logo





رویاروئی بزرگ در حاکمیت اسلامی

سه شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸ اوت ۲۰۱۵

ارژنگ بامشاد

عرصه بزرگ رویاروئی دو جناح حاکمیت، انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در شش ماه آینده است. درست است که انتخابات در جمهوری اسلامی، غیردمکراتیک و بی معنا عملآ "نه انتخابات" است؛ و از آنجا که مردم، حق انتخاب شدن را قانونآ از دست داده اند، نمی توان آن را انتخاباتی مرسوم در دولت های بورژوائی و امروزی نامید، با این حال این انتخابات شیوه ای برای وزن کشی سیاسی میان باندها و جناح های رقیب در حاکمیت اسلامی است. حق انتخاب کردن برای همه مردم در نظر گرفته شده تا میان کاندیداهای گزین شدۀ شورای نگهبان، عده ای را انتخاب کنند.
توافق هسته ای و چشم انداز رفع تحریم های ویرانگر اقتصادی، یک پیروزی تاکتیکی بزرگ برای ائتلاف تحت رهبری هاشمی رفسنجانی رقم زد. معمار سیاستی که توافق هسته ای را به سرانجام رساند و تلاش می کند تعامل با کشورهای خارجی را در دستور قرار دهد و به دوران تحریم های فلج کننده پایان دهد، هاشمی رفسنجانی است. او بود که علیرغم رد صلاحیت اش برای کاندیداتوری ریاست جمهوری،  شورش بخشی از کاست حکومتی علیه دستگاه ولایت در انتخابات خرداد ۱۳۹۲ را رهبری کرد. حضور پررنگ او  در شرایط سیاسی کنونی و کاندیداتوری اش برای مجلس خبرگان رهبری، بیان اعتماد به نفس تازه ای است که در پی توافق هسته ای بدست آورده است.
 
توافق هسته ای از سوی دیگر، بیان شکست تمام و کمال سیاست های رهبر رژیم پس از کودتاهای انتخاباتی ۸۴ و ۸۸ و حمایت آشکار او از دولت و باند "پاک دستان"  تحت رهبری محمود احمدی نژاد است.  سیاستی که درگیری در سیاست خارجی را به اوج رساند، بهانه های لازم برای تحریم های گسترده اقتصادی علیه کشور را در اختیار قدرت های امپریالیستی قرار داد و اقتصاد کشور را به سراشیب سقوط کشاند. سقوط اقتصادی و تنگ تر شدن حلقه های تحریم بر شریان های اصلی اقتصاد کشور، زمینه ساز شورش بخشی از کاست حکومتی و تسلیم رهبر برای پایان دادن به چنین وضعیتی شد. ناخرسندی رهبر رژیم از توافق هسته ای و تعمد او بر خودداری از بکارگیری کلمات "توافق هسته ای" نشانۀ نارضائی عمیقی است که از نوشیدن جام زهر دارد.
 
سکانداران اصلی قدرت تحت رهبری ولی فقیه رژیم که قدرت نظامی، اطلاعاتی، امنیتی، اقتصادی، قضائی و تبلیغاتی را یکجا در اختیار دارند، با چنگ و دندان تلاش می کنند عوارض و عواقب توافق هسته ای را به پائین ترین حد ممکن کاهش داده و مانع قدرتمند شدن جناح رقیب به رهبری هاشمی رفسنجانی شوند. سنگربندی تدافعی سکانداران اصلی قدرت بر سرکوب سازمانیافتۀ مردم  استوار است. تشدید فشار بر جامعه از طریق تصویب لوایحی علیه "بی حجابی" و "بدحجابی" ؛ لغو گستردۀ کنسرت ها و فشار بر هنرمندان؛  گسترش اعدام قربانیان آسیب های اجتماعی؛ لگام زدن بر مطبوعات و رسانه های وابسته به جناح مقابل در کشور؛ سازماندهی ترور و تحریک اقدامات نظامی در مناطق مرزی و تیزتر کردن تیغ شورای نگهبان برای  رد صلاحیت کاندیداهای آتی انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری در راستای سنگربندی تدافعی صورت می گیرد. برای پیشبرد این سیاست، "استکبارستیزی" توخالی رهبر رژیم و تاکیدات ویژه اش بر حفظ سیاست منطقه ای گذشته اش، برای راضی نگهداشتن باندهای پیرو بیت رهبری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. رهبر رژیم به حق نگران آن است که اجرائی شدن توافق هسته ای، زمینۀ فروپاشی ستون "استکبارستیزی" نمایشی رژیم را فراهم آورد و ستون خیمه مردم فریبی را در هم بشکند.
 
جناح رقیب، یعنی ائتلاف هاشمی رفسنجانی، روحانی ، خاتمی که توانسته است بیت خمینی و بخشی از مراجع تقلید را با خود همراه سازد، سیاست دیگری در پیش گرفته است. گسترش تعامل با خارج پس از توافق هسته ای و در پیش گرفتن سیاست جدید در منطقه؛ حذف تحریم های اقتصادی و راه اندازی چرخ های اقتصادی و افشای گسترده دزدی ها و اختلاس های دست اندرکاران دولت و باند "پاک دستان" تحت حمایت رهبر رژیم. اما این جناح در برابر تعرض همه جانبه سکانداران اصلی قدرت در عرصه فرهنگ و زندگی مدنی مردم، سکوت توآم با رضایت اتخاذ کرده، زیرا همچون جناح حاکم از جسارت مردم پس از توافق هسته ای بشدت نگران است. سکوت و بی اعتنائی این جناح به سرکوب گسترده حقوق زنان، لغو زنجیره ای کنسرت ها و فشار بر هنرمندان، گسترش اعدام ها و موج بازداشت ها و کنار گذاشتن سیاست تعامل فرهنگی در داخل، علیرغم ادعاهای دروغین دوران انتخابات، هم با انگیزه محدودکردن عرصه درگیری با جناح حاکم است و هم ناشی از نگرانی شدیدشان از پیشروی جنبش های مردمی. نباید از یاد برد که دو جناح رقیب در حاکمیت اسلامی ، هر اختلافی که با هم داشته باشند، در برابر مردم متحد و یکپارچه عمل می کنند و پیشروی جنبش مدنی و اجتماعی مردمی را بر نمی تابند.
 
عرصه بزرگ رویاروئی دو جناح حاکمیت، انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری در شش ماه آینده است. درست است که انتخابات در جمهوری اسلامی، غیردمکراتیک  و بی معنا عملآ "نه انتخابات" است؛ و از آنجا که مردم، حق انتخاب شدن را قانونآ از دست داده اند، نمی توان آن را انتخاباتی مرسوم در دولت های بورژوائی و امروزی نامید، با این حال این انتخابات شیوه ای برای وزن کشی سیاسی میان باندها  و جناح های رقیب در حاکمیت اسلامی است. حق انتخاب کردن برای همه مردم در نظر گرفته شده تا میان کاندیداهای گزین شدۀ شورای نگهبان، عده ای را انتخاب کنند. از این زاویه، انتخابات در جمهوری اسلامی برای تعین وزن و جایگاه هر باند و جناح حکومتی،  از اهمیت ویژه ای برخوردار می شود. اگر ائتلاف هاشمی رفسنجانی، روحانی، خاتمی تلاش می کند با راه اندازی چرخ های اقتصادی از طریق لغو تحریم، تعامل با کشورهای منطقه و دولت های خارجی و سخن گفتن با لکنت زبان از حق شهروندی مردم و افشای گسترده دزدی ها و اختلاس های باندهای "پاک دستان" مورد حمایت رهبر رژیم، مردم را به حضور در انتخابات و رای دادن به کاندیداهای جناح خود ترغیب کند؛ سکانداران اصلی قدرت بر استفاده گسترده از تیغ شورای نگهبان برای حذف کاندیداهای رقیب متمرکز شده است. بیت رهبری و وابستگانش، جدا از بکارگیری تیغ بران شورای نگهبان، با گسترش سرکوب  و تشدید فشار بر مردم و بویژه جامعه مدنی، روشنفکری و فرهنگی کشور، تلاش می کند، این حس را در مردم ایجاد کند که چرخ بر همان پایه همیشگی می چرخد و امکان تغییر وجود ندارد. آنها تلاش گسترده ای بکار می برند تا مردم را از شرکت در انتخابات مایوس سازند و نقش آنها در گسترش شکاف درونی حاکمیت را به پائین ترین حد خود کاهش دهند و با اتکا به آرای ثابت نیروها و پروارشدگان خود، این دو مجلس را در اختیار بگیرند و مانع کاهش قدرت خود در نهادهای "انتخابی" حاکمیتی گردند.
 
اما درست در شرایطی که شکاف درونی حاکمیت روز به روز گسترش می یابد و درهای کشور در نتیجه توافق هسته ای بر روی سرمایه خارجی در کشور بازتر و امکانات حاکمیت برای بکارگیری زورعریان محدودتر می شود، راه پیشروی مردم هموارتر می گردد. اما این پیشروی در شرایطی می تواند با موفقیت انجام گیرد که اولآـ متکی به ارادۀ جمعی و سازمانیافتۀ مردمی باشد. آنگونه که در میان معلمان و پرستاران کشور شاهد آن هستیم. ثانیآ ـ  مستقل از جناح های حاکمیت انجام گیرد و از هر نوع توهم به این و یا آن جناح حاکمیت پرهیز نماید و به نیروی ضربت، پیاده نظام و یا مبلغ هیچ کدام از آنها تبدیل نشود. ثالثآ ـ تلاش نماید بر دامنۀ  توده ای خود بیافزاید و از اقدامات ماجراجویانه و جدا از توده بپرهیزد و هزینه مبارزه را پائین نگهدارد دارد. رابعآـ بر خواست ها، شعارها و هدف های ملموس مردمی و بویژه خواست ها و نیازهای بی واسطه اکثریت محروم جامعه استوار باشد. خامسآ ـ از فرصت های قانونی، نیمه قانونی، شبه قانونی برای حفاظت از نیروهای خود و جلوگیری از آسیب پذیری های امنیتی و سرکوبگرانه استفاده کند. تنها از این طریق است که می توان از شکاف های گسترش یابنده در میان حاکمیت بهره برداری کرد، راه پیشروی را هموار ساخت و حاکمیت اسلامی نا بهنگام، تاریک اندیش و ضدمردمی را به سوی زباله دانی تاریخ راند.

سه-شنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۴ برابر با ۱۸ اگوست ۲۰۱۵


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد