logo





انتخابات ریاست جمهوری در ایران

دوشنبه ۱۱ خرداد ۱۳۸۸ - ۰۱ ژوين ۲۰۰۹

فرشید یاسائی

دهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران، در ۲۲ خرداد سال جاری (۱۳۸۸) برگزار میشود. از نظر صاحب نظران مستقل و منتقدان وضع کنونی، انتخابات این دوره عمدتاً به منظور جلوگیری از تداوم بقا و تثبیت یک جریان فکری - سیاسی در ساختار قدرت، تحلیل و تفسیر می شود. کارنامه و نتایج ناگوار اقتصادی، اجتماعی و سیاسی در داخل، اتخاذ سیاست ماجراجوئی در امور بین المللی از چهار سال مدیریت دولت نهم به ریاست آقای احمدی نژاد، حتی بسیاری از کنشگران سیاسی را که در دوره های پیشین شرکت نکرده و یا بیطرفانه بدان توجه داشته اند را مجبورکرده است که در اتخاذ موضع سیاسی خود تجدیدنظر کنند و در انتخابات آتی، به نفع یکی از نامزدها فعال شوند.
ارزیابی انتخابات آتی در كشورمان از سه دیدگاه حائز اهمیت است. اول:
نخست: بخش بزرگی از فعالان پشت پرده سیاست ایران، هنوز از بازماندگان دوره طولانی مبارزات قبل از پیروزی انقلاب هستند. آنان دارای معیارهائی هستند كه وجودشان حتی در جناحهای مختلف سیاسی نتوانسته در باورهایشان تزلزل ایجاد نماید. بخشی از آنان ماهیتا اعتقادی به انتخابات و مشارکت مردم در نظام تصمیم گیری در حکومت اسلامی ندارند. برای آنان ملاكهایی چون حفظ حقوق شهروندی،آزادی احزاب و مطبوعات،... از اعتبار ویژه ای برخورداد نیست.
دوم: آحاد ملت ایران به دلیل درگیر بودن با مشكلات عدیده جاری زندگی كمتر میتوانند به امور كلان و خطوط كلی سیاست بپردازند اما در عوض موضوعات مربوط به معیشت را با دقت بیشتری پیگیری میكنند. نارضایتی مردم از وضعیت اقتصادی كشور به ویژه در ماههای اخیر بیسابقه بوده است. وعده های اقتصادی دولت از جمله قول اعطای کمک های نقدی، گرچه در مردم ساکن شهر های بزرگ کشور از جذبه خاصی برخوردار نبوده است، در عین حال برخی از اقشار در روستاها و حاشیه نشینهای شهری، امید واهی به دریافت پول نقد دارند. شرایط مذكور زمینه را برای طرح شعارهای آنچنانی فراهم ساخته بدین معنی كه انتظار میرود دوباره كاندیداها برای جلب آرای تودههای مردم و کشاندن آنان به پای صندوق های رای، محور اصلی شعارهای خود را به وعده وعیدههای خیالی مالی اختصاص دهند؛ که دادند.
سوم: فضای بین المللی در رابطه با انتخابات دهمین دوره ریاستجمهوری و مواضع سیاسی غیر دیپلماتیک و عمدتا ماجراجویانه رئیسجمهور در برخورد با قدرتهای غربی باعث شده محورهایی چون آزادیهای اجتماعی و حقوق بشر در ایران دنبال شود و اجمالا میتوان اذعان نمود كه دو نوع توقع در سطح بینالمللی از انتخابات ریاست جمهوری ایران و شخص رئیس جمهور منتخب ایجاد شده است. اول: توقع عادی سازی و پرهیز از بحرانی کردن فضای بین المللی از سوی ریاست جمهوری آینده در ایران. دوم: مشارکت در حل بحران خصوصا در منطق. حال با توجه به دیدگاههای بدبینانه ناشی از سیاست خارجی غلط دولت نهم باید به این سوال پاسخ داد كه ماحصل انتخابات آتی چگونه میتواند نظر خارجیان خصوصا غربیان را نسبت به جامعه ایرانی خوشبین نگه دارد. و کدام کاندیدای این دوره انتخابات ریاست جمهوری قادر است موقعیت ایران را در سطح جهانی بازسازی و ضربات وارده ناشی از دیپلماسی ماجراجویانه دولت حاضررا جبران کند!؟
در آخرین روزهای باقی مانده به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری، زمانی که شعارها و دیدگاه های مطرح شده توسط کاندیداها را بررسی می کنیم، متوجه نقاط اشتراک فراوانی در دیدگاه کاندیداها می شویم که نقطه مقابل دیدگاه ها و شعار های کاندیدای دولت یعنی آقای احمدی نژاد است. آنچه که مربوط به دولت فعلی و کاندیداتوری دوباره ایشان مربوط میشود برای همگان کاملاً مشهود است.۱- عدم شفافیت عملکرد دولت و سطح نازل سخنان و رفتار وی و اعضای تشکیل دهنده مدیریت اجرائی کابینه. ۲- وعده های بی محتوا به مردم کوچه و بازار که در کنار بسته بودن فضای سیاسی برای نیروهای دموکرات و مطبوعات و فشار اقتصادی بر مردم؛ می تواند فاجعه ای برنامه ریزی شده تداعی شود.۳- تیرگی رابطه ناشی از سوسیاست های دولت کنونی با جهان کاملاً نمایان است.۴- خاستگاه های انسانی یکی بعد از دیگری فراموش شده و جای خود را به خواست های فرقه ای در رابطه با منویات ولایت فقیه داده است. بطوری که تلاش و برنامه ریزی جهت تولید در مسیر سازندگی، به ویژه در قلمرو هرچه نظامی کردن جامعه پیش میرود. دموکراسی به کنار رفته است.، نمایش عدالت در تقسیم پول نفت، آن هم به نحوی صوری، در قدرت ماندن (به هر قیمتی) تبدیل شده است.از حقوق شهروندی و اختیار شهروندان صحبتی نیست، به سخن دیگر، ما در سال های اخیر به تدریج از خاستگاه اساسی در جامعه دور شده ایم و این مسیری که ادامه دارد رو به تیرگی و سیاهی است، مگر آنکه تغییرات اساسی رخ دهد.
دهمین انتخابات ریاست جمهوری از جهاتی متمایز از سایر انتخابهای دوره گذشته است. كاندیداهای ریاست جمهوری در این دوره با مطالبات متعددی از سوی اقشار گوناگون مردم مواجهند و طبیعی است كاندیدایی موفق خواهد بود كه بتواند برنامه های خود را با توجه به این مطالبات تدوین و تنظیم كند. در این دوره زنان ایران در بیان مطالبات خود از سایر اقشار مردم پیشتاز تر بودهاند. ونسبت به دوره های گذشته بیشتراز دردهای مشترك ناشی از تبعیض جنسیتی که متاسفانه در جامعه زن ستیز و مرد سالارنهادینه شده ودر ساختار جامعه و خانواده ریشه دارد؛ سخن گفته اند.
زنان در این دوره مطالبات خود را مکتوب به نظر کاندیداها رساندند. آقای کروبی تنها نماینده ای بود که دراین رابطه به انتشار بیانیه رفع تبعیض جنسیتی زنان را منتشر کرد. بیانیه ای که کوشش کرده موضوع زنان را تشریح کند و تقریبا اولین بار است در این رابطه چنان بیانیه ای از سوی کاندیداها صادر میشود.خصوصا که به حقوق زنان دگراندیش اشاره شده است. حال باید نحوه اجرائی آن را بعد از اتمام دوران انتخابات و پیروزی ایشان ملاحظه کرد که آیا این بیانیه نشان از تبلیغات و شعار های قبل از انتخابات است و یا غیر!؟
مورد دیگر نزدیک شدن جنبش دانشجوئی به آقای کروبی، خود سئوال برانگیزاست. چنانکه میدانیم تحکیم وحدت آقای نوری را برای کاندیداتوری مساعد تشخیص میداد. با توجه بدان که ایشان علاقه ای از خود نشان نداده و شاید هم ایشان به رد صلاحیت خویش توسط شورای نگهبان آگاهی داشت. با اعلام حمایت رسمی سازمان دانش آموختگان ایران (ادوار تحکیم) می توان گفت دیگر هیچ حزب و گروه ای که اجازه سخن گفتن داشته است، از تحریم انتخابات حمایت نمی کند و تمام گروه های سیاسی اجازه یافته کشور، با حضور در عرصه انتخابات از یک کاندیدای مورد علاقه خویش حمایت می کنند.
سخنی کوتاه از چهار کاندیدای مطرح در دهمین دوره ریاست جمهوری در ایران
رقابت چهار گانه در دهمین دوره انتخابات ریاست جمهموری با شرکت آقایان کروبی، موسوی، رضایی و احمدی نژاد که توسط شورای نگهبان در میان بیش ازچهارصد داوطلب ریاست جمهوری تنها چهار نفر مجوزحضور دریافت و تایید صلاحیت شدند؛ ادامه دارد.
چنامه میدانیم آقای کروبی در سال ۵۸ برای نخستین بار به مجلس اسلامی راه یافت و در دوره سوم مجلس به ریاست این نهاد برگزیده شد. وی در دو ماه گذشته با نوشتن نامه هایی خطاب به آقایان احمد جنتی دبیر شورای نگهبان، حسن فیروز آبادی فرمانده کل نیروهای مسلح، حسین شریعتمداری مدیرمسوول روزنامه کیهان و عزت الله ضرغامی رئیس سازمان صدا و سیما به نگارش درآورده و انتقادهای شدیدی را متوجه عملکرد دولت نهم به ریاست جمهوری آقای محمود احمدی نژاد کرده است.
دومین کاندیدا از جبهه اصلاح طلبان آقای میرحسین موسوی آخرین نخست وزیر ایران بود. وی بعد از مدت ها سکوت بالاخره در انتخابات ریاست جمهوری دهم اعلام آمادگی کرد. وی پس از کناره گیری از ریاست دولت، مشاورآقایان هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی بود. او پس از انقلاب به عضویت شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی درآمد و برای مدتی مدیرمسوول و سردبیر روزنامه جمهوری اسلامی بود.
آقای محسن رضایی کاندیدای ریاست جمهوری در انتخابات دهم و رقیب آقای احمدی نژاد از جناح اصولگرا می باشد. وی پیش از اعلام کاندیداتوری ستاد دولت ائتلافی را راه اندازی کرد که نام هایی از قبیل آقایان قالیباف و ولایتی شنیده می شد اما سرانجام قرعه به نام ایشان افتاد. آقای محسن رضایی فرمانده سابق سپاه در انتخابات دوره قبلی نیز یکی از نامزدها محسوب می شد که پیش از انجام رای گیری از انتخابات کناره گرفت. وی در حال حاضر سمت دبیری مجمع تشخیص مصلحت نظام را بر عهده دارد.
اما آقای محمود احمدی نژاد رئیس دولت نهم اصلی ترین رقیب انتخابات است. وی با شعارهایی چون آوردن نفت سر سفره های مردم و بهبود وضعیت معیشتی و توسعه عدالت روی کار آمد.اما به اعتقاد تحلیلگران سیاست های اقتصادی - اجتماعی این شعار های توخالی و پوپولیستی به پاشنه آشیل وی در انتخابات آتی تبدیل خواهد شد! دولت وی به رغم برخورداری از سود سرشارنفت و رسیدن نرخ فروش آن به ۱۴۰ دلار، بالاترین نرخ تورم را به خود دید. جابه جایی مداوم وزرا و روسای بانک مرکزی، انحلال سازمان برنامه و بودجه، جنجال نامه نگاری های بی پاسخ او به روسای جمهور و مسئولان کشورهای غربی، انکار هولوکاست وخواستار نابودی کشور اسرائیل، طرح اتهام علیه روسای جمهور گذشته کشور و... از رویدادهای مهم دوره ریاست جمهوری وی بودند که مورد انتقاد بسیاری از جریان های سیاسی قرار گرفت. حال باید دید در ۲۲ خرداد امسال از بین کاندیداهای اصلاح طلب و اصولگرا قرعه به نام چه کسی خواهد افتاد.
در جبهه اصلاح طلبان گفته میشود: در صورت پیروزی آقایان کروبی و یا موسوی در انتخابات ریاست جمهوری آینده، رئیس جمهمور منتخب با شرایط بسیار دشوار و با امکان مانور بسیار ضعیف ومحدود روبرو خواهد بود. مطرح میشود: آیا واقعاً نتایج حاصل از ریاست جمهوری آقایان کروبی وموسوی تفاوت های اصولی و جدی خواهد داشت یا فقط موضوع بر سر موفقیت در رقابت های انتخاباتی است؟ اگر کاندیدهای اصلاح طلب در جلب مشارکت عمومی، خصوصاً اکثریت خاموش و ناراضی محاسبات نادرستی صورت دهند، کل پروژه انتخابات را می توان با دوره گذشته با نامزدی آقایان معین و کروبی مقایسه کرد و در این میان چیزی نصیب اصلاح طلبان نخواهد شد.
جامعه امروز ایران با شرایطی روبه رو است که برای برون رفت از مشکلات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کنونی و مواجهه با شرایط دشوارتر پیش رو که ضریب خطر آنرا نمی توان حدس زد. جلب مشارکت عمومی و توجه به منافع ملی اجتناب ناپذیر است. باید روشن شود که سرنوشت منافع ملی ایران در فلسطین و لبنان و... رقم میخورد یا در کشورخودمان ایران! و این امر تنها با ترمیم اعتماد از دست رفته دولت- ملت ممکن خواهد بود. اعتماد از دست رفته را نمی توان مشخصا با توزیع پول و پاداش از صندوق ملی آنهم در راستای انتخابات بدست آورد. توزیع پول و...علاوه بر زیان های اقتصادی، باعث صدمات و ضایعات اجتماعی- اخلاقی فراوانی نیز خواهد شد. و موجب لطمه شدید به عزت نفس و کرامت انسانی افراد جامعه شده و سنت تکدی گری و صدقه خوری و عریضه نویسی را در جامعه گسترش وروند و ادامه آن "حکایت بیخردی است كه بر سر شاخ نشسته بود و بن آن را میبرید". خواهد بود.
اوضاع کشور و شرایط نامطلوبی که با آن روبه رو هستیم؛ روح آن در فرآیند انتخابات حضور فعال و قابل لمس دارد. باید سعی شود انتخاباتی آزاد، سالم و عادی و بی تکلف برگزار کنیم. انتخابات آزاد، سالم در صورتی تحقق می یابد تا افرادی که خود را صالح می داند قادر باشند تا خود را نامزد کرده و مردم هم آزاد باشند که به کاندیدای مورد اعتماد خود رای دهند. وجود نظارت استصوابی با ممانعت از ایجاد فضای باز و امکان فعالیت انتخاباتی، زمینه فعالیت همگانی رامسدود و عملا آنانیکه مورد پسند میباشند. قادر خواهند بود که در انتخابات نامزد شوند.
چنانکه می دانیم حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از اصول اولیه و بدیهی حقوق شهروندی جوامع ای است که نظام انتخابات در آن حاکم است. این حق به هیچ وجه مشمول هیچ گونه استثنا و تبصره ای نمی شود و هیچ کس و هیچ مرجعی حق ندارد این حق شهروندی را از انسان سلب و یا آن را محدود کند. طبق بند یک ماده بیست و یکم اعلامیه جهانی حقوق بشر: " هر کس حق دارد در اداره امور عمومی کشور خود خواه مستقیماً و خواه با وساطت نمایندگانی که آزادانه انتخاب شده باشند شرکت جوید". در شورای اتحادیه بین المجالس که در سال ۱۹۹۴ تشکیل شد و نمایندگان مجلس شورای اسلامی هم در آن شرکت داشتند، به اتفاق آرا در ۲۶ مارس ۱۹۹۴ در پاریس اعلامیه ای تصویب شد که در بند اول آن می گوید: " در هر کشور، اقتدار دولت تنها می تواند از اراده مردم منبعث گردد، مردمی که در انتخابات واقعی، آزاد و منصفانه و در ادوار منظم با رای گیری فراگیر، مساوی و مخفیانه شرکت می کنند". در بند دیگرآن چنین آمده است: " هر کس حق دارد در اداره کشورش مشارکت کند و از موقعیت مساوی برای نامزد شدن در انتخابات برخوردار باشد".
حال با توجه به این بند های تصویب شده مراجع بین المللی، این سئوال از نامزدهای انتخاباتی کشورمان پیش می آید که انتخابات آزاد و بی تکلف را در چه می دانند؟ آیا فقط در این می بینند که صلاحیت خودشان در نامزدی و آزادی شان در فرآیند برگزاری انتخابات تعیین شود؟ یا دیگرانی هم هستند و حقوقی دارند و دیگر نیز می اندیشند؟
در تهران گفته میشود با وجود خسارات متعدد ناشی از دولت نهم هنوز هم امید است که امر انتخابات با وجود کاندیدائی مناسب، سیاست اخلاقی و اصالت یافتن امر عمومی، دوباره مانند دوران آقای خاتمی ظاهر شود. "... جامعه ما برای اینکه بی اخلاقی سال های اخیر را جبران کند به این لحظات تاریخی نیاز دارد....همبستگی ملی برای تحقق این „ نه „ بزرگ، خود زمینه ساز یک جامعه اخلاقی خواهد بود. و از این طریق است که جنبش های اجتماعی نوین به حرکت درمی آیند و خیر عمومی در معرض بحث همگان قرار می گیرد...".
تجربه نشان داده است که دولت ها نمی توانند بدون اعتماد و مشارکت مردم، مشکلات اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پیش رو را حل کنند. با خشونت فیزیکی و طرح و اجرای پروژه های کوتاه مدت و تهییجی؛ عملا ازجنبش های اجتماعی نوین که کمتر به مادیات و مسائل صنفی و بیشتر به مسائل عام و تاثیرگذار در سرنوشت جامعه توجه دارد؛ فاصله میگیرد. دولتی که مردم از آن پاسخ بخواهند و دولت خود را موظف به پاسخگوئی بداند. نمی تواند به هدر رفتن میلیاردها دلار درآمد نفت و بسیاری از خطاها و انحرافات سیاسی - اجتماعی و اتخاذ سیاست های آنتی سمیتیسم و آنتی آمریکانیسم و اقلیت ستیزی.... بی توجه باشد و از پاسخگوئی بدانان پرهیز کند.
در اینجا مطرح است که آیا تفاوت محسوسی میان دو نامزد اصلاح طلب آقایان کروبی و موسوی وجود دارد؟ به بیان دیگر، آیا یکی بر دیگری ترجیح دارد؟ حدس زده میشود آنچه اولویت دارد نفس تغییر دولت از وضعیت کنونی به سمت وضعی است که جامعه را از این حالت بغض و کینه موجود رهائی بخشد تا شاید امید ازدست رفته به آینده ای روشن را زنده کند. ومسئله دموکراسی و حقوق بشر و برابری حقوقی انسان ها بیشتر اهمیت یابد.
حدس زده میشود که تیم مدیریت آقای موسوی از جهت اداره امور کشور نیرومندتر از آقای کروبی است اما مسئله حقوق بشر و نقض آن و مورد دموکراسی و روند آن دغدغه اصلی وی نیست. شاید برطرف کردن مسئله اقتصادی محرومان را هدف قرار داده است. میشود با این ابراز عقیده حدس زد که آقای موسوی قادر نخواهد بود با قاطعیت در برابر نیروهای طرف دار آقای احمدی نژاد مقاومت کند. در این مورد آقای کروبی لااقل در چند هفته گذشته نشان داده است که از شجاعت و صراحت بیشتری برخوردار است و نیرو و تیم اطراف وی تجربه دفع حمله را آموخته اند.
بنابراین باید علی الاصول به این موضوع اشاره کرد که در انتخابات کشور ما ایران، افراد و شخصیت های لایق که در جامعه نام و کرداری نیک از خود بر جای گذاشته اند، نمی توانند از فیلترشورای نگهبان رد شوند و عملا قادر نخواهند بود تاثیر پذیر در جامعه باشند. چنانکه میدانیم و در جامعه بخوبی مشهود است. پوپولیسم موجود در جامعه توده ای و رهبران آن، کشور را لب پرتگاه نیستی قرار داده اند؛ لذا باید در شرایط واقعاً موجود راه حلی یافت و با واقعیات درگیر شد.
البته مردم از ادعاها و شعارهایی که در گذشته و به ویژه در دوره انتخابات قبلی مطرح بود و میزان تحقق این ادعاها، عبرت گرفته اند و دیگر انتظار معجزه ای هم ندارند.. در آخرین روزهای باقی مانده به انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری باید امیدوار بود بستری برای مطرح کردن شعارهای اغراق آمیز و وعده های عوامفریبانه از سوی کاندیداها فراهم نشود تا کاندیداها نتوانند وعده هایی پوپولیستی بدهند که از عهده شان خارج است. باید امیدوار بود تا جامعه سیاسی ایران به تدریج از دسته بندی های صوری خارج و به سمت عقلانیت، برنامه های عینی تر و تفضیلی تر حرکت کند.
مسئله دیگری که این روزها از سوی برخی کاندیداها مطرح می شود، „ تشکیل کمیته صیانت از آرا“ است. و این بیم همیشه در مملکت ما خصوصا در مقطع انتخابات وجود داشته و متاسفانه مرتب تکرار میشود که وجود تقلب و ضریب آن به نفع کاندیدای مورد توجه صورت می پذیرد. به تعبیر کاندیداها و تیم هوادار اصلاح طلب: عملکرد کمیته مشترک صیانت از آرای و حفاظت از صندوقهای رای باید راهکارهای ویژهای را در نظر گرفت تا بشود از آرای مردم (با توجه به مخالفت شدید باند کیهان و..) به نحو احسن صیانت کرد. یکی دیگر از دغدغههای مهم که سلامت انتخابات در کشور را می تواند به خطر اندازد؛ گفته میشود: وجود شناسنامههای تقلبی است که در مناطق ویژه ای می تواند تعیین کننده و در سرنوشت انتخابات موثر باشد.
در محافل سیاسی بویژه در مقطع انتخابات، حتی در کشورهای دموکراتیک جهان این بحث وجود دارد که: چگونه می توان آرای خاموش را به صحنه انتخابات آورد؟ چنانکه می دانیم این آرای خاموش در شرایط ویژه در تمام دنیا، می تواند کلید اصلی پیروزی باشد. معمولا کاندیدا ها کوشش می کنند از این اکثریت خاموش به نفع خود بهره جویند که در تعیین سرنوشت انتخابات اهمیت دارد. ایجاد انگیزه برای فعال شدن این آرای خاموش از مراحل ابتدائی رای گیری: از شمارش تا اعلام آرا، به شفافیت و اطمینان به مراکز رای گیری و صیانت از آن ارتباط دارد. دوم آنکه به برنامه و طرح های کاندیداها مربوط میشود.
در تهران بارها این مورد به کاندیداهای مدعی گوشزد شده است که بجای انتخاب استراتژی هائی مانند کمبودهای اقتصادی، نقد کارنامه دولت فعلی و اشاره به کاستی ها، در فکر به میدان آوردن ۲۰ میلیون آرای خاموش باشند که سرنوست انتخابات را می توانند رقم زنند! گفته میشود: در دوره گذشته سوم تیرماه ۱۳۸۴ تقریبا ۴۶ میلیون نفر می توانستند در انتخابات ریاست جمهوری شركت كنند. ۱۷ میلیون نفر به آقای محمود احمدینژاد ریاست جمهوری فعلی رای دادند. قریب به ۱۰ میلیون نفر هم به آقای هاشمی رفسنجانی كه در مجموع ۲۷ میلیون نفر از دارندگان حق رای در کشور را تشکیل می داند که تقریبا بیست میلیون صاحب حق رای در انتخابات دوره پیش شرکت نداشتند. پیشنهاد شده است که برای ترغیب این ۲۰ میلیون نفر برای شركت در انتخابات برنامه و طرحی نو انداخته شود! بی جا نیست که بیان شود: عدم مشاركت بالای مردم در انتخابات دوره پیش، دولت فعلی با رای حداقلی مردم ایران بر سر كار آمده است.
در خاتمه باید یادآور شد از آنجائی که „ انتخابات „ تقریبا در کشور ما به عنوان نمادی از مناسک مذهبی مانند رفتن به مکه.... عتبات عالیات... نماز جمعه و... تبدیل شده است و رهبران دینی – سیاسی کشور، در ایام انتخابات به نحوی از مردم میخواهند در این مناسک شرکت کنند؛ مشکل انتخابات را پیچیده تر کرده است. اکنون بسیاری از شهروندان، احزاب، تشکل های سیاسی و...در مورد شرکت و عدم شرکت... تحریم و... انتخابات صحبت می کنند. آنانی که مردم را ترغیب به شرکت در انتخابات می کنند. دلائل ویژه خود را دارند. نظریاتی شرکت درانتخابات را وظیفه شرعی مفروضند! در واقع گفته میشود این انتخاب نیست، بلكه رای دهنده وظیفه شرعی خویش را انجام می دهد... نظر دیگری جهت عبور ازآقای احمدی نژاد و کابینه وی، انتخابات و شرکت در آن را پیشنهاد می کنند.... گفته میشود حتی در دموكرات ترین كشورها هم انتخابات،همه چیز را نمی تواند عوض كند! باوجود تردید و دودلی ها، ساكت ماندن فایدهای نخواهد داشت و غیره...
از سوی دیگردر سال های اخیر جامعه ما، شاهد یك نوع قهر رای دهندگان با انتخابات میباشد كه بیش از هر چیز ناشی از عملكرد دولت و مسئولین رده بالای حکومت است که نوعی عدم باور نسبت به سلامت انتخابات نیز بدان اضافه شده است. طبیعی است در نبود فضای باز و پرشور انتخاباتی بخش مهمی از رای دهندگان به مرحله ارزیابی و طبیعتاً تصمیم گیری نخواهند رسید. چنانکه میدانیم طی دهه های اخیر برخی از گروه ها و اقشار جامعه از قبیل زنان، اقلیتهای مذهبی، اقلیتهای قومی، تهیدستان شهری، اقشار گستردهای از روستاییان و حاشیه نشینان شهرهای بزرگ کشور، کارگران، دگراندیشان و غیره...نقش چندانی در فرآیند سیاست دولت ها نداشته اند و از این رو منافع و خواسته های آنان نیز در فرآیندهای تصمیمگیری چندان محسوس نیست. لذا شرکت و یاعدم شرکت این بخش های اجتماعی در انتخابات پیش روی که شاید هم سرنوشت ساز باشد؛ چندان روشن نیست. اواخر ماه مه ۰۹.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد