یکی از معروفترین و محبوبترین ترانههای عامیانهی اسپانیائی در دههی سی میلادی قرن گذشته، و بویژه در سالهای جنگ داخلی اسپانیا ترانهای بود با عنوان "دخترِ خوآن سیمون" که تا امروز توسط چندین خوانندهی نامدار اسپانیائی و حتی کوبائی بازخوانی شده است. "لوئیس بونوئل" به عنوان تهیهکننده در همان سالها فیلمی به همین نام ساخت که در آن دو چهرهی محبوب هنر فلامنکو "کارمن آمایا" رقصندهی اسطورهای، و "آنخِلیّو" خواننده محبوب زمان خود، شرکت داشتند.
تا حس و حال این ترانه را دریابید برگردان فارسیاش را در زیر میآورم.
حبسام را که کشیدم
تنها شدم و گمگشته.
دخترم از این درد مُرد
و تقصیر از من بود،
میدانم پاک مانده بود و رفت.
◊
عصر بود که خاکش کردند
دختر خوآن سیمون را.
سیمون تنها گورکن روستا بود،
خودش دخترش را به گورستان برد،
و خودش گورش را کَند،
با دعائی که زیر لب زمزمه میکرد.
◊
با بیلی در دست و کلنگی بر دوش از گورستان برمیگشت،
دوستانش پرسیدند: "از کجا میآئی خوآن سیمون؟"
"من گورکنام، و از چال کردنِ دلام برمیگردم."
□◊□
فیلمی دیگر در دههی پنجاه میلادیِ قرن گذشته بر مبنای همین ترانه ساخته شد که هیچ ارزش سینمائی ندارد جز اجرای چند ترانه محبوب توسط "آنتونیو مولینا" خوانندهی محبوب آن زمان که زیباترینش همین ترانهی دخترِ خوآن سیمون است. از این رو شما را به تماشای آخرین صحنه از این فیلم دعوت میکنم که ترانهی دخترِ خوآن سیمون با صدای آنتونیو مولینا موزیک متن آن است.