logo





روایتی از شعر تبعیدی

يکشنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۴ - ۰۹ اوت ۲۰۱۵

مهدی استعدادی شاد

mehdi-estedadi-shad.jpg
اگر شناخت ما از واقعیّت متکی بر این اصل باشد که واقعیّت همچون پدیداری منشوری یا چند وجهی است، آن گاه متوجه می ­شویم که نگاه ما به واقعیّت نیز بایست چند سویه نگری پیشه کند.

مثلا وقتی به ارزیابی وضعیّت جامعۀ خودی می ­پردازیم تا موانع گسترش آزادی و رشد کیفی روابط انسانی را تشخیص دهیم فقط موضعگیری و مخالفت سیاسی با حاکمیت راهگشا و چاره ساز نیست. نگاه انتقادی به باورها و واکنش­ های حکومت شوندگان نیز لازم است تا دریابیم در زیر سقف رفتار فرهنگ جمعی چه عناصر نابهنگام و نخاله ­ای جا خوش کرده ­اند.

اکنون در مرحله­ ای قرار داریم که به لطف شبکه ­های ارتباط جمعی می­ توانیم در مقام جُنبش دگراندیشان سبک ­های زندگانی آلترناتیوی را ارائه دهیم تا عموم مردمان با امکان انتخاب و گزینش بیشتر روبرو شوند.

بنابراین در مقابل "وضع موجود" بایستی رفتاری ترکیبی داشته باشیم تا با ارائه طریقه ­های متفاوت زندگانی، کنشمندی آگاهانه فرهنگی و نیز نقد مناسبات نابرابر و چالش سیاسی به فضای و هوای تازه دست یابیم.

در رویکرد نقادانه به رفتار حاکمیت در می ­یابیم که چه ترفندها و نیرنگ ­هایی برای تداوم سلطه به کار می ­رود و چه تاثیراتی آن سیاهکاری ­ها بر عملکرد روزمره مردمان و روش ­های تربیتی نسل آتی حکومت شوندگان دارد.

بر این منوال دگراندیش از نفی سلطۀ نظام تک صدایی و رد خود پسندی ­های بی در و پیکرش به سمت و سویی جلب می ­شود که در آن نظریه احترام گذاشتن به دیگری یک اصل و قرارداد است. قراردادی که به رهنمود سیاسی و فرهنگی و به پرنسیپ اخلاقی جامعه بدل شده است. این رویه در کشورداری جوامع پیشرفته نهادینه شده و قانون و قوه اجرایی از آن حمایت می ­کنند.

بنابراین اگر درس ­های این سه دهۀ اخیر را درست آموخته و انشاءهای مربوط به بدی بیداد، سختی تحمل استبداد و بیزاری از خودکامه در رأس امور را نوشته باشیم، بدین نکته خواهیم رسید که یک نظام فرقه ­ای برای حفظ بقای خود فقط به ستیز با مخالفان سیاسی خود نیست بلکه همچنین روش­ هایی ضد فرهنگ رواداری را به خدمت می ­گیرد تا تکثرگرایی شکل نگیرد.

بدین خاطر از سوی حاکمیت تعصب­­ ورزی و جزم­گرایی تقویت می­ شود تا رواداری و تُلرانس می دانداری نکند.

در واقع حاکمیت ناموجه که امکان رقابت سیاسی میان احزاب مستقل را ملغا کرده، بدین خاطر از مرده ریگ­های تفکر سنتی(غیرت و ناموس­پرستی) بهره می­برد که دگراندیشان نتوانند سبک­های زندگی خود را به جامعه ارائه دهند و رقابتی سالم بر سر تثبیت ارزش ­های معاصر انجام گیرد.

امروزه در هژمونی که کُل حاکمیت بر رسانه ­ها اعمال می ­کند(در داخل با چماق عریان سانسور، توقیف جراید و سرکوب توسط عوامل امنیتی و در خارج با نفوذ زیرزیرکی، نیرنگ­بازی و لابیگری جریانات وابسته­ اش) چیزی جز تداوم بقا و حفظ امتیازهای ویژه و رانت­خواری هدف نیست.

از این منظر فرد و جمعیت تبعیدی در تقابل با اهداف حاکمیت است. بدین خاطر نیز شامل روند حذف غیر خودی می ­شود که حاکمان بدان دست می ­یازند.

تبعیدی حذف می ­شود تا نتواند آموخته ­ها و تجربه زیسته خود را در برون مرز به درون کشور انتقال دهد و امکان طرح الگو یابد.

اگر در دهه ­های قبلی رژیم دست به ترور شخصیت ­ها می ­زد و این و آن را می ­کُشت تا وحشت در جان مخالفان بیندازد، در دهه ­های اخیر اولویتش تغییر کرده است. چنان که دست به موازی سازی زده است. نه فقط برای اپوزیسیون سیاسی رقبای جعلی می ­سازد و در رسانه­ های زیر نفوذ ایشان را بال و پر می ­دهد، بلکه همچنین با خیل مهاجران فضای فرهنگ­ورزی و تنفس تبعیدیان را محدود می ­کند.

بواقع از جماعت مهاجری که خط قرمزهای رژیم حاکم را رعایت می­ کنند و خواه ناخواه با حاکمیت مشغول داد و ستدی بر سر منافع است، به راحتی می ­توان "دیوار گوشتی" ساخت تا کوشش تبعیدیان نامریی شود.

یادآوری دستاوردهای هنری و فرهنگی تبعیدیان یکی از راهکارهایی است که می­ توان علیه نامریی سازی جُنبش تبعیدی و به فراموشی سپردن­شان از سوی رژیم به کار بست.

از این منظر توفیری ندارد که شما با تبعیدی دیگر چه زاویه سیاسی و تفاوت گروهی داشته ­اید. هنر و ادب و نظر تبعیدی را با عینک حزبی و جرگه ­ای نمی ­نگرند. تبعیدی اگر رواداری و تُلرانس پیشه نکند به فرصت و شانسی باخته که برغم بخت ناگوار و تجربۀ تلخ غربت نصیبش شده است.

از این رو برای نگارنده تفاوت ندارد که در بررسی سخن و شعر تبعیدیان به شاعرانی بپردازد که در پس زمینۀ کار سیاسی خود به چپ­گرایی یا راست­گرایی منصوب شده ­اند. دفاع از حق بیان شاعر در مقابل حاکمیتی که غیر از خود کسی را زنده نمی­ خواهد، یک پرنسیپ اخلاقی است و با تقسیم بندی سخنسرایان به چپ و راست در زبان سیاسی بی اعتبار نمی ­شود.

بدین دلیل همان طوری که می ­شود شعر دوران تبعید زنده یاد نادر نادرپور را در نگر گرفت، این جا نیز سراغی از شعرهای سیاوش کسرایی( ۱۳۰۵- ۱۳۷۴) می ­گیریم که در بیرون از ایران سروده است.
منبع رجوع ما به شعرهای کسرایی "منتخب شعرهای" وی است("خون سیاوش"، انتشارات علمی، چاپ پنجم،۱۳۸۸).

کسرایی که در پیش مجموعه­ هایی چون "آرش کمان­گیر"، خونِ سیاوش" و...، "از قُرقُ تا خروسخوان"، "آمریکا! آمریکا" را دارد در فصل پایانی منتخب ­هایش چندین شعر زیر عنوان "تازه ­ها" آمده است. تمرکز یادداشت حاضر بر برخی از شعرها در همین "تازه ­ها" است.

او زیر عنوان"اشکی به عطر و نغمه در آمیز" سروده:

"یک روز در بهار وطن سرخوش و کنون/دور از دیار و یارم و پائیز می­رسد".
در این اشاره که آدرس شعر تبعیدی را می­دهد،"تازه­ ها"ی وی حس دوری از خانه را بازنمایی می­کند.

این ابراز احساسات از سوی شاعری است که همواره امیدواری خود را به آشکاری بیان داشته و تداوم رویکردش در میان "تازه ­ها" به قرار زیر است:

"من، شاخ ه­ای ز جنگل خلقم./ از ضربه­ یِ تبر/ بر پیکر سلاله ­ی من یادگارها ست./ با من مگو سخن ز شکستن!/ هرگز شکستگی به بر ما شگفت نیست/ بر ما، عجب، شکفتگی اندر بهارها ست".

روشن است که کسرایی که در جوانی به سمت پیشنهادهای نیمایی رفته و در میان پیروان بنیانگذار شعر مدرن فارسی از جمله سیاسی ­ترین شاعران بوده، از گذشته خود به دوران تبعید دست نشوید و به ندامت ­سرایی تن در ندهد. اما تبعید به او فرصت را می­ بخشد که امید واری خود را تعدیل کرده و از نو تعریفش کند:
آری شبی ست شسته به تاریکی و به خون/ در خاطرم، ولی/ شمعی چراغداری خود را / در راه سرخ صبحدم آغاز می ­کند".

این شعر که کابل را همچون محل سرایش آدرس می ­دهد و در شهریور ۱۳۶۳ سروده شده، دیگر از استعاره بهار برای به نام خواندن وضعیت وطن و سرخوشی برآمده از آن حرفی نمی ­زند. شاعر از اکنون و وضعیّت وطن برآورد دلخوشانه ­ای ندارد و از گرفتاری­ های واقعیت(سرایِ بستۀ خاموشی) می­ گوید.

"این جا سرایِ بستۀ خاموشی ست/ اما/ در من پرنده ­ای ست که آزادی تو را/ یک ریز در ترانه ­اش آواز می­ کند".

در میان شعرهای فصل "تازه­ ها"ی منتخب شعرهای کسرایی به طور عمده با سه شهر (همچون محل سرایش) روبرو هستیم که به ترتیب کابل و مسکو و باکو است.

کسرایی که زندگی ­اش در وین اتریش به پایان رسیده و در آن جا آرامگاه یافته است، به واقع با گذر از کابل و مسکو( از سرزمینی در شرق به سرزمینی در شمال ایران) یکی از تاثیرگزار ترین شعرهایش را در شهر باکو آذربایجان می­ سراید. به وقتی که به دریای خزر نگاه انداخته و حال یک تبعیدی سیاسی را بیان کرده است:

" از این سوی با خزر/ دریا! دوباره دیدمت، افسوس بی نفس/ پوشانده چشمِ سبز/ در زیر خار و خس/ دامن کشان به ساحلِ بیرون ز دسترس!/ دریا! دوباره دیدمت، آرام و بی کلام/ دلتنگ و تلخکام/ در جامۀ کبود سرا پا نگاه و بس..."

ابراز احساسات شخصی شاعر از طریق به کار گرفتن عناصر طبیعی(اینجا: دریای خزر) یکی از نکاتی است که در "تازه ­ها"ی کسرایی جریان یافته و بدین نکته بایست آن"اعترافاتی" را نیز افزود که در شعر پیام­رسان امید عجیب جلوه می ­کند. چنان که زیر عنوان" دریا دلی کجا و دل تنگ من کجا!" می ­خوانیم:"... پنهان کنم ز غیر همه التهاب­ ها/ بگذارم این غمان./ تا آب بیفتد از آسیاب ­ها./ امّا/...".

یا وقتی با شعر زیر روبرو می­ شویم که آورده:" من آهویِ/رهپویِ/ بی بازگشتم/ که در خواب بیند/بهارانه­ یِ/ دشتِ/گلبو./منم اخترِ دور دستی که فانوس چشمانش افتاده از سو/ نمی­ بیند افسوس دیگر نه دشت و نه آهو."

این دو اشاره بالایی و نیز آن چه در ادامه نقلش می ­کنیم بازنگری ­های شاعرانه را نشان می­ دهد که در حین شجاعت و صداقت رویکرد پیش ینی خود را به ارزیابی نشسته است:

"رسانید از من این پیغام:/ که من با پیکر خونین و با تنجامه­ یِ پاره/ ز کف داده دیار و یار و هر پیوند، آواره/ به فرجامین / کشاندم خویشتن را بر فراز قله­ ی ِمیعاد/ ولی دیدم که در این اوج بی فریاد/ ز تو، اورنگ تو، جاندار روی آوازه گیر تو نشانی نیست./ به پیرامون من تا می ­توانم دید...".

در هر صورت "تازه ­ها"ی کسرایی فقط حدیث سرگذشت شاعر و راز و نیازهایش با زادگاه نیست، کسرائی در میان شعرهای یادشده اش هم به استقبال حافظ رفته و اوضاع تجربه کرده خود را در "غزل سیاه" بازتاب بخشیده و هم در شعر" بر جاده­ های جهان"(که در مسکو و تیرماه ۱۳۶۹ سروده شده) روند جهانی شدن را با پدیده کوچ و خانه بدوشی اجباری انگشت نشان کرده است:

"امروز عاقبت/ همسایگانِ ساده دلِ ما/ این خیل فارغ از همه غوغایِ باب روز/ رفتند ناگزیر/ از شهر کودکی و جوانی و کارشان/شهر تبارشان./ کندند از آن چه بود همه یادگارشان./.../ آخر چه می­ رود/ بر این جهان که در همه­ یِ جاده­ های آن/ هنگامه­ های بی سرو سامانی است و کوچ!؟"


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد