logo





تز هایی در ساخت منطقی علم تاریخ و زبانشناسی

جمعه ۲۹ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۹ ژوين ۲۰۱۵

فرهاد قابوسی

پیش از این هم یادآوری کرده ام که تقسیم بندی های کنونی علوم حتی در مورد علوم دقیقه نیز (مثلأ به ریاضیات و فیزیک)، قراردادهایی نه چندان مفید و در مواردی مضّر بوده اند. به همین لحاظ زبانشناسی را نمی توان از تاریخ جدا ساخت، چون مطابق نظر متخصصین این مباحث نیز هر استدلال اساسی زبانشناختی می بایستی متضمن دلایل تاریخی (باستانشناختی) باشد. از اینرو زمانیکه قریب دهسال پیش تحقیقات خود را در بارۀ فرضیات غلط گروهی از محققین و مولفین ایرانی نظیر کسروی و یارشاطر در مورد «زبان آذری» تحت عنوان «ملاحظاتی در زبان قدیم آذربایجان» مطرح کردم (1)، با یاد آوری سعی خویش در منطقی ساختن بحث مذکور، با نتیجه گیری از نظرات والتر برونو هنینگ و یوزف مارکوارت اشاره کردم که وجود زبان کتبی و حتی صحبت به زبانی (نظیر فارسی میانه) در یک ناحیه دلیل مادری بودن آن زبان در آن ناحیه نمی باشد، چون توسعۀ زبان ها در سزمین ها به انحاء مختلفی غیر از نحوۀ زبان مادری میسر است.

تحقیقات بعدی من در «معرفت شناسی» علوم نشان دادند که برای بررسی مسائل زبانشناسی و مخصوصأ سوابق زبانی یک ناحیه می بایستی استعمال علوم تاریخ (باستانشناسی) و زباشناسی را بر اساس ساختمانی منطقی استوار کرد. و چون من از مدافعین تز ضرورت تعریف مقولات علمی هستم، لذا در این خلاصه تزهایی را در این رابطه مطرح می کنم که در واقع اصول و "تعریفات اساسی" مقولات تاریخی ( زبانشناسی) محسوب می شود و سعی در تعمیم ضرورت تعریف از علم ریاضی (فیزیک) به حوزۀ علم تاریخ و زبانشناسی است. چهار تز اول برای همۀ علوم و تز های بعدی ناظر بر علم تاریخ و علوم مربوطه هستند. برای توضیح و استدلال منطقی این تزهاست که مثالهایی از تاریخ و زبانشناسی آورده ام تا نظرم روشن و مستدل باشد.

الف. منطق خلاصۀ بیان نتایج تجربی است، لذا می بایستی موافق، مطابق و معادل تجربه باشد. به این لحاظ (اتکاء به تجربه) تا زمانیکه تجربه نادرستی موردی از منطق را ثابت نکرده باشد، منطق (متکی بر تجربه) صحیح است.

ب. همۀ مسائل علمی (نامتناقض) از نوع مسائل منطقی اند و حلشان مرجوع به رعایت منطق در آن هاست. مقصود من از علوم، آن نتایج «عینی (ابژکتیو)» منطقی موافق تجارب است که متناقض نباشند. موارد متعددی در علوم استاندارد موجودند که محتوی و متضّمن تناقضات منطقی اند. مقصود این موارد نیستند.

ـ ب. 1. رعایت قراردادهای خاص علوم مختلف، ثانویه و مشروط به تطابق با قواعد منطقی عام است.

ج. (نتیجۀ الف. و ب.) مقولات مورد استفاده در علوم می بایستی قابل تجربه و یا قابل تعریف منطقی بر اساس تجارب بوده و حداقل قابل ارجاع به این تعاریف باشند.

د. مقولات تجربی (نظیر وجود کرۀ زمین) بطور طبیعی داده شده و یعنی تعریف شده محسوب می شوند.

ه. (اصل مبانی مادی) مقولات فرهنگی اقوام اولیه در هر ناحیه ای مرجوع به مقولات اقلیمی نظیر زمین ، آب و خورشید و ستارگان شناخته شده برای آنان بوده است.

ـ ه. 1. از این قبیلند عناوین مذهبی، شاهی و نیز اسامی اصلی و نام شهرها. در کتیبه های «هیروگلیف» عیلامی (زبان التصاقی غیر "هندو اورپایی") نام شهر «شوش»، خدایان مربوطه و شاهان مربوط به آن شهر نظیر «این شوشی ناک» در قسمتی که تلفظ «شو» دارد، با علامت "رود" (آب به ترکی و چینی «سو و شو») نوشته شده است که سه خط موازی شکسته در قسمت میانی آنست (2).

ـ ه. 2. بنظر دیگر محققین نیز اسامی رودها، آبادی ها و پلهایی در ایران که با کلمۀ «دختر» یا «قیز» (ترکی دختر) موسوم و مربوطند، مرجوع به الهۀ مادر آب و باران و ...، که همان «آناهیتا» است، می باشند (3). دقت شود که اصطلاح «آنا» در این اسم و نیز در زبان غیر "هندواروپایی" «هاتی» و زبان "هندواروپایی" «هیتی» به معنی "مادر" نظیر ترکی کنونی است.

و. (اصل تاثیرات جغرافیایی) این مقولات اولیه در فرهنگ های همجوار (جغرافیایی) در تاثیر و تاثر متقابل باهم بوده و در هم نافذ بوده اند.

ز. (اصل تاریخی) فرهنگ های اقوام قدیم بر فرهنگ های اقوام جدید موثر بوده اند.

ـ ز. 1. (و. 1) لذا فرهنگ های "هندو اروپایی" متاثر از فرهنگ های غیر هندو اروپایی قدیمتر سومری، عیلامی، هاتی (محتوی هیتی (هندو اروپایی)) اکدی (آشوری) و بابلی بوده اند.

ـ ز. 2. تحقیقات متاخر تاریخی نشان داده اند که برخلاف نظر قدیم، قوم «هیتی» متکلم به "اولین زبان هندو اروپایی در آسیای مرکزی (نِسی)" تسلط نظامی بر نواحی پادشاهی غیر "هندو و اروپایی" «هاتی» (هزاره های دوم و اول پیش از میلاد) در آناطولی نداشته است. و زبان «نسی (هیتی)» صرفأ از طریق دادو ستد در نواحی هاتی به عنوان زبانی صرفأ کتبی (در قراردادهای کتیبه ای) رایج شده است. همچنانکه پیش از آن نیز زبان آشوری نیز بواسطۀ دادوستد بازرگانان آشوری که "کلنی های بازرگانی" در آناطولی ایجاد کرده بودند، زبان ارتباطی و کتبی نواحی مذکور بوده است. بنظر محققین نقش زبان های "هندو اروپایی" در ناحیۀ آناطولی بسیار کم بوده است و مردم در آن نواحی به زبان های غیر "هندو اروپایی" سخن می گفته اند. لازم به یاد آوری است که مسئلۀ زبان در آن عصر جنبۀ هویتی و اهمیت خاصی که امروز به آن قائلند، نداشته است! همچنین زبان کتبی در آن اعصار (برخلاف امروز) اهمیتی چون زبان شفاهی نداشته است! و نیز حکام و شاهان (باز برخلاف امروز) تعصبی در استفاده از زبان خودی به خرج نداده اند (4)!

ح. توسعۀ زبان ها در نواحی مختلف غیر از طریق یاد شده در (و. و توضیحات ملحقه) بواسطۀ دادوستد یا روابط بازرگانی و تسلط نظامی میسر شده است.

ـ ح. 1. در این مورد مثال های زبان های «فنیقی» قدیم و «هاوسا» (5) در آفریقای (مرکزی و غربی) کنونی مشهورند که صرفأ بواسطۀ دادوستد یا بازرگانی توسعه یافته اند. در حالیکه زبان انگلیسی بیشتر از طریق سلطۀ نظامی (استعمار) و نیز از طریق بازرگانی توسعه یافته است.

حواشی و توضیحات:

(1) http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=9918


(2) رقیه بهزادی ، "قوم های کهن در آسیای مرکزی و فلات ایران"، انتشارات طهوری، ویرایش جدید، 1386.

(3) رجوع کنید به ابراهیم باستانی پاریزی، "خاتون هفت قلعه"، تهران، ناشران مختلف، چاپهای متعدد، سالهای مختلف.

(4) Gerd Steiner, „The immigration of the first Indo-Europeans into Anatolia reconsidered“, The Journal of Indo-Europeans Studies, 18, 1990.

Trevor Bryce, „The Kingdom of the Hittites”, New Edition, Oxford University Press, 2005.

(5) Hausa.


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد