طبقه كارگر در ايران هر ساله وارد يك كشمكش حاد با سرمايه داران و دولتشان بر سر اول مه شده است. اما اتفاقي كه كارگران و تشكلهاي كارگري در ايران در سال ۸۸ شمسي خلق كردند متفاوت از سالهاي قبل بود. براي اولين بار اكثريت فعالين شناخته شده كارگري و تشكلهاي موجود كارگري در يك صف واحد و با يك قطعنامه واحد به پيشواز روز جهاني كارگر رفتند. روز٬ ساعت و محل مراسم اول مه را مستقل از دولت٬ كارفرمايان و خانه كارگر و شوراهاي اسلاميشان اعلام كردند و فراخوان به تجمع دادند. | |
اول مه روز جهاني كارگر هر ساله در ايران همانند ديگر نقاط جهان گرامي داشته شده است. تشكلها و فعالين كارگري به انحا مختلف با سازمان دادن جشن و مراسم و تظاهرات و... تلاش كرده اند مطالبات خود را مطرح و جامعه را متوجه خواسته هايشان كنند. امسال ادعانامه كارگران عليه سرمايه از هميشه برجسته تر بود. طبقه كارگر در ايران هر ساله وارد يك كشمكش حاد با سرمايه داران و دولتشان بر سر اول مه شده است. اما اتفاقي كه كارگران و تشكلهاي كارگري در ايران در سال ۸۸ شمسي خلق كردند متفاوت از سالهاي قبل بود. براي اولين بار اكثريت فعالين شناخته شده كارگري و تشكلهاي موجود كارگري در يك صف واحد و با يك قطعنامه واحد به پيشواز روز جهاني كارگر رفتند. روز٬ ساعت و محل مراسم اول مه را مستقل از دولت٬ كارفرمايان و خانه كارگر و شوراهاي اسلاميشان اعلام كردند و فراخوان به تجمع دادند.
طبق گزارشاتي كه در رابطه با اول مه سال ۸۸ تا كنون منتشر شده است در تهران٬ تبريز٬ اراك٬ كرمانشاه٬ سنندج٬ اهواز٬ بندر عباس٬ قصرشيرين٬ رشت٬ سقز و كامياران اقدام به تجمع و برگزاري اول مه شده است.
در همه شهرها٬ مراسمهاي اول مه با يورش نيروهاي امنيتي و انتظامي رژيم مواجه شده و یا بدلیل حضور گسترده نیروهای سرکوب و علیرغم تجمع مردم، مراسم برگزار نشده است. طبق گزارشات رسيده در سنندج ۶ نفر، در بندرعباس ده نفر و در تهران بيش از ۱۵۰ نفر دستگير شده اند. به دليل شركت وسيع زنان در اين مراسمها تعداد زنان دستگیر شده بیش از مردان است.
مراسم پارك لاله در تهران از همان دقايق اول مورد يورش وحشيانه نيروهاي انتظامي و لباس شخصي قرار گرفت و بيش از ۱۵۰ نفر از فعالين كارگري و شركت كنندگان اين تجمع بازداشت شدند. تعدادي از چهره هاي شناخته شده جنبش كارگري در ميان بازداشت شدگان هستند. طبق خبري كه اتحاديه آزاد كارگران ايران اعلام كرده است تا روز پنجم ماه مي ۲۵ نفر از بازداشت شدگان آزاد شده اند. اسامي تعدادي از بازداشت شدگان كه تا كنون اعلام شده است عبارتند از:
١- جعفر عظیم زاده، رئيس هيئت مديره اتحاديه آزاد كارگران ايران ۲- شاپور احسانی راد، نماينده کارگران اخراجی کارخانجات نورد و پروفيل ساوه و عضو اتحاديه آزاد كارگران ايران ۳- بهرام (عیسی) عابدینی، عضو اتحاديه آزاد كارگران ايران ۴- سعید یوزی، عضو كميته پيگيري ۵- محمد اشرفی عضو كميته پيگيري ۶- يونس ارژنگ فعال كارگري ۷- فرهاد - م ۸- مهدی شانديز فراهانی ۹- صالح کياآبادی ۱۰- منصور حيات غيبی از اعضای هيات مديره سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران ١۱ -بهزاد خباز ١۲ -غلامرضا خانی، عضو سنديكاي شركت واحد ١۳ - سيروس فتحی ١۴ - مريم محسنی ١۵- پروانه قاسميان ١۶ - فاطمه شاه نظری ١۷ - شريفه فتحی ١۸ -شريف محمدی ١۹ - محمد لطفی ۲۰ - فرج الله سعدی، ٢۱علی رضا ثقفی ٢۲ - محسن ثقفی ٢۳ - بهروز خباز ٢۴ - فايق کيخسروی ٢۵ - زانيار احمدی ٢۶ – نجمه رنجبران ٢۷علی معدب ٢۸ -سعيد سجودی ٢۹ - جمال سيد علی ۳۰ - سيروس رهياد ٣۱ - حميد قربانی ٣۲ - سيد جواد موسوی از فعالان دانشجويی٣۳- يکزاد زنگنه ٣۴ - اميريعقوبعلی ٣۵ -کاوه مظفری ٣۶ - پورياپيش تازه، ٣۷ – طاها ولی زاده ٣۸ - جلوه جواهری از اعضای کمپين تغيير برای برابری٣۹ - افسانه عظيم زاده ۴۰ - حسين ميربهاری ۴۱ - مريم ميربهاری ٤۲ - احمد داوودی- ٤۳ -مريم يمينی فر ۴۴ - اميد شفيعی ۴۵ - مهران يزدی ۴۶ - حميد يعقوب علی ۴۷ - محمد احسان ۴۸ - نسرين عليزاده ۴۹ – بهرام (عيسی) عابدينی ۵۰ - لاله محمدی ۵۱ - فاطمه اقدامی ۵۲ - مسعود لقمان ۵۳ - بهناز فرمانبر ۵۴ - ميثم جعفر نژاد ۵۵ - اسدالله پورفرهاد ۵٦ - عليرضا فيروزی ۵٧ – هما اژدرنيا ۵٨ - حميد خادمی ۵٩ - عين اله بصيری ٦٠ - غلامرضا رجبی ٦١ - سجاد سبزعلی پور ٦٢ - آيسان زرفام ۶۳ * خوشبخت ٦٤ - احمد داوودی ٦۵ - بهنام * و.....
در جریان بر گزاری مراسم روز جهاني كارگر در سنندج ۶ نفر دستگیر شدند که عبارت بودند از :
۱- منصور کریمیان ۲- شیوا سبحانی ۳- شب بو ( گلریز ) خلیلی ۴- فرازم عبدی ( نوجوان ۱۴ ساله ) ۵- فواد کیخسروی ۶- بابک باجلانی . اين شش نفر روز شنبه دوم ماه مي با قرار وثيقه آزاد شدند و مورد استقبال خانواده ها و كارگران سنندج قرار گرفتند. مردم با دسته هاي گل به استقبال آنها رفتند. لازم به ذکر است که صبح روز جمعه اول ماه مي تعداد شش نفر از فعالین کارگری شهر سنندج به ستاد خبری این شهر فراخوانده شدند که تا ساعت ۶ بعد ازظهر (پایان مراسم ) در ستاد خبری در باز داشت بودندکه عبارت بودند از :۱- صدیق کریمی عضو هيئت مديره اتحاديه آزاد كارگران ايران ۲- خالد حسینی ۳- ژیان سبحانی -۴- شریف ساعد پناه عضو هيئت مديره اتحاديه آزاد كارگران ايران ۵- مجید حمیدی عضو كميته هماهنگي ۶- کورش بخشنده. وزارت اطلاعات به آنها گفته بود نبايد مراسم روز جهاني كارگر را برگزار كنند. اما عليرغم بازداشت اين فعالين مراسم در پارك اميریه سنندج برگزار گرديد و قطعنامه آن قرائت شد.
به دنبال بازداشتهاي وسيع اول مه در تهران خانواده هاي بازداشت شدگان هر روز در مقابل دادگاه انقلاب تهران تجمع كرده و خواهان آزادي دستگير شدگان شده اند.
عليرغم يورش نيروهاي مسلح رژيم اسلامي و حاميان سرمايه عليه كارگران و مردم معترض در اين مراسمها٬ اول مه امسال تفاوتهاي چشمگيري با سالهاي قبل داشت. هر فعال كارگري و كمونيست لازم است اين تفاوتها را به رسميت بشناسد و بر مولفه هاي پايه اي و اساسي آن تعمق كند. تنها با شناخت دقيق از تحولات پايدار جامعه٬ موقعيت جنبش كارگري و ديگر جنبشهاي اجتماعي و موقعيت طبقه حاكم و دولت حامي آن و بويژه موقعيت و جايگاه گرايش كمونيستي كارگري و ديگر گرايشات غير كارگري ميتوان سياست و تاكتيك مناسب و مطلوب را در پيش گرفت. اين شناخت براي فعالين كارگري و بويژه فعالين حزب كمونيست كارگري در داخل كشور از اهميت بالايي برخوردار است. بدون شناخت و تحليل درست از اين تحولات، تعيين تاكتيك و سياست درست ممكن نيست.
اين تاكيد ممكن است بديهي و ابتدايي به نظر برسد. اما هنگاميكه سياست و نقش تعدادي از احزاب سياسي و بعضي فعالين و تشكلهاي كارگري را در دوره قبل مورد بازبيني قرار ميدهيد متوجه ميشويد كه اين تاكيد نه تنها مهم بلكه حياتي است. زيرا كم نبودند احزاب و تشكلهايي كه خود را "چپ"، "كمونيست" و فعال كارگري ميدانستند٬ اما در دوره قبل و بويژه چند ماه قبل از اول ماه مه امسال در بهترين حالت منزه طلبانه و آرزوهايشان را تكرار كردند و يا به عنوان مانع در مقابل پيشروي جنبش كارگري عمل كردند.
اما عليرغم موانعي كه گرايشات غير كارگري و غير اجتماعي ايجاد كردند اين واقعيت انكار ناپذير نبايد كم رنگ شود كه جمهوري اسلامي و سرمايه داران مانع اصلي پيشروي جنبش كارگري و ديگر جنبشهاي انقلابي هستند. صف آرايي ما بايد اساسا عليه ارتجاع حاكم و نظام كار مزدي باشد. اما براي پيشروي عليه جمهوري اسلامي و برپايي جامعه اي سوسياليستي كمونيستها ناچارند هميشه گرايشات غير كارگري و بازدارنده را چه در درون جنبش كارگري و چه در بيرون آن مورد نقد قرار داده و حاشيه اي كنند. بدون حاشيه اي كردن گرايشات غير كارگري و بورژوايي كه در لباس دفاع از كارگر حرف ميزند نميتوان طبقه كارگر و اقشار معترض و حق طلب جامعه را بر محور يك سياست كارگري كمونيستي گرد آورد.
در ميان اپوزيسيون بورژوايي كم نيستند احزابي كه به اسم چپ حرف ميزنند. همچنين افراد و تشكلهاي معدودي در ميان كارگران وجود دارند كه نه به عنوان راه حل بلكه به عنوان مانع پيشروي جنبش كارگري بايد نقد و افشا شوند.
اگر از سياستهاي پايه اي و غير كارگري و غير اجتماعي جريانات مورد اشاره بگذريم و فقط به مباحثات آنها حول كمپين دستمزدها و برخورد به تشكلها و فعالين كارگري از يك سال قبل نگاهي بيندازيم٬ متوجه اين واقعيت ميشويم كه جرياناتي از سر شكم سيري به مخالفت با آنها پرداخته و جرياناتي كه تازگي متوجه شده اند كه كارگر "مهم" است و جنبش كارگري "مهم" است وارد اين نوع مباحث شده اند. اين جريانات در خوشبينانه ترين حالت نه مكانيسمهاي تغيير و تحول جامعه را ميشناسند و نه عمقي در مباحثاتشان مشاهده ميشود. در اين ميان البته گرايشاتي از خود فعالين كارگري "چپ" هم هستند كه به همين درجه پرت و غير زميني وارد مباحث و مسايل جنبش كارگري شده اند.
در اين بحث به خانه كارگر و شوراهاي اسلامي نميپردازم زيرا كمتر كارگري در ايران پيدا ميشود كه به اين دار و دسته دولتي توهمي داشته باشد. گرايش سنديكاليستي و رفرميستي هم تاريخا در جنبش كارگري ايران از جايگاه قوي و اجتماعي برخوردار نبوده است. به اشتباه و نادرست جرياناتي كه در نقد سنديكاليسم و رفرميسم قلم زده اند نمونه هاي مورد اشاره شان يا گرايشات دوم خردادي بوده و يا گرايشات امكانگرا و پراگماتيست كه هيچكدام از اينها گرايشات پايدار و اجتماعي در جنبش كارگري نيستند. زيرا اين گرايشات تابع تعادل قواي حاكم در جامعه ميباشند. سنديكاليسم و رفرميسم در جنبش كارگري يك گرايش داده شده و واقعي است. اما به دليل فضاي خفقان و به دليل ديكتاتوري حاكم٬ كه سنت همه دولتها در تاريخ ايران بوده است٬ عملا هژموني سنتهاي سياسي سرنگوني طلبانه در مقابل حاكمان ديكتاتور در ايران سنت اصلي در جامعه و در جنبش كارگري بوده است. و همين فاكتور امكان مانور و گرد آوري نيرو به گرايش سنديكاليستي نداده و نميدهد.
براي روشن شدن اين حكم كلي لازم است تاكيد كنم كه رفرميسم و سنديكاليسم تابع و نتيجه سياست يك بخش از بورژوازي رفرم طلب در جامعه و در حاكميت است. بدون يك حاكميت رفرم پذير و يك اپوزيسيون بورژوايي رفرم طلب انتظار اينكه رفرميسم و سنديكاليسم در جنبش كارگري به يك جريان قوي و اجتماعي تبديل شود يك توهم و يك تحليل ذهني بيش نيست.
هم اكنون هم بعضا شاهد اين هستيم كه فلان تشكل يا فعال كارگري خود را سنديكاليست و مبارزه خود را صنفي معرفي ميكند. اما به طور واقعي در جنبش كارگري ايران هنوز يك گرايش قوي سنديكاليستي شكل نگرفته است. آنچه تا كنون شاهد آن بوده ايم گرايشات محافظه كار٬ امكانگرا و گرايش كمونيستي و راديكال است كه قابل مشاهده هستند. كمونيسم و رفرميسم دو گرايش پايدار در جنبش كارگري هستند. اما قدرت و جايگاه سنديكاليسم در جنبش كارگري همان اندازه قابل مشاهده و قابل توجه است كه ليبراليسم بورژوايي در ميان طبقه بورژوا در ايران٬ كه هيچ وقت در تاريخ ايران هيچ بخشي از بورژوازي نتوانسته است ليبراليسم را نمايندگي كند. در ايران٬ ديكتاتوري و تلاش براي ايجاد استثمار شديد و تحميل كار ارزان و كارگر خاموش٬ سياست همه اقشار حاكم بورژوازي در تاريخ ايران بوده است. نقش و تقسيم كاري كه بورژوازي ايران در چهار چوب مناسبات بورژوايي جهاني به عهده دارد حكم ميكند كه مستبد و سركوبگر باشد. اين خصلت الزاما ربطي به ماهيت ايدئولوژي ناسيوناليستي يا اسلامي و منش ديكتاتور مابانه اين يا آن بخش بورژوازي ندارد. هيچ بخش "خوش نيت" و "خوش قلب" بورژوازي در ايران نميتواند ليبرال و دمكراسي طلب باشد. بورژوازي در ايران براي حفظ حاكميت خود ناچار است و بايد ديكتاتور و سركوبگر باشد. اين توهم كه گويا اقشاري از بورژوازي ايران ميتواند دمكراسي را رعايت كند و ليبرال باشد فقط يك ادعاي پوچ و فريبنده است.
با توجه به جايگاه و موقعيت تقسيم كار بورژوازي در توليد جهاني و با اتكا به موقعيت تاريخي بورژوازي در ايران ما نه شاهد وجود بورژوازي ليبرال در ايران هستيم و نه شاهد وجود يك جنبش قوي رفرميستي و سنديكاليستي در جنبش كارگري هستيم. بنابر اين بحث صنفي گري و غير سياسي قلمداد كردن اين يا آن تحرك كارگري به دلايل سياسي تاريخي كه مختصرا به آن اشاره شد موضوعي نيست كه در جامعه ايران بتواند جايگاهي جدي داشته باشد.
خود بورژوازي اجازه چنين حركتي را نداده و نميتواند بدهد. صنفي گري٬ رفرميسم و سنديكاليسم و ليبراليسم و.... حاصل ايده و نظر اين يا آن جريان سياسي و فعال اجتماعي نيست. اگر اين گرايشات پايه واقعي و عيني اجتماعي نيابند امكان حقنه كردن ايدئولوژيك آن غير ممكن است.
اول مه امسال در شرايطي برگزار شد كه علاوه بر بحران مزمن سه دهه قبل كه بورژوازي ايران به آن مبتلا بود با بحران جهاني فعلي هم مواجه شد. سركوبگري و حمله بيرحمانه رژيم اسلامي به كارگران و مراسمهاي اول مه در پايه اي ترين تحليل نياز و خصلت هميشگي بورژوازي بحران زده ايران بود. اين شرايط را بايد ضربدر اسلاميت رژيم حاكم و نفرت مردم از آن كرد تا دليل قساوت حاكمان را بهتر متوجه بشويم.
اما اول مه امسال و اتحاد و همبستگي فعالين و تشكلهاي كارگري براي اقدامي واحد و هماهنگ و قدرت نمايي در مقابل سرمايه داران و دولتشان اتفاقي نبود كه در يك حالت روتين صورت گرفته باشد. بخش پيشرو و روشن بين جنبش كارگري فقط هنگامي توانست به اين دستاورد مهم نايل آيد كه گرايشات بازدارنده و موانع زيادي را بايد ابتدا نقد و حاشيه اي ميكرد.
بنابراين اگر اكنون ميتوان از يك پيشروي و از يك دستاورد و نقطه عطف در جنبش كارگري و تحولي جدي در جامعه ايران حرف زد٬ اين مهم در پرتو دستاوردها و هژموني سياستهاي چپ و كمونيستي و در پرتو نقد سياستهاي غير كارگري و غير اجتماعي و حاشيه اي كردن آنها ممكن شده است. علاوه بر اين در چند سال گذشته گرايشات سازشكار و امكانگرا در جنبش كارگري به ستروني سياست و عملكرد خود پي بردند و اميد به دوم خرداديها و اصلاحات حكومتي به پايان خود رسيد. واقعيات سرسخت مبارزه طبقاتي و سنتهاي حاكم و هژمونيك در جامعه چه در ميان سرمايه داران و حكومتشان و چه در ميان كارگران تضاد اين دو طبقه را چنان حاد و سرنوشت ساز كرده است كه جايي براي هيچ نيروي بينابيني نميگذارد.
به همين دليل قطعنامه اول مه کارگران و نقدش به جامعه و نظام سرمايه داري و خواسته ها و مطالبات مطرح شده در آن هيچ رنگ و بويي از سنديكاليسم و جريانات امكانگرا را منعكس نميكند. قطعنامه سراسري كارگران به مناسبت اول مه ۸۸ يك نقد راديكال و از زاويه منافع طبقه كارگر را نمايندگي ميكند. هيچ جا پايي از سنديكاليسم و رفرميسم در آن قابل مشاهده نيست.
هژموني سياستهاي چپ و از زاويه منافع كل طبقه در ميان فعالين و رهبران جنبش كارگري حاصل يك دوره طولاني كشمكش گرايش كمونيستي عليه گرايشات بورژوايي و غير كارگري است. اين دستاورد را با دستگیری و سرکوب فعالین کارگری نمیتوانند بازپس بگيرند. زيرا اين گرايش اكنون بسيار فراتر و عميقتر و اجتماعي تر از آن است كه با ايجاد محدوديت براي تعدادي از فعالين كارگري و زنداني كردن و سركوب آنها بتوانند مانع رشد و بالندگي آن بشوند. اين غول از بطري بيرون آمده است. حركتي اجتماعي است. محدود به تعدادي فعال كارگري نيست. هيچ نيرويي ياراي برگرداندن آن به مكان اوليه را ندارد. اول مه و سيماي متحد و يكپارچه كارگران و فعالين كارگري در تشكلهاي مختلف تنها يكي از نتايج و دستاوردهاي پيشروي گرايش چپ و كمونيستي در ايران است.
با اين حال لازم به تاكيد است كه نقطه عطف ايجاد شده و نقش و تاثير اتحاد و همبستگي تشكلها و مراكز مختلف كارگري در اول مه امسال بسيار فراتر و عميقتر از محدوده تاثيرات مراسمهاي تا كنوني است. در شرايط كنوني تلاش براي آزادي همه دستگير شدگان اول مه امر هر انسان آزاديخواه و هر كارگر معترضي است. حزب كمونيست كارگري با تمام قدرت در اين راستا تلاش سازمانيافته خود را بكار خواهد گرفت.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد