد مملکت را به تاراج داد ؟ اگر خبر نداشتید پس چگونه احساس کردید که نظرات ایشان با نظرات شما نزدیک است ، یعنی شما عمو زاده خود آقای سید حسین موسوی را کمتراز محمود احمدی نژاد میشناختید و یا به اندازه محمود احمدی نژاد دستش را پاک نمیدانستید ؟ و نظراتتان فقط با محمود احمدی نژاد یکی بود ؟ یعنی شما احمدی نژادی که دست گنده دزدانی چون بابک زنجانی ، جنایتکارانی چون سعید مرتضوی و دکل دزدان بی نام و بانام دیگری را باز گذاشت که مردم حرمان کشیده و دست بدهن ایران را با تسمه و شلاق و گرز و درفش ساکت کنند وبه مال و ناموس و شرفشان تجاوز کنند بهتر میشناختید ؟ اوف براین شناخت . فراموش نکنیم که اموال مردم را بنام ستاد دزد اجرائی حضرت امام غارت کردید ، فراموش نکنید که خیلی ها از ترس جان انچه را که داشتند گذاشتند و از راه کوه و دشت و صحرا راهی دیارهای دیگری شدند که نمیدانستند چه در انتظارشان هست . چه انسانهای زیادی آواره راهی شدند که سرانجامشان غرق شدن در دریا و اگر خیلی خوش شانس بودند انتظار پشت مرزهائی که برویشان بسته بود ، هرگونه خفت و خواری را تحمل کردند که از شر جورو ستم وحشتناکتر حکومت شما سرپناهی نه راحت بلکه بدون هراس از« یا روسری یا توسری » و شعارهائی از این دست زندگی کنند اگر بشود اسم دربدری را زندگی گذاشت ، اگر بخواهید به این روش ادامه بدهید مطمئن باشید که خیلی که خوشبخت باشید ایندفعه بدتراز شاه با چشم خونبار ایران را ترک خواهید کرد .


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

عدمش به ز وجود؟
peerooz
2016-01-29 23:54:52
دمکراسی نه قانون است, نه مرام و مسلک و نه کالایی که آنرا خریده و انبار کرد تا درزمان احتیاج از آن بهره برد. دمکراسی فرهنگ جامعه میباشدواستقرار آن به سالها بلکه نسل هاآموزش و تمرین نیاز دارد. در زمان انقلاب مشروطیت, دمکراسی در ایران چیز نشناخته ای بود و پس از سالها دیکتاتوری, زمانی که مردم به پای صندوق رفتند به دلیل فقدان تجربه و تمرین," عمامه " را انتخاب کردند.

مشابها مصری ها پس از انقلاب, به اخوان المسلمین رای دادند ولی سکولارها با استفاده از تجربه ایران به سرعت پس کشیده و نظامیان حساب انقلاب را رسیدند.

تحریم غیر فعال در بهترین حالت, پیوستن به جمع تماشاچیان است که وجود آن اگر بدتر از عدم نباشد بهتر نیست. مشارکت در انتخابات با افکندن رای منفی به صندوق جهت کاندید های استصوابی و کوشش بر نظارت در شمردن آرا, بهترین گزینه در آموزش و تمرین دمکراسی برای روز " واقعه " میباشد.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد