logo





ییوند با آزادی

معرفی یک کتاب

سه شنبه ۲ تير ۱۳۹۴ - ۲۳ ژوين ۲۰۱۵

احمد پورمندی

Ahmad-Pourmandi2.jpg
"پیوند با آزادی عنوان کتابیست که از دو بخش تشکیل شده است: بخش اول، تاریخچه نیم قرن سوسیال دموکراسی، کتابی است که ژرژ لوفران، نویسنده و پژوهشگر فرانسوی تحت عنوان"سوسیالیسم اصلاحگرا" نوشته و در سال ۱۹۷۸ در مجموعه "چه میدانم" از طرف انتشارات دانشگاهی فرانسه منتشر شده است. بخش دوم، سوسیال دموکراسی و آینده، مجموعه نامه هایی است که در فاصله سال های ۱۹۷۲ تا ۱۹۷۵ بین سه شخصیت برجسته سوسیال دموکراسی اروپا مبادله شده است: ویلی برانت، صدر اعظم اسبق آلمان ، برونو کرایسکی، صدر اعظم سابق اطریش و اولاف پالمه ، نخست وزیر سوید. این مکاتبات را گفتگویی که این سه سیاستمدار در دسامبر ۱۹۷۳ در گردهمآیی اشلاگنباد و در مه ۱۹۷۵ در وین داشته اند، تکمیل می کند و بیشتر به برنامه های اصلاحی سوسیال دموکرات ها در آینده می پردازد تا به ترازنامه فعالیت های سیاسی و اجتماعی آنها در گذشته."

این بخشی از مقدمه کتابیست که در سال ۱۳۶۴ بوسیله عبدالرضا هوشنگ مهدوی ترجمه و در ایران منتشر شد.

در سال۹۱ پس از مهاجرت دوم از شوروی سابق به آلمان ، " پیوند با آزادی " یکی از نخستین کتاب هایی بود که موفق به خواندنش شدم. پیش از ورود به آلمان و بعد از روشن شدن فرجام تلخ "اردوگاه سوسیالیسم"، به این نتیجه قطعی رسیده بودم که در دعوای تاریخی میان سوسیال دمکراسی و کمونیزم (م- ل) حق با سوسیال دموکراسی بود و خود را به این جریان و جنبش تاریخی، متعلق می دانستم. اما مطالعه "پیوند با آزادی" در به نظم کشیدن افکارم نقش به سزایی بازی کرد.

در سال های اخیر تلاشم برای پیدا کردن نسخه ای از کتاب بی نتیجه ماند. سال گذسته از دوست خوبی که عازم ایران بود، درخواست کردم تا نسخه ای از آن را برایم بیاورد. کتاب البته نایاب بود، اما سازمان بسیار خوب توزیع کتاب در ایران که بر پایه دسترسی بخش بزرگی از کتابفروشی ها به بانک های اطلاعاتی یکدیگر و متکی بر داده های امروز علم و فن بنا شده ، امکان دستیابی به نسخه ای از آن را فراهم کرد. همان دوست گرانقدری که کتاب را با خود به اروپا آورد زحمت عکس برداری و تبدیل آن به کتابی الکترونیک را کشید و اژدر بهنام عزیز کار های فنی نهایی را انجام داد و کتاب را در" آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران" قرار داد.

" پیوند با آزادی" کتابی است که خواندنش بر هر انسان آزادیخواه، سوسیالیست و سوسیال دموکراتی واجب است. در این کتاب و در میان نامه های سه غول سوسیال دمکراسی قرن بیستم، خواننده شاهد تدوین و توضیح ایده هایی است که تا همین امروز هم تازگی و ارزش نظری خود را حفظ کرده اند . مطالعه این کتاب در عین حال نشان می دهد که جستجوی بخش بزرگی از چپ های ایرانی که از سوسیال دموکرات خواندن خود گریزانند و برای تدوین پایه های نظری چیزی که دوست دارند آنرا "چپ، دمکرات، عدالت خواه، فمینیست و محیط زیستی" بنامند، به هر دری می زنند، تا چه میزان کودکانه و غم انگیز است.

پیش از انکه آدرس کتاب را در اینجا بگذارم، می خواهم کمی هم در مورد اژدر بهنام بنویسم. اگر کسی سری به "آرشیو اسناد اپوزیسیون ایران" بزند و حجم عظیم کار را ببیند، بی تردید به این نتیجه خواهد رسید که این آرشیو را یک تیم چندین نفره ، با سال ها کار مستمر درست کرده اند. اما واقعیت این است که همه این کار عظیم را اژدر به تنهایی انجام داده است! کسی که در آرامش و صبوری بی مانند، بیش از ۳۰۰ هزار صفحه مطلب وسند را گردآوری، اسکن و ضبط اکترونیک کرده وآنرا بدون کوچکترین چشمداشتی در اختیار جامعه قرار داده، بی گمان شایسته تعبیر زیبای "شیر- آهن- کوه- مرد" است. باشد که قدر یارانی از این گونه را بدانیم!

نکته آخر اینکه ، با انکه سی سال از ترجمه و نشر کتاب گذشته، حد اقل، قدردانی از زحمات مترجم شاید بتواند از بار گناه تکثیر بدون مجوز آن بکاهد.

این هم لینک کتاب "پیوند باآزادی"
http://iran-archive.com/start/1402


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

این بحث را باید ادامه داد
سهراب مبشری
2015-06-27 07:47:35
احمد عزیز باز هم سلام. به نظر من باید این بحث را ادامه داد. اما شاید بهتر باشد در قالب یک مناظره دوستانه نه در این چند سطر هول هولی. شاد باشی. سهراب.

خیلی دیر!
احمد پورمندی
2015-06-26 07:57:23
سهراب جان!
حق با توست! بعد از فروپاشی و حل شدن معما، واقعا خیلی دیر بود. همیشه حسرت می خورم که چرا چپ ایران به جای آنکه به راه خلیل ملکی برود، سر از مسکو در آورد و بعد تر هم به جاده خاکی مبارزه مسلحانه زد. د ر مورد سوسیل دموکراسی اروپا، من هم بر این عقیده هستم که بویژه در زمینه وظایف بین المللی یک خانه تکانی اساسی ضروریست- به این نکته در کتاب هم، در نامه های برانت و پالمه به دفعات بر می خوریم- تفاوت من و تو شاید این باشد که من از درون خانه به داستان نگاه می کنم و تو دوست داری که در بیرون و در کنار جستجوگران گفتمان سوم بمانی. من فقط می توانم برای تو و همه جستجوگرانی که تاریخ عمرشان هم کمتر از سوسیال دموکراسی نیست، توفیق آرزو کنم.
آقای محمد زاده عزیز!
کاش داستان به این سادگی بود و می شد با خواندن یک کتاب سر وته داستان را هم آورد. واقعیت اما این است که من هم- مثل خیلی از هم نسلان دیگرم- مکاتب سیاسی را فقط نخواندم، بلکه آنها را زندگی کردم. در پیش از انقلاب، در زندان، در انقلاب، در افول انقلاب، در مهاجرت و زندگی در "سوسیالیسم عملا مفقود" ، در راه رشد غیر سرمایه داری افغانستان و سر انجام در آلمان فدرال! و اگر به این "پیف- پیف" کردن ها و "مثلا" جستجو های جاوید پرخاش می کنم، بخش مهمش را شما "شماتت از خود" تعبیر کنید. من از هم نسلانم جدا نیستم و وقتی می بینم که از تاشکند تا امروز داریم دایما دور خودمان می چرخیم، آب می رویم و پیر و پیر تر می شویم و این حقیقت ساده را نمی فهمیم که فقط " اف" ها پدران ما نبودند و چپ شاخه دیگری هم داشته که ما به سبک لنین" توله سگ"ش می نامیدیم و ما به آنها -که سد سل قبل از ما بودند- پیوسته ایم و در همه بنیان های نظری امروز مان دستاورد های نظری سد سال پیش آنها را بلغور می کنیم، ولی از بردن نامشان شرمسارانه می پرهیزیم، بله وقتی همه این را می بینم، دلم می گیرد و می خواهم هر چه فریاد است بر سر خودم بکشم!
سال 93 یا 94 - درست به خاطرم نیست- پس از خواندن این کتاب، پیشنهاد کردم که آنرا به صورت پاورقی در کار چاپ کنیم- من آنوقت سر دبیر کار بودم- هیت تحریریه نپذیرفت و خوانندگان آنزمان کار از مطالعه این کتاب که می توانست به پیشرفت فکری همه ما کمک شایانی بکند محروم شدند! دلیل چه بود؟ این تبلیغ برای سوسیال دموکراسی است! شاید این خاطره به شما کمک بکند که دردم را بهتر درک کنید.
زنده باشید

کمی دیر سوسیال دمکرات شدید
سهراب مبشری
2015-06-25 05:28:23
دوست عزیز احمد، سلام. فکر می کنم کمی دیر سوسیال دمکرات شدی. نگاهی به سوسیال دمکراسی امروز اروپا و شاهکارهایش مانند جهان سومی شدن جنوب اروپا و غرق شدن فوج فوج انسان در دریای مدیترانه بیانداز تا منظورم را دریابی. زنده باشی. سهراب.

باز هم صدور حکم؟
محمد زاده
2015-06-24 11:35:07
"مطالعه این کتاب در عین حال نشان می دهد که جستجوی بخش بزرگی از چپ های ایرانی که از سوسیال دموکرات خواندن خود گریزانند و برای تدوین پایه های نظری چیزی که دوست دارند آنرا "چپ، دمکرات، عدالت خواه، فمینیست و محیط زیستی" بنامند، به هر دری می زنند، تا چه میزان کودکانه و غم انگیز است." آقای پورمندی عزیز ! پاراگراف بالای خود را یکبار دیگر بخوانید ! شما با خواندن یک کتاب به این در ک رسیدید؟ و همچنان تصور میکنید که خیلی تغییر کردید و دیگر احکام جزمی و قطعی صادر نمی کنید؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد