بر درخت زنده بی برگی چه غم ؟
وای بر احوال برگ بی درخت ؟
شفیعی کدکنی
سیاست ورزی در قطار اتاق فکر رهبر
سهراب سپهری می گفت :
من قطاری دیدم / که سیاست می برد / و چه خالی می رفت
اما قطار اتاق فکر رهبر خالی نمی رود .
اتاق فکر رهبر سیاست ورزی کلان را تعین می کند و با نفوذ ترین اعضای بیت ,با رایزنی , سیاست های راهبردی کشوری را مشخص می نمایند .
افراد زیر با نفوذترین اعضای بیت تلقی شده و پای ثابت اتاق فکر رهبر محسوب میشوند
☻ مجتبی خامنه ای : تجربه بد دخالت همه جانبه احمد خمینی در امور بیت در اواخر عمر خمینی، خامنهای را نسبت به دخالت فرزندانش بسیار محتاط کرده بود ولی این امر به مرور عوض شد و پسر دوم وی رفته رفته به فرد دوم بیت تبدیل شد. وی در دوران جنگ در گردان حبیب به خدمت مشغول بود. پس از جنگ و به توصیه اصغر میر حجازی، (مسول بخش امنیتی بیت)، آقازاده از ورود به انظار عمومی پرهیز کرد. شخصیت وی اساسا در هالهای از ابهام فرو رفته است. جایگاه مجتبی خامنه ای در بیت، در دوران خاتمی مستحکم تر شد و پس از چندی به نفر شماره دو بیت تبدیل شد.
☻ حجّت السلام اصغر میر حجازی: وی از ابتدای رهبری آیت الله خامنهای ریاست بخش اطلاعات و امنیت بیت را عهده دار بوده و مغز متفکر پشت صحنه حوادث مهم محسوب میشود. از وی به عنوان طراح حمله به بیت منتظری، عامل اصلی قتلهای زنجیره ای، ریاست سازمان اطلاعات موازی در زمان خاتمی یاد میشود. در یک تقسیم کاری، بخش غیر علنی امور بیت به وی و بخش علنی آن بر عهده محمدی گلپایگانی گذاشته شده است.
☻ حجّت السلام محمدی گلپایگانی: رئیس دفتر رهبر بوده و به کلیه جلسات و امور علنی دفتر نظارت دارد. وی پدر شوهر دختر خامنهای میباشد.
☻ وحید حقانی : در سال های اخیر به اتاق فکر پیوسته اما همیشه در کنار خامنه ای بوده و جزو فداییان و ذوب شدگان در وجود ولایت است . وی را به عنوان ناجی جان خامنه ای در حادثه انفجار سو قصد به جان وی در مسجد ابوذر در تیر ماه ١٣٦٠ می دانند .
☻ حجّت السلام حسین طائب : وی که فرمانده نیروی مقاومت بسیج و از عوامل اصلی سرکوبها میباشد، سابقه فرماندهی حفاظت و اطلاعات سپاه و معاونت ضد جاسوسی وزارت اطلاعات را در پرونده خود داشته و از دست اندر کاران اصلی سازمان اطلاعات موازی در دوران خاتمی نیز محسوب میشود.
☻ حجّت السلام احمد سالک: وی سابقه نماینده ولی فقیه در سپاه قدس (شاخه برون مرزی سپاه پاسدارن) و نمایندگی ولی فقیه در حفاظت اطلاعات سپاه دارا می باشد.
☻ آيت الله خوشوقت: از مشاوران نزدیک و پدر یکی از عروسهای رهبری میباشد . وی تا مدتها به امر آموزش عقیدتی انصار حزب الله مشغول بوده است. در اعترافات سعید امامی از وی به عنوان یکی از مفتیان قتلهای زنجیرهای نام برده شده است.
☻ حداد عادل: وی ارشدترین مشاور غیر معمم و پدر عروس رهبر میباشد. ریاست فرهنگستان زبان ایران و ریاست مجلس هفتم از جمله مواهبی است که پس از وصلت با خاندان رهبری نصیب وی شد. حداد عادل به عنوان رابط اصلی بیت رهبری و اصول گران مجلس نقش بازی می کند و در خواست های بیت را به مجلس منتقل می کند .
چرا شورای نگهبان پر قدرت شد ؟
این شورا در طول دوران آیت الله خمینی نقشی حاشیهای برخوردار بود و خمینی در موارد اختلاف بین این شورا با دولت و مجلس وقت، عموما طرف دولت و مجلس را می گرفت. در دوران رهبر جدید موازنه قوا به نفع این شورا عوض شد و این شورا از تعیین صلاحیت نمایندگان خبرگان و مجلس شورای اسلامی گرفته تا سد نمودن مصوبات مجلس و دولت را به عهده گرفته و به مهمترین ابزار رهبری نظام در کنترل نهادهای انتخابی تبدیل شد.
بنابراین خامنه ای با ارایه قدرت به شورای نگهبان توانست مصوبات مجلس را ( به ویژه مجلس ششم ) کنترل نموده و انتخابات را مهندسی و هدایت نماید .
چرا نهاد نظارتی خبرگان کم قدرت شد ؟
همانطور که اشاره شد فقدان شرط مرجعیت، آیت الله خامنهای را در موقعیت آسیب پذیری قرار داده بود. اولین گام در استحکام پایههای رهبری، از اثر انداختن همان مجلس خبرگانی بود که وی را در میان انبوه اما و اگرها انتخاب نموده بود. برای حصول به مقصود نحوه گزینش کاندیداهای این مجلس عوض شد. در تیر ماه ۱۳۶۹(یک سال پس از فوت آیت الله خمینی و دو ماه قبل از انتخابات مجلس خبرگان دوم) در آخرین جلسه مجلس خبرگان اول، به ناگهان طرح دو فوریتی " تغيير مرجع تعيين صلاحيت نامزدهاي خبرگان به شوراي نگهبان " پیشنهاد و به تصویب رسید. بر اساس این مصوبه جدید، کار گزینش نامزد ها بر خلاف زمان آیت الله خمینی که بر عهده چندی از مراجع شاخص حوزه بود، به شورای نگهبان منتخب رهبر سپرده شد. به این مصوبه تبصرهای اضافه شد که كساني كه رهبر انقلاب ـ صريحاً يا ضمناً ـ اجتهاد آنها را تأييد كرده باشد، از نظر علمي نياز به تشخيص فقهاي شوراي نگهبان نخواهند داشت. این تغییر در عمل انتخابات انتخابات خبرگان را به یک دور بسته تبدیل نمود به طوریکه صلاحیت نامزدی آنانی که موظف به بررسی صلاحیت رهبری و زیر مجموعه او بودند، توسط گروهی تائید می شد که خود منصوبین مستقیم رهبری بودند. انتخابات مجلس خبرگان دوم و انتخابات پس از آن، درستی این نگرانی را در عمل به اثبات رساند و بسیاری از داوطلبان روحانی غیر همفکر، از شرکت در انتخابات این مجلس باز ماندند و عملا این مجلس از انجام وظیفه اصلی خود که نظارت بر رهبر و نهادهای رهبری بود، باز ماند.
قوه قضاییه و مثلث شوم
این قوه به طور کامل زیر نظر ولی فقیه میباشد. روند کنترل این قوه فقط به انتصا بات خطی و سیاسی رؤسای آن محدود نشده است بطوریکه بخشهای دیگر آن (مانند دادستانی تهران) عملا به صورت مستقل عمل کرده و مستقیماً از بیت دستور میگیرند. در دوران ولایت خامنه ای قوه قضایه توسط سه نفر ( مثلث شوم ) اداره می شده است که رهنمود خود را از بیت می گیرند این سه نفر عبارتند از : ابراهیم رییسی , محسنی اژه ای و رییس قوه قضاییه وقت ( در ٥ سال پیش صادق لاریجانی ) .
کنترل حوزهها و نهاد روحانیت منتقد
چرا خامنه ای از حوزهها و نهاد روحانیت منتقد هراس دارد ؟ چرا نهاد روحانیت منتقد به عنوان تهدیدی برای ولایت خامنه ای می باشد ؟
تا طول تاریخ تشیع، روحانیت شیعه به واسطه پایگاه خرده ای از مردم وتوان مالی مناسب , استقلال خود را در برابر قدرتهای زمان حفظ کرده بود . این روند پس از انقلاب اسلامی و به خصوص در دوران آیت الله خامنه ای تغییر یافت و تلاش عظیم سازماندهی شدهای برای تسلط بر بر نهاد حوزه صورت گرفت.
برای نیل به این مقصود ارکان قدرت حوزهها که همانا استقلال مالی و پایگاه مردمی آنها بود مورد هدف قرار گرفت و سیاستهای زیر به مورد اجرا گذاشته شد:
☻- ایجاد روحانیت حکومتی:
بودجه هنگفتی از سوی حکومت برای ساخت مدارس علمیه جدید و یا کمک به حوزههای علمیه مورد وثوق در نظر گرفته شد. به عنوان مثال، موسسه امام خمینی علاوه بر بودجه در نظر گرفته شده، مجوز واردات شکر را نیز با تایید بیت رهبری از آن خود کرد تا درآمد آن را هزینه اعزام شاگردان موسسه به خارج نماید. روند وابسته سازی روحانیت به این هم ختم نشد، قدم بعدی ایجاد مرجعیت دولتی بود. نمونه شاخص آن آیات الله نوری همدانی بود که به پاداش حمایت تمام عیار از ولی فقیه، شایسته مرجعیت شناخته شد. از آنجا که وی مقلدان زیادی نداشت و از توانایی مالی پرداخت مخارج دستگاه مرجعیت(انتشار رساله، تامین هزینه دفاتر بیت در سراسر کشور، شهریه شاگردان …) بی بهره بود، کلیه هزینههای مزبور توسط بیت رهبری بر به عهده گرفته شد تا شاهدی بر اولین مرجع تقلید دولتی در تاریخ شیعه باشد.
☻سیاست چماق و هویج در برابر روحانیت سنتی :
ابتدا روحانیت سنتی به سه دسته تقسیم شد، روحانیت همسو، روحانیت ساکت و روحانیت منتقد. اگر چه سیاست چماق و هویج همواره از سوی حکومت در مورد اقشار دیگر جامعه نیز به کار گرفته شده بود اما این سیاست برای طیف روحانیت با شدت بیشتری پی گرفته شد، بدین معنا که هویجهای بزرگتری به روحانیون همسو(امتیاز صادرات و واردات، امتیاز بهره برداری از معادن ،...) داده شد و چماقهای بزرگتری نیز بر سر منتقدین وارد آمد که نمونههای آن به شرح زیر میباشد :
١- بستن راههای ارتباطی و محدودیت مالی : مدیریت مساجد و تکیهها به عنوان پایگاه سنتی روحانیون در اختیار سازمان امور مساجد قرار گرفت. این سازمان حتی به کنترل مکان وعظ روحانیت نیز بسنده نکرده و روحانیت را ملزم به گرفتن مجوز برای منبر رفتن نمود تا با این کار یگانه مسیر ارتباطی روحانیت و مردم در طول تاریخ بسته شود. قدم بعد خشک کردن منابع مالی(سهم امام، وجوهات دینی ,…) علمای مستقل حوزه بود تا امکان جذب و نگهداری شاگرد از آنها سلب شود و دکان آنها تخته شود. و این چنین روحانیت مستقل نه تنها از پایگاه مردمی خود جدا شد بلکه از هر گونه مجرای ارتباطی برای رساندن صدای خویش نیز بی بهره ماند.( مثل یوسف صانعی ) .
٢- آینده شغلی: آینده شغلی روحانیون را شاید مهمترین ابزار حاکمیت برای وابسته کردن قشر روحانی به شمار آورد. نرخ بیکاری برای قشر روحانیت صفر میباشد و بلافاصله پس از اتمام دوره می توانند در بخش عقیدتی سیاسی مراکز نظامی، ادارات دولتی، دانشگاه ها، قوه قضایی و همچنین ٧٥۰۰۰ مسجد در سراسر کشور به کار مشغول شوند. کار گزینش این افراد به طور کامل بر عهده نهادهای رهبری از جمله اداره امور مساجد، نمایندگان ولی فقیه و ستادهای نماز جمعه می باشد.
٣- شورای عالی حوزه علمیه قم : افراد نزدیک به بیت رهبری اکثریت مطلق را در شورای عالی حوزه علمیه قم(یزدی، مقتدایی، غروی، مصباح،...) دارا میباشد. این شورا بر سیاستهای آموزشی، گزینشی و معیشتی طلاب نظارت دارد و قدرت اعمال فشار بر بخش مستقل حوزه را به خوبی دارا میباشد.
٤- پرونده سازی و تهدید توسط نهادهای امنیتی : پرونده سازی در مورد مراجع، بستگان نزدیک و اعضای بیت آنها روش معمول نهادهای امنیتی برای به سکوت وا داشتن مستقلین و منتقدین در سالهای اخیر بوده است. نهادهای امنیتی حتی از تهدید مستقیم و غیر مستقیم بیوت این مراجع نیز فرو گذار نکرده و با یاد آوری سرنوشت آیت الله شریعتمداری و منتظری، آنان را به عواقبی که در کمین آنها است هشدار میدهند.
٤- دادگاه ویژه روحانیت یا ابزار کنترل روحانیت منتقد
این دادگاه هیچ جایگاهی در قانون اساسی ندارد و در زمان آیت الله خمینی برای مجازات روحانیون بزه کار به طور بسیار محدودی ایجاد شده بود، در دوره رهبر جدید بسیار فعال شده و به ابزاری برای به حاشیه انداختن و کنترل و محاکمه روحانیون منتقد تبدیل شده است. که از جمله میتوان به حمله به بیت، حبس خانگی پنج ساله و محاکمه اعضای بیت آیت الله منتظری، محکومیت حجّت السلام کدیور به خاطر افشا گری درباره قتلهای زنجیره ای، محکومیت اشکوری و هادی قابل و خلع لباس آنها و اخیرا خلع مر جعیت یوسف صانعی و بستن روزنامه سلام اشاره کرد.
ادامه دارد ....
rezaalavim@yahoo.com
Nov-12-2014