logo





خواص و روشنفكر

دوشنبه ۶ مهر ۱۳۹۴ - ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۵

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami2.jpg
با على شريعتى و احسان طبرى آدمى معتقد مى شود در حاليكه با ابن مقفع، رازى و دوستدار انديشنده

تبيين معنا و مفهوم روشنفكر براى ما ايرانيان همچنان به شكل معما باقى مانده است. آيا تحصيل كرده ها و اكادميكرها در هر رشته اى كه باشند روشنفكر محسوب مى شوند؟ آيا صرف ابراز نظر و يا سروده هاى شاعرانه و يا به چرخش در آمدن برخى واژگان مانند فلسفه، انديشه، سياست و تشكيل كنفرانس ها و سمينارها در اين زمينه ها دال بر روشنفكر بودن است؟ آيا معتقدين به اصول الهى و غير الهى جزء روشنفكر به حساب مى آيند؟

براى توضيح اين مسئله(خواص و روشنفكر) از چگونگى روش فكرى و سطح انديشه سه شخصيت ايرانى مانند على شريعتى، احسان طبرى و آرامش دوستدار مدد مى گيريم و آنگاه به نتيجه اى از تعريف روشنفكر و خواص مى رسيم تا هر كس در هر موقعيتى كه قرار گرفته، خويش را در آيينه آنها ببيند و خويش شناسى كند.

على شريعتى يك معتقد اسلامى بود كه با انتشار كتاب "امت و امامت" الگويى از نظام ارزشى و سياسى معطوف به آن را در ايران اسلامى مطرح نمود. على شريعتى در چنين نظام اعتقادى/ارزشى مستغرق بود نظام الگويى اى كه "امامت" هدايت گر است و هدايت شونده "امت".

احسان طبرى يك معتقد ايدئولوژيك در چهارچوب ماركسيسم-لنينيسم بود. آثار طبرى به جز برخى داستانهاى كوتاه مانند "پنجابه" همگى در خدمت اين ايدئولوژيك هستند. طبرى شيفته حافظ بود حافظى كه دلدادهء رهِ "استاد ازل" است و مى گويد: "من دلشده اين ره / نه به خود پويم/ در پس آيينه طوطى صفتم پنداشتند/ هر چه استاد ازل گفت بگو مى گويم". طبرى "دلشده ره" ماركسيسم-لنينيسم بود كه مى پنداشت علم رهايى زحمتكشان است و بالاتر از اين علم علمى نيست.

هم على شريعتى و هم احسان طبرى هر دو در قالب هاى ارزشى متعين شدهء سرمدى تو بخوان ملجأ "استاد ازلى" مؤمن هستند در واقع هر دو آنها از خواص هستند كه بوسيله توجيهات اعتقادى در هدايت عوام كوشيدند. بنابراين خواص الزاماً نمى تواند روشنفكر باشد اما روشنفكر مى تواند از خواص باشد اگر بتوانيم معنا و تعريفى از روشنفكر را از ويژگىِ انديشندگىِ آرامش دوستدار ارائه كنيم. اما قبل از آن، اين نكته مهم است كه در "تاريخ" جنبش اجتماعى و سياسى ما از دوران مربوط به "بيدارى" ايرانيان يعنى دوران انقلاب مشروطيت، به نادرست خواص را همان روشنفكر - واژه اخذ شده از تاريخ روشنفكرى غرب خصوصاً جريانات روشنفكرى فرانسه در دوران خيزشهاى انقلابى آن- ناميده شد. با توضيحات ارائه شده در خصوص ويژگى مؤمنانهء على شريعتى و احسان طبرى معلوم مى شود كه آنها خالق ارزشهاى نوين، برآمده از معيار و ملاك عقل نبودند بلكه مؤمنان هدايت شده از ملجأيى بودند كه مى دانستند چگونه عوام را بايست هدايت كرد و به دليل توانايى در هدايتگرىِ عوام، با آنها متمايز شده و جزء خواص به حساب مى آيند.

اما آرامش دوستدار از جنس ديگر است از جنس ابن مقفع و زكرياى رازى در جرئت كردن نقد دين و پى آن را به تن خود ماليدن. همين مقفع و رازى اى كه فرهنگ بغايت محافظه كار ايرانى و گوركن انديشه هاى آنها، انديشه آنها را آنچنان بى سر و صدا در خاك كرد تا هيچگاه به خاطر نيايند و نيامدند. خواص ايرانى در تقيه كردن "تاريخ"ى شان و براى لوث كردن روش عقلى نقد، چه براى نجات اسلام و چه به جهت گريختن از دشوارى انديشيدن متوسل به انديشه انديشمندان غربى مى شوند. آرامش دوستدار از اين جنس خواص نيست، دوستدار روشنفكرى روشنگر است آنگاه كه حد اعلاى روشنفكرى را از مبدأ انديشيدن به ارزشهاى فرهنگى ما و تا مفهوم ساختن از آنها مى گستراند. "دينخويى، امتناع تفكر در فرهنگ دينى، ماهيت مجعول" در مفهوم ارزشى شان بر خواسته از فرهنگ ارزشى ما، نمونه روشنِ روشنفكريست. اگر روشنفكر سيرتش انديشيدن تا حد مفهوم ساختن از ارزشهاست و خواص به حساب مى آيد اما هرخواصى(همچون على شريعتى و احسان طبرى كه معتقد هستند) روشنفكر محسوب نمى شوند. با على شريعتى و احسان طبرى، آدمى معتقد و مؤمن مى شود در حاليكه با ابن مقفع، رازى و دوستدار، آدمى تن به دشوارى انديشيدن مى دهد و خالق ارزشها و بازنگر آنها مى شود. خلق ارزشها و بازنگرى آنها تا حد منسوخ كردنشان معنايى فلسفى دارد و يعنى تفكر در باره تفكر.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد