حیات ملی و ولایت فقیه؟

" انتخابات" دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران به یک آزمون بزرگ تبدیل شده است، در این امتحان،قشر تحصیلکرده جامعه ایران که گاها" عنوان روشنفکر را در کنار القاب دیگر یدک میکشد به این سئوال روشن پا سخ میدهد که چرا پس از انقلاب بزرگ ضد استبدادی، مردم ایران،علیرغ تمامی اشتیاقی که به بر قراری نظامی بر مبنای حق حاکمیت خویش داشتند از تشکیل یک دولت مردمسالار ناتوان گشتند و استبداد،این بار سخت تر و با تمایلات توتالیتری باز سازی شد. اول لازم است که این توضیح را در مورد یدک کشیدن عنوان روشنفکر بدهم تا خدای ناکرده سوء تفاهم توهین به اشخاص از این یدک کشی، برداشت نشود. معمولا روشنفکر به کسی گفته میشود که روشنگرانه می اندیشد وبنا بر این، حقوق مدار و حق جوست ،لذا در برابر نا راستی ها و کجی ها می ایستد و اگر فردی غیر این کند روشنفکر نیست ولو تحصیلکرده و دانشگاه دیده باشد.ممکن است فردی هنرمند و مهندس باشد و یا بشود ولی اگر با عدم درک روشن از آزادی، هنر و دانسته خود را در خدمت قدرت و درنتیجه استبداد قرار داد نمیتوان او را روشنفکر اطلاق کرد.
حال ،حکایت بعضی از روشنفکران و هنرمندان ما، همین است. در بهار آزادی، اگر همین درس خوانده ها که بسیاری از آنها به خاطر مبارزاتشان علیه نظام سلطنتی زندان و شکنجه را نیز تحمل کرده بودند به مفهوم درست از آنچه برای آن مبارزه کرده بودند رسیده بودند چگونه آقای خمینی به امامت و سپس ولایت مطلقه میرسید؟ اکنون پس از سی سال با تعجب میبینیم که تقریبا همان آدمها بر همان طرز فکر مانده اند و از تجربه درس نیاموخته اند.امروز وقتی انسان بیانیه های دعوت به شرکت در نمایش خیمه شب بازی انتصابات نظام ولایت مطلقه را میبیند و میخواند ، از یک سو از عدم درک امضا کنندگان از آزادی و از سوی دیگر از ارعاب، ضعف و ناتوانی آنها در مقابل قدرت استبدادی شگفت زده میشود. امضا کنندگان بیانیه پنجاه نفری که اغلب گرایشات ملی و مذهبی دارند به خصوص افرادی از قبیل آقای مهندس سحابی که سالیان دراز عمر خود را در مبارزه گذرانده است و همواره خود را از پیروان و دوستداران مصدق،بزرگمرد تاریخ معاصر ایران میخواند چگونه است که حیات ملی ایران را به وجود و یا عدم مهره کوچکی از دستگاه ولایت مطلقه یعنی احمدی نژاد وابسته میکند.یعنی این مبارز سالخورده نمیداند منشاء آنچه بر ایران و ایرانی در طی سی سال گذشته است ولایت مطلقه است؟ ایشان با این حرف و عمل (شرکت در انتخابات) آب پاکی بر دستان آلوده رهبر نمیریزند و غیر مستقیم نمیگویند که ولایت مطلقه منافاتی با حیات ملی ندارد؟حالا آقای موسوی و یا کروبی که خود شما از مواهبشان( زندان و شکنجه) بر خوردار شدید ناجی ایران شده اند؟مگر خود شما در نشریه ایران فردایتان به هنگام نخست وزیری آقای موسوی ننوشتید که بیش از صد میلیارد دلار پول نفت گم شده است ،حالا چه شده که او را ناجی نه تنها اقتصاد بلکه حیات ملی ایران میدانید.او به طور خصوصی به شما در مورد گم شدن این پولها توضیح داده که مردم از آن بی خبرند؟
نه، خانم ها و آقاین محترم که مردم را با دعوت به رای دادن به ادامه حیات استبداد فرا میخوانید اگر نمیدانید ،بدانید که این استبداد ولایت مطلقه است که حیات ملی ایران را به خطر انداخته است.ولایت مطلقه فقیه در ضعف کامل است و به یک نمایش مشروعیت مردمی نیازمند است البته این فرض را هم میشود در نظر گرفت که شما هم به این نتیجه رسیده اید، و بنا را بر این گذاشته اید که احتمال زیاد میرود از روی ضعف و ناتوانی به شما مراجعه کند و کم کم زمام امور را به دست یاران و همفکران شما بسپارد و شما نیز به طریق گام بگام، سیاستی که همیشه بدان وفادار بوده اید، تغییر و تحولی را به انجام برسانید.اما فراموش نکنید که زمانی آقای قرائتی گفت: اگر یک پنج تومانی به دست آخوند بدهی دیگر نمیتوانی پسش بگیری و یا اگر آخوندی سوار خری شد،پیاده نمیشود تا یا آخوند بمیرد و یا خر.در این طنز تلخ او حقیقتی نهفته است، هرکس بر مرکب قدرت سوار شد و سواری نیز گرفت به این سادگی دست بردارنیست باید به زیرش کشید.با تحریم همه جانبه قدرت استبدادی است که ایزارهای لازم برای سواری را از وی میستانیم نه با همراهی و همگامی با او و تمکین به خورده فرمایشاتش.آقای خامنه ای شرکت گسترده مردم را لازمه ادامه حیات ولایت مطلقه و حفظ نظام میداند و شما هم شرکت گسترده مردم را موجب نجات حیات ملی . اما،حیات ملی کجا و ولایت مطلقه و نظام او کجا این دو در تضاد کاملند.
jmpaknejad@yahoo.fr