logo





اصلاح طلبان واصول گرایان دو روی یک سکه اند

سه شنبه ۵ خرداد ۱۳۸۸ - ۲۶ مه ۲۰۰۹

مهدی مویدزاده

moayedzade.jpg
روز اخذ رای برای انتخاب رئيس جمهورايران نزديک ميشود. تصورات برخی که با تغييرات و تحولات جهانی چگونگی برگزاری انتخابات تغييرات بنيادی خواهد داشت تحقق نيا فت. ثبت نام داوطلبان پايان پذيرفت و چهارنفر، دواصلاح طلب ودواصول گرا که از امکانات وسيع دولتی ومالی برخوردارهستند ازصافی نظارت استصوابی شورای نگهبان بيرون آمدند.ميدانيم که روسای جمهوردر جهان بادرنظرگرفتن اختياراتی که دارند اهميت کمتر ويا بيشتر پيداميکنندو سئوال اينست که رئيس جمهور در قوانين جمهوری اسلامی ايران چه اختيارات وچه نقشی دارد؟ درقانون اساسی جمهوری اسلامی رئيس جمهور رئيس قوه مجريه است وشخص اول کشور ولی فقيه است. برای کانديدا شدن فرد بايد با اعتقاد درونی وعملی به ولايت فقيه تاييد شورای نگهبان را که فقها وحقوقدانانش برگزيده رهبر جمهوری اسلامی بطور مستقيم ويا غيرمستقيم هستند کسب کند. درانتخاباتی که آنهم تحت نظر شورای نگهبان است رای لازم را بد ست آورد و صحت وسقم آنرا نيز شورای نگهبان تائيد کند وسرانجام با تنفيذ حکم از سوی رهبرنظام رئيس جمهور شود. اين رئيس جمهوربرابرقانون اساسی موردتائيد صاحبان قدرت، اختيارات بسيار محدودی دارد.همانطور که آقای محمد خاتمی رئيس جمهور سابق اظهارنموده است نقش واختيار رئيس جمهور از يک تدارکاتچی تجاوز نميکند. ديده شد آقای خاتمی با آراءبالا بهمراه مجلسی که اکثريت قاطعی حما يتش ميکردند نتوانست به آنچه درمبارزات انتخاباتی بيان کرده بود عمل کند. جمهوری اسلامی درسه دهه گذشته ازدادن آزاديهای فردی واجتماعی مندرج دراعلاميه جهانی حقوق بشر بمردم ايران خودداری کرده است. درحاليکه چندهفته تا روز انتخابات بيشتر نمانده کوچکترين روزنه ای که نشان دهنده اندکی آزادی باشد ملاحظه نميشود. درايران آزادی احزاب –آزادی اجتماعات-آزادی قلم ومطبوعات که لازمه ايجادجو مناسب انتخاباتی است وجود نداشته وندارد. انتخابات در جمهوری اسلامی غيرآزاد،دولتی و ولائی است. جمهوری اسلامی،مذهب سالارست وانتخاب ودمکراسی مورد قبول اکثر گردانندگان حکومتی نيست.ازعقايد مذهبی مردم سالهاست که استفاده ابزاری ميشود.رای دادن به اين يابه آن وظيفه شرعی تلقی ميشود وتکليف شرعی با انتخاب آزاد درتبا ين است. قانون اساسی جمهوری اسلامی راهی برای بقدرت رسيدن مردم باز نگذاشته است وتمام قدرت درانحصارمذهب سالاران است وفقط خوديها حق انتخاب شدن دارند. با نبودن آزادی وبسته بودن راه انتخاباتی همگانی که خودی وغير خودی نداشته باشد واندک بودن اختيارات رئيس جمهورنتيجه انتخابات ازپيش تعيين شده است.
درميدان انتخابات دودسته از خوديها که با ساختار حکومت مشکلی ندارند ديده ميشوند: ۱- اصول گرايان که آقايان احمدی نژادو رضائی کانديدای آنان ميباشند. ۲- اصلاح طلبان که آقايان موسوی و کروبی آنان رانمايندگی ميکنند.سخنان انتخاباتی آقای کروبی ازايشان چهره ای نه آنچنان که هست ارائه ميدهد.اما مردم بياددارند که دردوران رئيس مجلس بودن دراجرای د ستورات واحکام حکومتی تاچه اندازه اصرار وتاکيدداشتند. هشدارايشان بر ضرورت دور نگاهداشتن نيروهای نظامی ونيمه نظامی مانند بسيج ازدخالت درانتخابات ويانگارش نامه ای در ضرورت برکناری آقای جنتی رئيس شورای نگهبا ن بعلت حمايت آشکار ازآقای احمدی نزاد ونقض بيطرفی که لازمه رياست يک شورای نظارتی است واستفاده رئيس جمهور فعلی از راديو وتلويزيون در افشای بخش اندکی ازآنچه مبارزه بين خوديها ست ميباشد وآقای کروبی خوب ميدانند که درحاکميت گوش شنوائی نخواهند يافت. يکی از کانديداهائی که بنظر ميرسد مورد توافق بين اصول گرايان واصلاح طلبان باشد آقای موسوی نخست وزير دهه شصت است وازآنجا که دهه ۶۰دورانی حساس وسرنوشت ساز درايران بوده است؛حضور ايشان با سکوت کامل وتاييد همه جانبه ازوقايع آن زمان پرسشهای بسياری را موجب شده است. بيست سال اظهار نظر نکردن وبقولی بکارهای شخصی وهنری پرداختن نمي تواندتوجيهی بر دردوران نخست وزيری ايشان باشد.کشتارزندانيان اعدامها وتسويه حسابهای خونين با مخالفين ازروزهای تاريک دردوران نخست وزيری آقای موسوی است. اصولگرای ديگری که سالها فرمانده سپاه پاسداران بوده است آقای رضايی ميباشد که درهمه دوران گذشته مسئوليت های متعددی داشته واگر اراده مرکز قدرت برآمدن ايشان تعلق پذيردکشور ايران پادگانی تر ازحال ودرهمين راستای موجود خواهد بودد.درباره داوطلبی آقای احمدی نژاد نيازی بيادآوری اقدامات دوره رياست جمهوری ايشان نمی بينم چون بسياری از صاحبان قدرت نيز به اينجا رسيده اند که براثرکارهای آقای احمدی نژاد ايران گرفتاربن بستهای بزرگ نگرانی آفرين دربسياری اززمينه هاست بنظر ميرسد آنچه که عده ای را برآن داشته است تا انتخابات اين دوره رياست جمهوری را سرنوشت ساز بنامند نگاهی است که به تحولات جهانی ميشود پس ازنزديک به سی سال قطع رابطه با دولت امريکا رئيس جمهور جديد امريکا با شعار تغيير به صحنه سياست جهانی وارد شده است وميخواهد با حکومت ايران بمذاکره بنشيند.همه نامزدهای انتخاباتی خودراآماده اين مذاکره ميدانند.آنچه ملاحظه ميشود اين است که مردم ايران تعيين کننده رئيس جمهوری که درمذاکرات شرکت خواهدداشت نيستند بلکه انتخاب از سوی رهبری نظام انجام ميشود. رئيس جمهورامريکا هم به اين نکته توجه کرده است که قدرت تصميم گيرنده فوق رئيس جمهور است.انتخابات در ايران با توجه به شرايط حاکم وقانون اساسی انتصاب است نه انتخاب. آزاديهای گفتار ونوشتار ورسانه های گروهی وهمچنين آزادبودن احزاب سياسی واتحاديه ها وسنديکاها ابتدايی ترين شرايطی هستند که جهانشمول ميباشند و درايران بهيچ وجه رعايت نشده ووجود ندارد (مصداق بارز آن توجه به خبری کوتاه ازروزنامه اعتماد ملی مورخ ۱۰/۲/۸۸است که نشان ميدهد حاکميت راهی برای اظهار عقيده واجتماع دگرانديشان باز نخواهد گذاشت.خبررابخوانيد: نيروهای امنيتی از برگزاری جلسه کميته دفاع از انتخابات آزاد وعادلانه ممانعت بعمل آورد. اين جلسه قرار بودديروز در دفتر موسسه حقوقی راد که متعلق به محمدعلی دادخواه است برگزارشود).برای موثر بودن رئيس جمهوردرامور سياسی واجتماعی وفرهنگی دگرگونيهايی در قانون اساسی که سی سال پيش به آراءعمومی گذاشته شد ضرورت دارد.بنظر نميرسد عبورکنندگان ازصافی نظارت استصوابی شورای نگهبان بتوانند درحرکت بسوی حاکميت ملی وکاهش نابسامانيهای اقتصادی،اجتماعی وفرهنگی گامی شايسته بردارند. شرايط موجود نشان ميدهد که حرکت دردايره بسته قدرت است وآنا نکه از اصلاح طلبی سخن ميگويند با هشت سا ل در مقام رياست جمهوری بودن نتوانستند ويا نخواستند ازدايره قدرت گامی بيرون نهند واگراصلاح طلبی را که گروهی مدعی آن هستند، کوششی درايجاد تغييرهای تدريجی در جامعه بدانيم اصلاح طلبان چه تغييری ايجادکرده ويا به آن رسيده اند؟.درپايان دوره اصلاحات حرکت درهمان دايره بسته ادامه داشت. شرکت مردم در انتخاب رئيس جمهور چگونه موجب تغييرات مهم خواهد شد وقتيکه همه تصميمات رئيس جمهور با اشاره ی قدرت برتر نظام اجرا ويا کا ن لم يکن ميشود؟خوب و خوبتر يابد وبدتر بودن يکی از اين چهرههای داوطلب چه تاثيری دارد؟ کسا نيکه پس از طی مراحل برابرمقررات نظارت استصوابی مجاز به داوطلبی ميشوند چه فرقی باهم دارند که خوب وبد داشته باشد؟بد وبدترمشروط به توان تغييردرموازنه قدرت است که اکنون مفهومی ندارد. اين چهار نفرنامزدهای رياست جمهوری در سه دهه گذشته درتمام نابسامانيهای کشور، نقض آشکار حقوق بشر، سقوط اقتصادی،تورم،گرانی،بيکاری و انزوای کشور ايران درجهان دخالت مستقيم داشته ا ند وبريکديگر برتری ندارند. اصلاح طلب واصول گرا دوروی يک سکه اند.روزی اين ودگرروز آن برای مسند رياست جمهور بوده اند.اصلاح طلبان نيز چون اصولگرايان خودرا دربرابرملت مسئول نمی دانند. مدعيان اصلاح طلبی با بهره بردن از فراموشی مردم بازهم شعارهايی را ميدهند که خود بمرحله اجرا درنياوردند.چه تفاوتهائی درنتايج کارهای اصول گرايان واصلاح طلبان ميتوان پيداکرد؟ در پايان دوره هشت ساله اصلاح طلبان چرادولت اصولگرا ی آقای احمدی نژاد آمد؟ آيا اصلاح طلبان ديگر برنامه ای نداشتند؟راهکارها را نميدانستند؟درسی سال گذشته همه داوطلبان در اقدامات حاکميت حضورشان گاه کم رنک وزمانی پررنگتر بوده است وهيچکس نميتواندازبارمسئوليت اقدامات گذشته خودرامنزه بداند.
برای انتخابات پيش رو بعضی با عنوان کردن مطالبه محوری خواستهايی را بيا ن داشته اند وعده ای ازآنهاهم به اين بهانه برای تاييد دوکانديدای مدعی اصلاح طلبی بميدان آمده اند. گويا مصلحت خويش دراين ديده اند که آنچه را برمردم ايران گذشته است بياد نياورند وبازارانتخابات راگرم کنند. ميگويند چون ميخواهيم به دولت آقای احمدی نژادنه بگوئيم به اصلاح طلبان رای خواهيم داد! مردم ايران جناح های حاکميت راشناخته اند و حق دارند به اصلاح طلبان هم اعتماد نکنند. آيا اصل حاکميت ملی فقط با ديدگاه اصولگرايان در تضاد است؟ چشم بستن برواقعيت ها ودعوت از مردم برای رای دادن آيا فريب مردم ايران نيست؟
پنجم خردادماه ۱۳۸۸
(مهدی مويدزاده)

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد