زنده یاد اخوان ثالث وقتی سرود که "غم نیز چون شادی برای خود خدایی، عالمی دارد..."، فکر نمی کرد روزی پیامش اشتباه گرفته شود.
این که منظورش را غلط بفهمند. آن هم از سوی کسانی منفعت طلب که از راه تولید غم کسب و کاری راه می اندازند. چرا که عبارت یادشده را تا این درجه نادرست القا می کنند که در نظر گرفتن عالم و خدا برای غم را به معنای توجیه وجود خود به خودی آن بگیرند.
البته از شوربختی خوشباشان است که آن پیام اخوان ثالث را جماعتی از همنوعان بدتر از بد تفسیر می کنند. این که غم آفرینی را ارجمند و گرامی می پندارند و آن را مطلوب می دانند.
بر همین منوال است که عزاداری های مذهبی نزد ما به صورت ورزش ملی در آمده و عادت عمومی شده است. عادتی که عایدی اش به جیب دین فروشان می رود.
"م.امید" شاعر که بارها چالش تقابل ها (در این جا، نمونۀ غم و شادی) را در شعر خود آورده و آن را به صورت شعبده کلامی نشان داده است، مثل این مصراع که می گوید "زندگی را دوست می دارم مرگ را دشمن"، در پی فهماندن نکتۀ زیر است. این که غم نیز چون شادی علت و جایگاهی دارد؛ باید داشته باشد؛ والا امری مجرد است و بی ارتباط با جریان زندگی.
در حالی که زندگانی، اصولا، از تنش و چالش این تقابل ها است که حرکت می یابد و پویا می شود. بنابراین فهم رابطه ای میان قطب های متضاد که نوعی دیالکتیک و دادوستد را به نمایش می گذارد به انسان می تواند تعادل ببخشد. تعادلی که او را از عارضۀ روحیه دوقطبی دور نگه می دارد.
حالت دو قطبی چیزی جز شور و شیدایی توامان با غم و رنج نیست.عارضه ای که از مدت ها پیش از سوی روانشناسان ارزیابی شده و به مخاطراتش اشاره رفته است. چنان که یکی از علائم روحیه دو قطبی در افراد روشن نبودن علت طبیعی و دلیل منطقی غم و شادی خوانده شده است.
پس خودآگاهی در مورد غم و شادی که در آدمی رُخ می نماید، یکی از روندهایی است که می تواند عدم تعادل روانی و حالت دو قطبی بودن را درمان کند. درمانی که بیش از هر چیزی به نفع "خود" است.
"خود" موضوع بیگانه ای برای آدمی نیست. او از همان وقتی که در کودکی نخستین فعل ها را صرف می کند به "خود"( یا همان صیغۀ اول شخص مفرد و "من" تشدید شده) واقعیّت می بخشد. البته این واقعیّت شکل تکمیل یافته ندارد و بایستی پرورده شود. اما این نکته به مرحله بعدی بحث و بررسی مربوط می شود.
باری. اما همان واقعیّت یابی اولیه "خود"، زمینه ای است که به ارزیابی"خود" در شکل فردی و جمعی برسیم. در فکر رفع کاستی ها و دفع بلاهایش باشیم. یعنی هم خود کم بینی و احساس حقارتش را کنار زنیم و هم در مقابل جنون خودبزرگ بینی و کوچک شماری دیگرانش بیایستیم. این گونه شاید بتوان به "خود"ی سالم و متعادل برسیم و باقی برنامه بهبودی وضعیّت عمومی را پیگیریم.
در هر صورت اولین گام ضروری"خود"، همچون فاعل شناسایی که باید پرورده شود تا به سلامت و تعادل برسد، شناخت دلیل منطقی و علت طبیعی غم و شادی خویش است. از این طریق به ژرفای سخن اخوان ثالث پی خواهیم برد که "غم نیز چون شادی برای خود خدایی، عالمی دارد".
با تشخیص علل بروز غم بتدریج در می یابیم که در تقابل با غم وشادی یکسونگر نباشیم. نبایست یکی را در مقابل دیگری مطلق و عمده کنیم.
از این رو خود را مجاز می دانیم که حتا رهنمود شاعر برجسته و تیز هوشی چون فروغ فرخزاد را به چند علت و دلیل دنبال نکنیم. وقتی، در "وداع نامه"اش، بر این امر تاکید گذاشته که "ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد".
البته برله "نافرمانی" اخیر باید دلیل آورد و سخن مستدلی گفت. نخستین دلیل به رد فعل "ایمان آوردن" برمی گردد. ایمان، نه فقط به خاطر دستاوردهای نظری قرن های گذشته بلکه بیشتر با رفتار مومنان در دهه های اخیر، از ارج و قرب سنتی خود افتاده است. عدم بردباری و سرکوب دگراندیشان توسط مومنان، ایمان را به معنای ضمنی گره زده که تعصب ورزی و بیزاری از جهان است.
بنابراین برای روبرو شدن با فصل سرد، به فرض ظهورش، نیاز به فعلی غیر از "ایمان آوردن" می رود.
در هر صورت، جستجوی فعلی دیگر همراه خواهد شد با این پرسش که آیا اصلا "فصل سرد"ی در کار خواهد بود؟ حتا اگر شاعر آن را به صورتی نمادین به کار گرفته باشد تا طیفی از اشارات به اوضاع را زنده سازد.
منتها اگر اطلاعات جاری در مورد زیستبوم و اختلالات طبیعی را در نظر بگیریم، سخن نمودارها از گرمایش زمین میگویند.
فراتر از این واقعیّت حتا اگر "فصل سرد" فروغ را همچون استعاره ای برای وضعیّت اجتماعی سیاسی ایران آن زمان در نظر گیریم، از همان دوره نیز مسئله محیط زیستی ما کم آبی و خطر خشکسالی بوده است. فصل سرد همچون رازی سر به مُهر در رابطه با نگرش انتقادی به رفتار فرهنگی نیز جوابگو نیست زیرا در آشفته بازار این دهه ها دروغ و ریاکاری میدانداری کرده و فضای مضطرب و هیجانی را رقم زده است. مسیر زندگی داغ بوده و نسل ها سوخته اند؛ به جای آن که مردمی در "فصل سرد" لرزیده باشند.
در بالا هم از دلیل ایمان نیاوردن گفتیم و هم از علت هایی که "فصل سرد" مورد نظر فروغ را از موضوعیت انداخته است. زیرا با خشکسالی و کم آبی در حال گسترش، زندگی روزگار جاری ایران بی فصل شده است.
از این ها گذشته، بینش حاکم بر شعر فروغ نیز نه روزآمد و نه جوابگو است زیرا امر جهانی شدن را در نظر نگرفته و در چارچوب ملی گرفتار مانده است.
در جهاندهکده امروزی روشن است که دلیل و علت اندوهناکی و یأس افراد جنبه فراگیر یافته است. کافی است حس نوع دوستی داشته باشیم که فراتر از مرزهای کشوری می رود. به همین خاطر فعالیت یک انتحاری کفایت می کند که برای مدتی شما را اندوهناک و مأیوس سازد.
فعالیت انفجاری مومنی که با خودکشی خود چفت و بست همنوعانی کافر را نیز از دنیای حاضر قطع می کند و به دیار عدم می برد. امروزه توفیری نمی کند که انفجارش در کجای کره خاکی روی دهد در حال قربانیانی با تابعیت های کشوری مختلف را شامل می شود.
به برکت روند جهانی شدن که در دهههای اخیر شتاب یافته همه با هم زندگی می کنیم. به همین نسبت نیز در دسترس مرگیم.
همانطوری که یک افریقایی و آسیایی می تواند در زمره قربانیانی باشد که در قلب اروپا و ایالات متحده می میرد، به همین اندازه نیز امکان دارد در متروپل های خاورمیانه نظیر بغداد و بیروت و دمشق شهروندانی از ینگه دنیا بمیرند. کسانی که از کانادا و اتازونی و بریتانیا می آیند یا از هلند و بلژیک و سویس. ایشان همگی کاندیدا هستند قربانی بمبی شوند که مومن استیصال یافته ای منفجر می کند. مومنی بیزار از جهان به قولی فانی و فاسد که می خواهد هرچه زودتر به بهشت موعود و امکانات تفریحی اش برسد.
اما در این میان نباید واقعیتی را که از کابوس ها در حال سبقت گرفتن است به ظاهرش تقلیل دهیم. باید از نقش حاکمان بپرسیم که به ویژه بر کشورهای با قدرت نظامی و اقتصادی بالا سلطه دارند. ایشان در حقیقت آتش بیار معرکه ای هستند که این استیصال جهانی فراگیر را دامن می زند. جوانانی به خودکشی وسوسه می شوند که هیچ چشم اندازی دلنوازی ندارند. از این رو در دامی گرفتار می آیند که به جای بهینه سازی "خود"، خویشتن را به دست نابودی بسپارند.
این روزها از منظر انساندوستی نه فقط برای قربانیان نمایش های انتحاری سوگواریم بلکه همچنین خشمناکیم از دست ایدئولوژی هایی که جوانان را به سوی مرگ هُل می دهند. بدین ترتیب برای غمناکی "خود" دلیل و علت یافته ایم و گرفتار مجاز نیستیم.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد