logo





دیدار مثنوی ـ دیباچه ای بر شناخت ابن عربی(۴)

تأویل ِ رمز در جهان بینی ابن عربی - بخش دوم و پایانی

يکشنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۳ - ۱۶ نوامبر ۲۰۱۴

محمد بینش (م ــ زیبا روز )

bineshe-zibarouz3-s.jpg
باری. با مرور در این مقدمات نگاهی به دنیای ابن عربی می افکنیم : 
وی بنیاد سخنان خود را بر سمبولیک بودن دنیای بیرون و جهان درون، و کوشش برای نشان دادن معنای حقیقی هر دو نهاد . "تاویل"، که در لغت  به معنی باز گرداندن ِ چیزی به اصل ومنشاء آن است، دز نوشته های ابن   عربی غالبا چنان چند پهلو و دور از مقصود می شود ، که حتی محکمات  را هم دارای معنای باطنی بشمار می آورد . زبان رمز آمیز و استعاری وی   چنان است که از تاویلات او می توان معانی متفاوتی استخراج کرد. از این رو در میان مفسران ِ آثارش نیز اختلاف نظرهایی بوجود آمده است . البته
درقرون پیشین که علم ِ شناخت ِ تفسیر یا هرمنوتیک پیشرفت امروزی را نداشت، اغلب مفسران در اثنای شرح و تفسیر خویش از سخنان کسی، افکار خود را باز می نمودند و برای خوانندۀ آن تفسیرات، مشکل می نمود که در یابد آنچه در بارۀ اندیشمندی نوشته اند "مولف محورانه" است و یا "مفسر منظرانه" . یعنی شارح قصد دارد نظرات نویسندۀ متن را بیان کند یا در این میان نظر خود را هم افزوده است؟ افزون بر آن، برای خوانندگان  مشکل دیگری هم وجود دارد؛ وقتی نویسنده  با زبان استعاری می نگارد،  خواننده ای که زبان مادری او را آموخته است و یا از آن فروتر ترجمۀ آثارش را مطالعه می کند، مشکل بتواند با آن زبان بیندیشد و از راه چنین تفکری با محتویات ذهنی نویسنده ارتباط تنگاتنگ یابد . با وجود این سعی فراوان ِ شارحان آثار ابن عربی ستودنی ست . بقول استاد فروزانفر:
" محیی الدین ابن العربی از جملۀ عرفا و اکابر متوفۀ اسلام بشمار ست، که اصول تصوف و عرفان را بر قواعد عقلی و اصول علمی متکی ساخت ... بیشتر آراء عرفا و حکماء قرون اخیر از آن عقیده سرمایه گرفته و تقریبا آراء  وی مبنای اصلی تصوف از قرن هشتم تا عهد حاضر بوده است.(1)
و اکنون نگاهی گذرا به شارحانش می افکنیم . بزرگترین ونخستین شارح وی پسرخوانده اش"صدر الدین محمد بن اسحاق قونوی" بوده که درهمان قونیه بساط تعلیم و تدریس داشت و شاگردان معروفی چون " فخرالدین ابراهیم همدانی" مشهور به "عراقی"،صاحب ِ "لَمَعات"، و "محمد جَندی" و تنی چند از نخبگان عرفان و ادب، معتقد به "وحدت وجود"، تعالیم شیخ اکبر را از طریق وی فرا می گرفتند . در قرون بعدی، اساس عرفان نظری بر پایۀ همین تعالیم بنا نهاده شد و شماری از بزرگترین عرفای اسلامی همچون "عبدالرزّاق کاشانی" (متوفی 735ه.ق) و "سید حیدر آملی" (در گذشته 720ه.ق) و "شاه نعمت الله ولی کرمانی (متوفی 834ه.ق) و "نورالدین عبدالرحمان جامی" ( متوفی 898ه.ق) ، که کوشش فراوان در تطبیق نظرات این عربی و اندیشـۀ مولانا داشت، و "عبدالکریم جیلی" (در گذشته811ه.ق) و "آقا محمد رضا قمشه ای" (متوفی 1306) و دیگر فرهیختگان فرهنگی یا یکسره خود را از تابعان وی معرفی کرده اند و یا  با تاثیر از آراء وی به طرح نظرات خویش پرداخته اند . در خصوص ارتباط فکری شمس و مولانا با نظرات ابن عربی جای سخن فراوان و اختلاف در دیدگاه ِ مفسران زیاد است . بحث در این باره را برای بخش های آینده می گذاریم و به همین تذکر بسنده می کنیم که هر دو بزرگوار بیش و کم از نظرات ابن عربی آگاهی داشته اند . باری ...بر آیند سخن آن است که در درازنای چندین قرن ، شرح ِ تأویلات وی، تأویلات و نظرات دیگری را پدید آورده و مجموعه ای پر رمز و راز بنام "عرفان نظری" بنا نهاده شده است ، که با آن صفای دل و زبان صوفیان اولیه تفاوت دارد .زبان رمز آلود و کنایه آمیزش وی را گاهی عارفی وحدت وجودی مانند سرایندگان ِ" اوپه نیشاد"  و تأملات ِ فلوطینی می نمایاند، و گاهی موحدی پارسا و خدا پرست که   هرچه را در جهان جز آفریدگار، عدم می انگارد. شاید هم ترس از شورش   عوام وی را به بیان سخنان متناقض بر انگیخته است ؛ که می نویسد:
" با این مردم راحت صورت نبندد ......اگر آنچنانکه هستی و با آن عقاید که داری با ایشان معاشرت کنی، تو را بکشند.......، پس مستور بودن اولی ست ... " (2)
با وجود همه این احوال و موانع، آنچه را که می اندیشید در زندان ِ عقاید ظاهر بینان و متشرعه باقی نماند و بر ملا شد. در زمینه دین ومذهب وی نیز در میان گزارش نویسان تاریخی اختلاف است . بر خلاف کسانی که او  را سنی و پیرو مالکی و یا حتی شیعی مذهب دانسته اند،وی پیرو رسمی   هیچ یک از مذاهب چهارگانۀ سنی مذهبان نبود، که بقول مولانا:
آن طرف که عشق می افزود درد 
بوحنیفه و شافعی درسی نکرد 
او خود به اجتهاد می پرداخته و حتی بر  دوام ِ اجتهاد تا فرارسیدن روز قیامت پای می فشرد . از آن برتر اجتهاد را در اصول و فروع دین هر دوروا می دانست . یعنی می گفت حال که دوران زندگی پیامبر گذشته باب ِ الهام تا ابد باز است و هیچ نظری بر دیگری برتری ندارد . در واقع او  بر خلاف عامۀ سنی مذهبان خود را از بند نظرات هر چهار امام رهانیده ، به قرآن و سنت و اجماع، با استناد به تأویلات خویش چنگ می زد . (3)
با وجود این مدعی بود احکام شرع را باید بدون دخل و تصرف عقل انسانی پذیرفت و به محکمات و متشابهات یکسره ایمان آورد و جای هر گونه شک عقلانی را از دل پاک کرد، زیرا تنها خدا به آنان علم دارد . (4) در باره امامان معصوم شیعی هم البته در عین رعایت احترام و نشان دادن محبت نسبت به آنان، باور به عصمت ایشان نداشت . (5) معهذا بنا بر گزارش عثمان یحیی از میان حدود صدو پنجاه شرح و تفسیر "فصوص"، صدو بیست شرح را نویسندگان حوزۀ فرهنگی ایرانی نگاشته اند.(6)
حجم زیاد این شروح خبر از تاثیر کلام ابن عربی بر متفکران این سامان که از دیرباز با اندیشۀ عرفانی آشنا بوده اند می دهد ؛ و بیشترین تاثیر دراین زمینه را باید در فلسفۀ  صدرالمتألهین، ملاصدرا و پیروانش جست.
                      ادامه مطلب در بخش (5)
 http://zibarooz.blogfa.com/post-105.aspx

زیر نویس:
1: فروزانفر، بدیع الزمان ــ زندگانی مولوی ــ ص 42 به اختصار
2 : الفاحوری ــ تاریخ فلسفه در جهان اسلامی ــ ص304 به اختصار
3 : نگ ، جهانگیری ، محسن ــ ابن عربی ــ صص 494 
4 : همان، ص 211
5 : همان، ص 496
6 : نک، ستاری جلال، عشق صوفیانه ، ص 226


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد