خنده تعطیلات فوری است. میلتون برل، کمدین آمریکایی
نژاد بشر یک اسلحه موثر دارد، و آن خنده است. مارک تواین
داروین گفت: شوخی "قلقلک ذهن است" که منجر به خنده می شود. طنز انسان را از جانور جدا کرده؛ خنده عضلات رو، گردن، شکم را تقویت و دوستی را تثبیت می کند. بنا به پژوهشی در گفتگو در پردیس دانشگاه میان دانشجویان مختلط، 25% خنده از جوک و بقیه برای تعمیق دوستی است. فهم و خنده به جوک در انسان عادی بنیان در عصب مغز دارند. عارضه روحی روی فهم جوک مغز اثر سوء دارد. در مدرسه، خیابان، جلسه، محل کار، بازار- متلک، شوخی، مزه، جوک در ایران رایج اند. اصفهان کانون شوخی است.
طنز نیاز به هوش، وجدان منصف، نکته بینی هم دارد. ماکسیم گورکی وجدان بیدار یک نویسنده تعهد را در جدال درونی بیان کرد: زندگیِ من یک مونولوگ است، ولی من در ذهنم مُدام سرگرم دیالوگ هستم، مُدام چیزی را به کسی ثابت می کنم. طوری که انگار در درونم یک آدم غریبه، یک دشمن، وجود دارد که در کمین هر فکر من نشسته است و من از او وحشت دارم. کتاب کلیم سامگین.
هر جوک یک پیچ در روایت دارد که مغز باید آن را حل resolve کند؛ حل آن با حظ و خنده همراه است. مغز 2 روند شناخت در تمیز ناسازگاری بین عناصر جوک در مدارات پاداش غشاء آهیانه و واکنش عاطفی مثبت با شگفتی، حظ، خنده از فهم آن دارد. فهم جوک تابع جنسیت پسر/ دختری، شخصیت برونگرا، حال فرد است که عارضه غم آنرا مختل می کند. در گزینش همسر هوش، مهارت اجتماعی، توان توافق با دیگری در شوخ طبعی طرف پدیدار می شود.
هر جوک از 2بخش ناسازگاری و نتیجه تشکیل شده؛ طنز حاصل نازسازگاری بین مفروض/ در انتظار و حادث/ واقعیت بوده؛ خنده از حل/ تقابل این ناسازگاری ناشی می شود. جوک مخاطب را آماده ب می کند؛ سپس پ نامنتظره را می گوید. گاهی در یک کلمه ناسازگاری بین 2معنی کنایی است. نوع دیگر جوک یک ضربه خطی یا کلمه نامنتظره در پایان دارد.
فعالیت بدنی پیاده روی و ورزش اختلال روحی افسردگی، روانی جنون، فکری عدم تمرکز را کاهش می دهند. تحرک عضلانی بر فعالیت عصب ترابرها Neurotransmitter یعنی مواد شیمی بین عصبها برای تغییر حال ذهنی متفاوت اثرگذار است. پس تحرک عضلانی از افسردگی می کاهد.
کاهش ترشح و فعالیت 3 گانه مواد عصب-ترابر سروتونین، اپینفرین، دوپآمین ابتلا به کاهلی، افسردگی، تنهایی را دامن زده؛ ولی با ورزش ترمیم می شود. افسردگی 2 نوع اگزوژن/ برونزا بعلت عوامل بیرونی شامگاه، ابری، مرگ عزیزی یا آندروژن/ درونزای ترشحات هورمونی در مغز است. تمرین ورزش فرد را با دیسیپلین کرده؛ از افسردگی برونزا کاسته؛ زیرا مرتب سر ساعت بودن، بخاطر رفلکس شرطی پاوولف او را آماده تمرین می کند. نیز با سامانه پاداش مغز، او بهبود انگیزه تداوم و تمرین را پیدا می کند.
افسردگی با دارو درمانی، طرز زندگی، مشاوره بهبود می یابد. طرز زندگی را می توان با خنده، ورزش، مصاحبت تغییر داد. عصب-ترابرها 3گانه فوق با گزینش طرز زندگی مانند ورزش، دوستی، مشغولیات hobbies تحریک شده؛ تنظیم آنها سرخوشی را عارض می کند. دوستی با اشتغال ذهنی، پر کردن وقت با دیگری، مصاحبت نیز غم را می زداید. هر 3 اینها هوازی بوده؛ علل برونزایی افسردگی را هم تقلیل می دهند. آنها اکسیژن بیشتر به خون و مغز رسانده؛ هورمونهای مغزی را فعال کرده؛ به سرخوشی دامن می زنند. افزایش سروتونین در مغز ناشی با ازخود بیرون درآمدن وجد تولید می کند.
توان خنده، فهم شوخی، بیان مزاح- نشانه ی روح سالم است. در عارضه هایی اضطراب، ترس، افسردگی گاهی این توان ضعیف شده؛ خنده، خوشی، سرحالی به غم، افسردگی، اضطراب بدل می شوند. آرامشجویی، مراقبه، دارو درمانی، مصاحبت مسکن استرس اند. خندیدن، شوخ طبعی، لذت مزاح کمک به روال دفاعی برای راحتی روح می باشند.
سروتونین هورمون تنظیم خلقیات امیدواری، لذت حیات، چرخه خواب، نشاط ، سر حالی، رفع غم، میل به کار، انگیزه مثبت می باشد. ورزش به ترشح ماده مخدر طبیعی اندورفین افزوده که به ازدیاد سروتونین می انجامد. وفور اندورفین در بدن باعث حس قویتر و انجام کارهای خارق العاده، شکستن رکورد در ورزش، اعمال قهرمانانه در فرد می شود.
ورزش آبزی مانند شنا و هوازی مانند رقص، گولف، سواری با تمرینهای مکرر به عادت تبدیل می شود. این عادت انتظار پاداش اندورفین در شکل گیری انبساط خاطر، لذت، نوعی اعتیاد مثبت، خواست بیشتر به تمرین در ورزشکار می باشد. این روند اجتماعی بودن و برونگرایی را برای رفع افسردگی آسان می کند. خنده رفتار مخالف افسردگی است.
ورزش با افزایش مواد افیون/ اوپیوییدی، فرد را به سر حالی، نشاط، انگیزه داری ترغیب کرده؛ از تنهایی، غم، تنبلی در می آورد. نیز او را اجتماعی کرده؛ فرد برونگرا با محفل آرایی از فکرهای منفی، تکانه های مخرب مانند مشروب، مخدر، توطئه منصرف می شود. این امر به تشکیل شبکه اجتماعی انجامیده؛ برای فرد جامعه را خونگرم و مهربان می کند.
شوخی با موسیقی تاثیر مضاعف بر سر حالی فرد دارد. از اینرو کمدی موزیکال حضار را سر حال می آورد. پژوهشی در دانشگاه مگ گیل کانادا در باره هورمونهای شادی مغز نشان داد: موسیقی در تمام ابعاد روح و جسم تاثیر گذار است. در بسیاری موارد مانند مواد مصنوعی و مخدر با تحریک مغز موجب شادی بیشتر در افراد می شود .بنابر همین گزارش، پژوهشگران کشف کردند که تحریکات موسیقایی تاثیرات شیمیایی گوناگونی در بدن دارند. پس موسیقی با تاثیر بر اعصاب به تعادل سطوح هورمون های شادی مغز کمک می کند. در زندگی مدرن شهرها انواع موسیقی کمک به استرس زدایی می کنند.
یکی از این هورمونها دوپامین است که بهنگام مصرف مواد مخدر و شادی آور نیز ترشح می شود. برخلاف مواد مخدر که اثرات مخرب جانبی زیادی داشته؛ موسیقی هیچ عارضه ای مضر برای انسان ندارد. در این مکانیزم، وقتی که فرد به آهنگی که دوست دارد، گوش می دهد، این هورمون در مغز ترشح شده؛ باعث حالت شادی آور در وی می شود.
موسیقی تاثیرات عمیقی در هماهنگ سازی عملکرد بدن از جمله در رگهای قلب، تنفس و فعالیت های ذهن برجای می گذارد. همچنین سطح هورمون دوپامین را برای فعالیت های شیمیایی طبیعی مغز متعادل می کند. تمام این موارد و هماهنگی ها نهایتا منجر به سلامت بیشتر در افراد می شوند.
http://www.asriran.com/fa/news/22255
غم باعث کاهش انرژی، رخوت حافظه، عدم تمرکز، عصبانیت، تحریک پذیری، کاهش اشتها، کم یا پر خوابی، سوء هاضمه، تنبلی می شود. خنده مانند ورزش هورمون سروتونین، نوعی مورفین طبیعی، اندروفین را نیز افزایش داده؛ احساس سرخوشی ایجاد می کند.
https://fa.wikipedia.org/wikiلبخند
در سير تکامل منشا خنده، نیاز مغز به دریافت اکسیژن بیشتر برای بهبود کارکرد با تحریک دیافراگم، ششها، دهان است. 4 هورمون شادی دوپآمین، آکسیتوسین، سروتونین، اندورفین در شاد بودن دخیل اند. خنده هورمون استرسزا را کم کرده؛ برای کارکرد عادی قلب مفید است. برای مغز خنده مصنوعی، لبخند، قهقه، تبسم، ریسه، غش غش، انفجاری مفیدند. با شنیدن یک جوک، قشر خاکستری پر از دندرایتهای اتصالی در نیمکره مغز چپ کلمات را تقطیع می کند.
سپس مرکز عواطف در غشاء پیشانی فعال شده؛ بعد نیمکره مغز راست داده ها را بررسی کرده؛ با پل ربط بین 2 نیمکره معنی جوک فهمیده شده. کمی قبل از خندیدن، در غشاء پس سری مغز، محل پردازش اطلاعات حواس، امواج مغزی افزایش می یابند. نوسانات امواج دلتای مغز بیشینه می شوند. در این لحظه خندیدن آغاز می شود. ارتباطات اعصاب مغز ریشه فکر، هیجان، رفتار اند که موج مغز را تعیین می کنند.
امواج مغز 4 نوع اند: دلتا نیم- 3 هرتز آهسته؛ تتا 3-8 هرتز؛ آلفا 8-12 هرتز؛ بتا 12-38 هرتز، تند؛ گاما 38-42 هرتز تندترین. چه رابطه ای بین بسآمد موج، ساختار، کارکرد مغز است؟ کاربرد مخدر، مشروب، دارو روی امواج فعالیت های ذهن اثرگذارند. شوخی و خنده چندین شبکه مغز را فعال کرده؛ امواج گوناگون بیرون زده؛ نشان می دهند که سرخوشی نرمه های گوناگون را فعال می کند. می توان گفت که شادی و خنده افسردگی، آلزایمر، فراموشی را تقلیل داده؛ سامانه مصونیت بدن را در مقابل امراض تقویت می کنند.
http://www.4jok.com/pages/347
نیاز به خنده را در تمدن می توان پی گرفت. کمدی در هنر باستان یونان از 2500 سال پیش برای زدودن استرس، افشای کمبود های جامعه، تفریح حضار رایج شد. طنز، هنری است که نارسایی فرهنگی، اجتماعی، شحصیتی را با شگردهای کمیک برای خنده، اندیشیدن، محفل آرایی می آفریند. در زندگی روزمره هم طنز، لطیفه، مزه، شوخی بکار می روند. نمونه: حاجی فیروز نوروزی که در کوچه رهروان را با شوخی و مزاح بوجد می آورد: ارباب خودم، بز بز قندی/ ارباب خودم، چرا نمی خندی؟ //ارباب خودم گلی به جمالت/ از کجا بگم وصف کمالت.// حاجی فیروزم بله/ سالی یه روزم بله// حاجی فیروزم بله/ مثه نیم سوزم، بله.
کمدی موزیکال در کتاب، نمایش، اپرا، تلویزیون، فیلم در غرب سنت چند قرنی دارد. روایت تفریحی به نظم، با موسیقی، طنز، هنرمندان روی صحنه بقرار زیرند: ویلونزن روی بام، میکادو، شیکاگو، خیابان 42م، فیدلیو، ازدواج فیگارو. در ایران مواد فکاهی در فرهنگ توده بوده؛ برخی هنروران در این زمینه کار کردند. پرویز خطیبی برای توفیق، رادیو، تلویویزن، فیلم نظم های طنز نوشت. کمدی موزیکال عروسی ایران خانم 1995 راه شهر قصه بیژن مفید را در برونمرزی ادامه داد. این کمدی از محبوبترین نمایشات موزیکال فارسی است. او موسیقی و ترانه های این نمایشنامه را ساخت. بازیگران: فیروزه فرح/ ایران خانم، واهیک پیرهمزه/ آخوند.
https://www.youtube.com/watch?v=B_aDEb5mg9c
طنز، کاریکاتور، کارتون- انتقاد اجتماعی را عامه پسند می کند. شاعر پیام خود را برای تغییر وضع موجود، آزادی بیان، همدردی با زحمتکشان، بیان ستم حاکمان در جامعه، نفی ممیزی بیان می کند. در اوضاع بهتر اجتماعی، تبعیض، دولتمردان، تناقضات اقشار، تیپها، امور اجتماعی با غلو و نکته پردازی مسخره می شوند.
کمدی کمک به احقاق حقوق اقلیتها از جمله زنان، سیاهان، پیران، چاقان، دگرباشان، دینها، لاتینها، آسیایان می کند. شوخی با دست انداختن هنجارهای قدیمی سنتی، دینی، نژادی، جنسی، قدرت- مخاطب را به شک در باره سنتها می اندازد. کمدی مردم را آماده تغییر در جامعه می کند که در نهادهای دولتی با قانون تثبیت و اجرا می شود. در استبداد عربستان طنز ضعیف بوده؛ در کشورهای مدرن طنز بسیار فراگیر است. تا جایی که در آمریکا دختران دم بخت یکی از شرایط پذیرش نامزد را در توان طنز مرد می نامند. زیرا طنز با هوش یعنی چارهجویی، راهیابی، حل مسایل رابطه دارد.
مدرنیزم کمدی و شفافیت فردی، دولتی، جهانی را اشاعه می دهد. در جامعه، کمدی حاکمیت مدرن را با استعدادهای خلاق مرتبط کرده؛ کمک به روند تصویب قانون به نفع اقشار بیرون از حاکمیت می کند. نمونه های کمدی: در آمریکا مارک تواین، جورج کارلین، چارلی چاپلین، لورل-هاردی، جری لوییس؛ در ترکیه نویسنده طنز عزیز نسین 1915-1995 با آثاری چون سرزمین اخموها، آقای سوت، آه ما خرها، هزلیات عزیز نامه؛ در انگلیس نورمن ویزدم، پیتر سلرز، بنی هیلز، مستر بین.
کمدی در آمریکا با مارک تواین آغاز شد؛ اکنون هزاران کمدین از هالیوود تا نیویورک تا همه شهرها مردم را خندانده؛ تا استرس زندگی مدرن را کاهش دهند. در این بخش از تفریحات اقلیتهای یهودی، سیاه، کاتولیک دست بالا را دارند. سیاهان، یهودیان، غیر انگلیسیان هزاره های تبعیض، بیعدالتی، ستم را تجربه کرده اند. سیاهان با جاز و یهودیان با جوک گلایه خود را از روزگار بیان کردند. شوخی پشت سکه تبعیض است. اقلیتها ضد تبعیض بوده؛ جوک آنها مبارزه آنها برای عدالت اجتماعی است. حتی اقلیتهای کره ای، لاتینی، ایرانی - مانند ماز جبرانی در هالیوود و شاپرک خرسندی در انگلیس هم مشهورند.
در طنز جرات، تیزبینی، احساس، بددهنی، ذوق، متلک گویی، هوش لازم اند. وضع کمیک SitCom برنامه تلویزویون نیم ساعتی و کلیپهای اینترنت یوتیوب هنر جوک/ لطیفه را برای بیشینه خنده مخاطبان باوج رسانده اند. وضع کمیک بینندگان را سرحال می آورد؛ مانند برنامه هفتگی تلویزیون آمریکا: ساینفلد، دوستان، 3دوست، 2و نیم مرد.
آمریکا مرکز خلاق کمدی جهان است. در آغاز مردان روی صحنه بوده؛ اکنون زنان هم کمدین اند. یکی از فرم های کمدی "کباب" سیاستمداران، شهرگان، نخبگان حاضر برای خنده حضار است. برنامه تلویزیونی هفتگی، فیلم، نمایش، تلویزیون، ویدیو کلیپ غربی را در یوتیوب از سده 20م می توان دید؛ اطلاعات جنبی در باره آنها را از گوگل یافت. در 50 سال پیش کباب باب هوپ با تیم دین مارتین را یافت. در کباب دونالد ترامپ، سنوپی داگ/ خواننده سیاه سنگ تمام گذاشته- حضار را از خنده روده بر کرد.
در اینترنت با نبود سانسور، جوکهای رکیک به زبانهای دیگر هم وجود دارند. دان ریکلز کمدین آمریکایی استاد کمدی در حاضر جوابی، حضور ذهن، بیان بی تپق، لحن واقعی، سیمای مضحک، حرکات شبیه مدل، شوخی، متلک، مزه، ادا، لیچار است. ریکلز 1926زاده کوینز- نیویورک، با نخبگان و سرشناسان آمریکا آشنایی و دوستی داشت.
او در برنامه های حضوری، تلویزیونی، سینمایی افراد زیر را دست انداخته؛ حضار را خنداند: در تفریحات جانی کارسن، در سیاست ریگان، در ورزش محمد علی، در هنر فرانک سیناترا، در شُهرگان آرمسترانگ ماهنورد، در فیلم برت لنکستر، در تلویزیون دین مارتین، در کمدی جونز ریور. ساینفلد در باره ریکلز گفت: او 3ت Talent timing testicles داشت: استعداد، زمانبندی، خایه.
http://nypost.com/2014/05/29/the-10-best-jokes-from-spike-tvs-don-rickles-tribute/ سالن آپولو، هارلم، نیویورک.
او تبعیضات اجتماعی را با طنز بین مردم با درایت باز گفت؛ 50 سال مردم را خنداند. او به تولید سنن کمدی سرپایی، حاضر جوابی، شوخی بداهه با کمدینها دیگر مانند باب هوپ، جری لوییس، لوسیل بال پرداخت. او گفت کمدینهای برجسته آمریکای قرن 20م نیمی یهودی بوده؛ نویسنده 3کتاب در باره زندگی شوخ خود است. او به اورسن ولز فربه و فرهیخته گفت: بمرور ولز چندین همسر داشته؛ که اکنون همه آنها ورق شده اند- بخاطر وزن عظیم ولز! اگر ریکلز در باره نیما مزه می انداخت؛ اینجوری می شد: اینهمه شعر نیما سرود؛ هیچکدام عالی نبودند. این معکوس واقعیت خنده حضار را بر می انگیزد.
در باره کمدی جک بنی خسیس گفت: او سکوت را مانند رنگ در آثار پیکاسو بکار برد. ژستهای منحصر بخودش- دست به چانه اش کشیده؛ آهسته سرش را گردانده- زیباترین لحظه حرکت در تمام نمایشات کمدی اند. ریکلز، ص 172. او نوشت: در دهه 1960 حس می شد کشور خود را از هم می درد. تنش نژادی در اوج بود. بلوای نژادی در شهرهای بزرگ مکرر بودند. زمان شوخی نبود، مهم نبود که اوضاع سیاسی چه بود، مردم خنده می خواستند. مردم نیاز به خنده دارند. همانجا، ص 137.
محتوای کلامی کمدینهای معروف دان ریکلز، میلتون برل، گراچو مارکس، لاری دیوید، جف راس طنز یهودی است. در طنز یهودی عدالتخواهی، دست انداختن قدرت، هجو تبعیضات جامعه، شوخی با مقدسان- الویت دارند. البته در کمدی سرپایی کافه و فیلم، کلام طنز با حرکت اندام آمیخته است. در شعر، طنز در کلام می ماند. ریازنوف 1927-2015 فیلمساز طنز شوروی 30 فیلم پر فروش و خوش پایان در باره بوروکراسی، نحوه زندگی، روزمرگی، ترس از دولت، گریز از سانسور، هجو اقتصاد با برنامه مرکزی ساخت. او در شوروی با سانسور خلاقتر و محبوبتر بود؛ تا در آزادی پس از فروپاشی 1991 که فیلمهایش هوادار نداشتند.
یک ژانر سینمایی هم فیلمهای خنده دار است که در غرب عمده است. آنها برای تمدد اعصاب، تفریح، کاهش استرس، رفع افسردگی مفیدند. از چهره های کمدی نورمن ویزدم، پیتر سلرز، ساشا کهن انگلیسی؛ چارلی چاپلین، لوسیل بال، جری لوییس آمریکایی بودند. اکنون در صدا و سیمای ایران ریوندی برای تفریح حضار جوک، مزه، موسیقی، شادی را بهم می آمیزد. دایی جان ناپلئون پزشگزاد سریال تلویزیون خنده دار بود؛ کانون تئوری توطئه را تصویر کرد. فیلمهای خنده دار در مقابل درام ایرانی خیلی ضعیفند. جوک های خنده دار و باحال حسن ریوندی
https://www.youtube.com/watch?v=2w3o_j2JqJg
https://www.youtube.com/watch?v=Li2CfSCdsuE کلاه قرمزی نوروز 93، کارتون کودکان.
کودکان خلاقیت، نوگویی، کنجکاوی، بیان خام داشته؛ گاهی هسته جوک مشحون از دید کودکانه است. کمدی سرپایی/ استندآپ امیرمهدی ژوله و مهران غفوریان ویژه فینال مسابقه خنداننده برتر ایران در تلویزیون پخش می شود. کارتون، کاریکاتور، فیلم کمدی، طنز سرپایی را می توان در یوتیوپ یافت. خرسندی کمدی است- چه در کلام چه در کمدی سرپایی روی صحنه.
https://www.youtube.com/watch?v=VjLCwIugHPA طنز جدید کرمانشاهی 2015.
کمدی کاریکاتور کلامی است. کمدی اصفهان را وحدت، ارحام صدر، فرهمند در دهه 1320 در نمایش خانه ای بنیان گذاشتند. رضا ارحام صدر ۱۳۰۲- ۱۳۸۷ نیانگذار مکتب کمدی انتقادی در تئاتر ایران بود که بعدها به مکتب تئاتر اصفهان نیز مشهور شد. او فعالیت هنری خود را از ۱۳۲۶ با بازی در تئاتر آغاز کرد؛ گروه هنری ارحام صدر را در ۱۳۴۳ پدید آورد. وی به شکرپاره اصفهان معروف بود. ویدیوی درسا در ۱۳۸۴ آخرین حضور او در جلوی دوربین بود که محسن دامادی ساخت.
آیا طنز یک دوره مشخص در یک شهر می تواند منبع، سلطه، غالب بر تمام کشور باشد؟ در سده 20م در اصفهان طنز غالب بود؛ شیراز غزل، تهران شعر انتقادی و خودشیفته، مشهد شعر حماسی، تبریز شعر عاطفی غالب بودند. طنز از شعر و نمایش به فیلم و تلویزیون رسید. گاهی در نمایش متلک به دولتمردان با بداهه بیان می شد. در اصفهان لطیفه گویی، حضور ذهن، حاضر جوابی، شوخی، طنز فراوان بود که روی محجوبی اثر گذاشتند.
آرتور پوپ در اصفهان نصف جهان از هوای خوش، گردش، خنده در آنجا نوشت. شاید اقلیتهای ارمنی، یهودی در این شهر به پیدایش کمدی در آنجا کمک کردند. ناحیه یهودی نشین جوآره= جهان باره مرکز متلک گویی بود. هارون ولایت/ هارون ولات امام زاده ای در محله قدیمی شهر، کنار بازار، روبروی مناره مسجد علی است که هم برای یهودیان هم برای مسلمانان مقدس و زیارتگاه است. تجار و صاحبان صنف با داشتن وقت اضافی و پول، خواهان تفریح از کمدی حمایت می کنند.
بهلول سده 2م هجری در بغداد زیست؛ 188ق/804م مرد. بهلول به عربی شنگول معنی داده؛ او دانا و صاحب اشعار و پند بود. هجوسرایان برخی نظمهای مستهجن ولی به زبان ساده، آهنگین، اعتراضی داشتند. یوزباشی شبیه بهلول دانا و شوخ بیان بود. مکرم اصفهانی 1262-1344شاعری شوخ طبع، بذله گو، حاضر جواب، خوش مشرب، متلک گو بود. او با زبان ِ شعر با خرافات، فساد، املی مبارزه کرد. او را به سستی ِ اعتقادات ِ دینی متّهم و حتّی تکفیرش کردند.
خاکشیر اصفهانی/ جعفر موسوی زاده ۱۲۵۸- ۱۳۳۵، در پیری مانند انوری ابیوردی از هزل سرایی توبه کرد: اینها چه فضیلت است من میگویم؟/ کاندر پس و پیش مرد و زن میگویم.// نه دنیوی است و اخروی خاصیتش./ زشت است چنین سخن که من میگویم.// یک چند ازین خلق جدا خواهم بود/ بی گفت و شنید و بیصدا خواهم بود.// بگذشت تمام عمر با خلق خدای/ این آخر عمر با خدا خواهم بود.
چند آرایه ادبی طنز بقرار زیرند. آرایه های ادبی لفظی مانند جناس یا همصدایی 2 واژه سِحر سَحَر و سجع یا کلمات هموزن و قافیه حیات/ ذات. معنایی مانند اغراق، تضمین یا نقل، تلمیح یا اشاره اند. نمونه سجع در گلستان سعدی: هر نفسی که فرو می رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات. تقلیل گرایی به ثنویت خوب/ بد نیز در طنز کاربرد دارد. سخنگو با 2آرایه ادبی غلو یا سخیف به موضوع شور زیاد یا کم می دهد. در فرهنگ فارسی غلو زیاد به کار رفته؛ در انگلیسی دست کم گرفتن، عدم تاکید، لاپوشانی understatement زیاد بکار رفته؛ همینگوی استاد عدم تاکید بود.
فردوسی استاد اغراق بود: ز سم ستوران در آن پهن دشت / زمین شد شش و آسمان گشت هشت. شدت سم کوفتن اسبان و کثرت سواران، یک طبقه از هفت طبقهی زمین را چون گرد به آسمان برد. در نتیجه زمین 6 طبقه شد؛ آسمان 8 طبقه شد. در حماسه و مدح غلو، مبالغه، اغراق، بزرگنمایی، ستایش، گزافگویی فراوان اند. در شعر نو آرایه ادبی غلو کمتر بکار می رود. نمونه واجآرایی با ف: فریدون فرخ فرشته نبود/ ز مشگ و ز عنبر سرشته نبود. فر در فردوسی، فرهنگ، فرزند بمعنای روشنی است.
آرایه ادبی ناچیزی نوعی کنایه، سربسته، پدیده مقابل لطیفه، خفیف، کوچک کردن، عدم تاکید، کتمان، دست کم، نکوهش، بی اهمیت، کم بها است؛ در شعر نو بیشتر از کلاسیک است. نمونه خفیف: چیزی نیست؛ خراش جزیی است = جراحت پوست؛ تو تله گیره = راه نجات ندارد؛ کمی خسته است = خیلی خسته است؛ او نفهم نیست = با هوش است؛ کمی گرم شده = خیلی گرمه، عرق کرده. حسن تعبیر euphemismکلمه مطلوب برای وضع نامطلوب است؛ مانند کاربرد مشکلات برای خشونت/ جنگ.
منابع. 2015/12/23
کتاب دان ریکلز- خاطرات، 2007، سایمن و شوستر، نیویورک،240 ص.