logo





« شامگهی گذرا »*

ترجمه : حسن عزیزی

جمعه ۲۵ مهر ۱۳۹۳ - ۱۷ اکتبر ۲۰۱۴

محمود درويش

m-darwish70.jpg
شامگهی گذرا بر روستائی متروک
و چشمانی در خواب
سی سال راپشت سر می گذارم
و پنج جنگ را
و می بینم که روزگار
برایم خوشه گندمی پنهان کرده

آوازه خوان می خواند
از آتش و دور از وطنان
شامگه می رسید
وآوازه خوان ،می خواند

بازجوئي اش کردند :
برای چه می خوانی ؟
گفتا :
برای این که می خوانم !

سینه اش را جستجو کردند
چیزی نیافتند مگر قلبش
قلبش را جستجو کردند
چیزی نیافتند مگر خلق اش
صدایش را جستجو کردند
چیزی نیافتند مگر اندوه اش
اندوه اش را جستجو کردند
چیزی نیافتند مگر زندان اش
زندان اش را جستجو کردند
چیزی نیافتند مگر خود را در بند .

آوازه خوان، می خوابد در پس تپه ها ،
تنهای تنها...

ودر ماه مارس ،
سایه ها از او دور می شوند .

__________________________

* قطعه ای است از شعر ً قصیدة الارض ً .اخیرا ترجمه کامل شعر در کتا ب
ًپیشگامان شعر امروز عرب ً از آقای موسی اسوار ، به دستم رسید. م.


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

آوازه خوان
مرضیه ستوده
2014-10-19 13:22:31
با تشکر برای انتخاب و ترجمه ی روان و زیبا از این شعر
به نظرم واژه ی "آوازه خوان" درست نیست بلکه : آوازخوان صحیح است. آوازه به معنی شهرت نیست؟ نظر شما چیست؟

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد