logo





خطر گسترش شعله های آتش در خاورميانه (۲)

پنجشنبه ۲۷ شهريور ۱۳۹۳ - ۱۸ سپتامبر ۲۰۱۴

مجيد سيادت

majid-siadat.jpg
در ظرف چهارماه که از تصرف موصل می گذرد چند مسئله روشن شده اند. اول اينکه داعش بزودی از ميان نمی رود. دوم اينکه شعله های آتش در خاورميانه هر روزه گسترش بيشتری می يابندو بازگشت ثبات و آرامش به خاورميانه بسته به معادلات "منطقه ای" هستند که هيچ تک کشوری به تنهائی قادر به حل آنها نيست. نکته سوم اينست که امريکا در مخمصه ای خودساخته گير کرده است وهنوز نمی داند چه کار می خواهد بکند. روشن است که امريکا و غرب نمی توانند وجود "دولت اسلامی" را برتابند و از بين بردن اين دستگاه به مثابه هدفی عاجل درآمده است. ولی اقداماتی که برای ازبين بردن داعش مفيد هستند نقطه مقابل اقداماتی هستند که در چند ساله اخير سياست محوری امريکا به شمار می آمدند.

ترکيب عوامل فوق بدين معنی است که سرنوشت هيچ کدام از کشورهای منطقه در چارچوب صرفا داخلی تعيين نشده بلکه به حل اين مسائل منطقه ای بستگی دار د.ازبين بردن داعش مستلزم همکاری و همياری نيروهای متعددی است ولی هر کدام از بازيگران موثر در صحنه، برنامه و اهداف خود را دارند. اين بازيگران هنوز همگی تمام خواهی و حتی زياده خواهی می کنند و همين مقوله، رسيدن به توافق سياسی را مشکل کرده و - در شرايطی که راه حل نظامی ای وجود ندارد - شايد غير ممکن نمايد. تا زمانی که بازيگران اصلی از اهداف دورپروازانه خود پائين نيايند خطر گسترش جنگ و توسعه فجايع جاری به جای خود باقی خواهد بود.

بحران عراق و امريکا – بلافاصله بعد از تصرف موصل، داعش به نام "دولت اسلامی" اعلام خلافت کرد. "دولت اسلامی" تقريبا يک سوم خاک عراق در شمال و غرب اين کشوررا در تصرف آورده است. دومين شهر بزرگ عراق، موصل، در کنار شهرهای مهم ديگری منجمله تکريت و فلوجه در تصرف اين نيروی وحشی قرار دارند. در همين حال هنوز هم يک دولت و کابينه کامل در عراق وجود ندارد. مالکی تحت فشارامريکا و ايران حاضر شد کنار برود و ازحيدرالعبادی دعوت شد که کابينه جديد جامع و فراگير –در برگيرنده سنی ها، کردها و شيعيان – تشکيل دهد ولی هنوز دو پست مهم – وزارت دفاع و وزارت داخله که مسئول امنيت داخلی است – خالی باقی مانده اند. سنی ها هنوز هم امتيازات دوران صدام را می خواهند، کردها به دنبال شرايطی هستند که استقلال کردستان را با تاييد نيروهای بين المللی بدست آورند و بالاخره گروههای مختلف شيعه هم که برای اولين بار در تاريخ عراق به قدرت رسيده اند حاضر نيستند بقيه را براحتی در قدرت سهيم کنند. هيچ کدام از اين نيروها با فضای دموکراتيک و مصالحه ای که به نفع همگان باشد آشنائی ندارند و مانند دیگر کشورهای منطقه، به جای فرهنگ همپذیری، فرهنگ حذف دیگران فرهنگ غالب سیاسی است.

درروزهای اوليه تصرف موصل، نيروهای پيشمرگه از چند منطقه منجمله منطقه زندگی کردهای يزيدی عقب نشستند. تخليه شهر شنگال بدون هيچ مقاومتی انجام گرفت و به فجايع سنگينی برای ساکنين منطقه انجاميد . البته مسئوليت فجايع شنگال در و حله اول به نام "دولت اسلامی" ثبت می شود ولی نقش دولت اقليم کردستان لکه ننگی است که قابل چشم پوشی نيست. اين واقعه ، مخصوصا برای حکومتی که ساليان دراز از وحشی گريهای حکومتهای قبلی عراق زجر کشيده، دردناک و شرم آور است. گفته می شود که کردها با داعش به تفاهم رسيده بودند . دولت اقليم کردستان حساب کرده بود که زمانی که يک سوم عراق در اختيا ر سنی ها باشد اصرار بين المللی برای باقی ماندن کردها د ر چارچوب کشور عراق برطرف می شد. برمبنای اين برخورد کردها بود که مالکی صحبت از خيانت کرد ودراعتراض به اين حرف، کردها ازکابينه مالکی بيرون آمدند.

هم اکنون هم اين کش و مکش ادامه دارد. کردها می گويند ما اسلحه، مخصوصا اسلحه سنگين و حتی هواپيمای جنگی لازم داريم. کشورهای اروپائی مقداری اسلحه( عمدتا سبک) بر ای آنها ارسال داشته اند ولی دولت عراق اعلام کرده که همه اين سلاحها بايد از طريق بغداد و دولت مرکزی برای کردها ارسال شوند. نتيجه اين شده که همان اندک اسلحه ای هم که برای کردها ارسال شده اند هنوز عمدتا د ر بغداد منتظر بازرسی عراقی ها مانده اند. اين سطح از بلبشو در رده سياسی طبيعتا بر صحنه جنگ هم اثر می گذارد (بايد منتظر سناريوهای مشابه دريک ساله آينده در افغانستان باشيم).

سابقه داعش- پس از اشغال عراق توسط امريکا، شعبه القاعده در عراق به رهبری ابومصعب الزرکاوی رشد کرد ومرتکب جنايات بی شماری شد. برمبنای همين جنايات بود که امريکا موفق شد همکاری قبايل سنی عراقی را جلب کرده و تلفات سنگينی به "القاعده در عراق" وارد کند و بالاخره در سال 2006 موفق به کشتن زرکاوی شد. اما بحران سوريه و جنايات رژيم اسد زمينه مساعدی برای رشد دوباره انها فراهم آورد. اين نيرو اين بار عمدتا در سوريه (به رهبری ابوبکرالبغدادی) رشد کرد و صفوف خود را با کمک صدها و شايد هزاران مسلمان اروپائی (عمدتا شهروندان اروپائی و امريکائی مسلمان تبار) و چچن تقويت کرد. اين نيرو از امکانات مالی قدرتمند عربی بهره می برد. ثروتمندان عرب مخصوصا قطری و کويتی (که اين روزها اسم و رسم آنها در رسانه های غربی هم برده شده است) رسما و علنا به کمک مالی و تسليحاتی افراطی ترين جناحهای سلفيست پرداختند. دستگاههای تبليعاتی غربی و سازمانهای آنها از رشد افراطيون اظهار "کم اطلاعی" می کنند. منجمله سازمان سيا اخيرا اعلام کرده که ارزيابی قبلی آنها مبنی براينکه داعش فقط ده هزار نيروهای مسلح دارد اشتباه بوده و داعش سی هزار نيروی مسلح دارد. اما همين نشريات غربی هم اذعان دارند که داعش در چهارسال گذشته در حال رشد بوده و اين موضوع برای سازمانهای اطلاعاتی غربی مسئله نادانسته ای نبوده است. منطقی نيست قبول کنيم آنها خبر نداشته اند. منطقی تر اينست که سياست امريکا و غرب در منطقه مطابق معمول دچارکوتاه بينی بوده است. امريکا از اين نيروها برای مقابله با ايران و سوريه استفاده می کرد و اميدوار بود که در دوره کوتاهی به اهداف خود برسد (شبيه برخوردی که با القاعده داشتند و می خواستند از بن لادن عليه شوروی در افغانستان استفاده کنند).

(شکی نيست که جنايات "دولت سالامی" غير انسانی و چندش آور هستند. سربريدن انسانها جنايت روشن و آشکار است. رسانه های غربی هم با تمرکز روی اين وحشيگريها نفرت انسانی عميقی در دل همگان برانگيختند. ولی توجه داشته باشيم که سربريدن در عربستان سعودی هم هر ساله اتفاق می افتد و بخشی از آنها هم برمبناي "جنايت" سياسی و عقيدتی هستند ولی رسانه های غربی همين سطح از توجه را نشان نمی دهند. فشار اقای اوباما بر سر اين جنايات لزوما بر مبانی پرنسيپی نيست بلکه اين فشار وسيله ای برای توجيه سياست امريکاست).

با توجه به رابطه امريکا و داعش، اين سئوال در محافل ايرانی مطرح شد که آيا چاقو دسته خود را می برد؟ در همين زمينه نقل قولی از کتاب خاطرات خانم کلينتون هم در نشريات ايرانی آورده شده است که طی آنها گفته می شود ما (يعنی امريکا) خودمان داعش را ساختيم. تا آنجا که به سابقه داعش مربوط است می توان گفت که امريکا به رشديابی داعش کمک کرد ولی اين سابقه مانع حمله داعش به منافع امريکا نيست. يادمان باشد که القاعده را امريکائيها سازمان دادند ولی همين القاعده بعدا مرتکب جنايات دو برج نيويورک شد(چاقو دسته خودش را بر يد). البته کسانی هستند که هنوز هم فکر می کنند برجهای نيويورک را خود امريکائيها و يا اسرائيل زده است. فکر می کنم ما بايد با اين درجه کاربرد تئوری توطئه خط کشی داشته باشيم. برای ارزيابی سياسی، اعتباروقايع پنهان و پشت پرده تنها در حدی است که با روندهای آشکار در تضاد نباشند.

تا آنجا که به ارزيابی سياسی مربوط می شود بايد گفت که امريکا و داعش نمی توانند همديگر را بپذيرند. داعش خطر بزرگی برای همه مردم منطقه و برای مردم امريکا و اروپاست.

سوريه – سياست غرب در مورد سوريه برای تقريبا سه سال بر مبنای "اسد بايد برود" به جلو رفت. در اين مدت چندين کنفرانس بين المللی و پر سر و صدا تحت عنوان "دوستان سوريه" برگذار کردند و بالاخره کنفرانسهائی تحت نظارت سازمان ملل گذاشتند که پيام اصلی همه آنها همين شعار "اسد بايد برود" بود. دولت سوريه در تمام اين مدت می گفت دشمن اصلی شما همان تروريستها هستند و شما به آنها کمک می کنيد ولی هيچ گوشی به حرف آنها بدهکار نبود. در همين دوره بود که در سال 2013 اقای مک کين به ديدار "ازادی خواهان" سوريه رفت و منجمله با آقای ابوبکرالبغدادی – رهبر کنونی "دولت اسلامی" -ديدار کرد و با او عکس گرفت. امريکائيها او را می شناختند چرا که وی برای مدتی در زندان امريکائيها بود.امريکا تنها به تشويق سوريها بر ای ادامه جنگ بسنده نکرد بلکه در اين مدت اسلحه و پول فراوان هم در اختيار سوريهای مخالف اسد قرار داد که عمدتا از طريق ترکيه و به خرج قطر در اختيارشان قرار می گرفت. امريکائی ها در همين دوره تعليمات نظامی هم به همان سوريها می دادند. گفته می شود که انبارهای بزرگی از سلاحهای سنگين ليبی – در دوره بعد از سقوط قذافی – برای شورشيان سوريه ارسال شده بود. هشدارهای مکرر در مورد اينکه اين نيروهای مخالف اسد در واقع از همان طرفداران القاعده هستند ناديده گرفته شدند.

سياست سوريه (برای خراب کردن سياستهای امريکا) تمرکز حمله به نيروهای معتدل (ارتش آزاد سوريه) است که مورد حمايت امريکا و غرب قرار دارند.( منابع خبری غربی هم از اين مسئله شکايت دارند). تنها برخورد نظامی نيروهای دولتی با نيروهای نظامی "دولت اسلامی" در شمال سوريه بوده است .درآن مورد هم "دولت اسلامی" بود که به يک پايگاه هوائی دولتی سوريه حمله کرد و بعد از جنگ خونينی موفق به تصرف پايگاه شد.

به طور کلی، نيروهای دولتی سوريه، به کمک ايران و حزب الله لبنان، در طی سال اخيردست بالا را داشته اند. نيروهای نظامی ارتش آزاد وديگر نيروهای مستقل از داعش در موضع دفاعی قرار گرفته اند. در اين مدت ، مطابق آمار سازمان ملل، بيش از سه مليون سوری به خارج از کشور پناهنده شده اند (از هر نه نفرسوری يک نفر) و لااقل صد و هشتادهزار هم کشته شده اند. هنوز هم جنگ ادامه دارد. دولت سوريه هنوز هم بمبهای بشکه ای بروی مردم بی دفاع می اندازد. هنوز هم راه حل نظامی برای فاجعه سوريه ديده نمی شود. راه حل سياسی هم بسيار بعيد به نظر می رسد. اهل تسنن سوريه نمی توانند جنايات بی شمار دولت اسد را فراموش کنند. وضعيت فعالين دموکرات و آزادی خواه صحنه دلخراشی است که بايد منطقا مورد توجه آزادی خواهان ديگر کشورها قرار بگيرد . دموکراتها و آزادی خواهانی که در سال اول بحران سوريه در صف مقدم قرار داشتند ولی خواهان مبارزه ای خشونت پرهيز بودند به کنار زده شدند. بخشی از انها در زندانهای اسد و افراطيون به سر می برند و يا کشته شده اند. اما قسمت عمده آنها مجبور شدند به خارج از کشور فرار کنند.

اگر رشد داعش در عراق پيش نيامده بود امريکا حاضر بود که فاجعه کنونی سوريه ادامه بيابد ولی در شرايطی که جنگ با داعش ادامه دارد نمی توانند به وضع کنونی سوريه رضايت دهند.امريکا در عراق به صفوف نظامی داعش حمله هوائی می کند ولی می گويند تا زمانی که داعش در سوريه پايگاه دارد (يک سوم نواحی شمالی و شرقی سوريه در تصرف داعش هستند) حمله به داعش در عراق فايده چندانی نخواهد داشت (چون به منطقه امن در سوريه پناه خواهند برد) و بنابراين امريکا اعلام کرده که به مراکز نظامی داعش در خاک سوريه هم حمله خواهد کرد. چنين حملاتی در واقع ، هم از نظر نظامی و هم سياسی، به نفع دولت سوريه تمام می شوند ولی دولت سوريه با اين برنامه اعلام مخالفت کرده است. آنها می گويند اگر حمله امريکا به سوريه باتوافق قبلی دولت سوريه نباشد دولت سوريه آن حملات را به مثابه تجاوز خارجی بشمار می آورد. اسد می خواهد امريکا را در گوشه ای قرار دهد که مجبور شود دولت کنونی سوريه را به رسميت بشناسد و در عمل سياست چند ساله اخير خود را پس بگيرد.

امريکا و ايران – پس از نجربه های تلخ و پرهزينه تجاوز به عراق و افغانستان، امريکا نمی خواهد ( و نمی تواند) بار ديگر نيروی زمينی خود را در خاورميانه درگير کند. اگر مجبور شوند،ممکن است چند صد کارشناس نظامی را به چند هزار افزايش دهند ولی نيروی لازم برای سرکوب "دولت اسلامی" بيش از اين امکان امريکاست. آنها بنابراين به دنبال متحدينی می گردند که بتوانند به امريکا کمک کنند. می خواستنند چيزی شبيه اتحاد برای حمله اول به عراق را به وجود بياورند ولی وضعيت تفاوت پيدا کرده است.چندين کشور عربی با اکراه تمام اعلام اتحاد کرده اند ولی هيچ کدام داوطلب ارسال پياده نظام نشده اند. ترکيه هم اعلام همکاری کرده ولی اين هم پيمان امريکا در ناتوحاضر نشده که پايگاه هوائی ايچيليک را (نزديک مرز عراق) در اختيار امريکا قرار دهد.

بسياری ناظرات سياسی به نفوذ ايران در عراق و سوريه اشاره می کنند و می گويند برای سرکوب داعش بايد با ايران همکاری کرد. امريکا هم به اين مسئله واقف است ولی هرگونه بحثی با ايران طبيعتا مسئله اختلافات روی سياستهای خاورميانه ای طرفين و موضوع برنامه اتمی ايران را هم به دنبال خود دارد. علاوه برآن نيروهای جنگ طلب در امريکا و مخصوصا جناح هوادار اسرائيل مخالف کنار آمدن با ايران هستند.

اما ايران هم نگران قدرت گرفتن داعش هست. عليرغم نگرانيها، سربرآوردن داعش اهرم قدرتمندی برای فشار روی امريکا و متحدين عرب (مخصوصا عربستان) در اختيار ايران قرار داده است. در همين مدت اختلافت روسيه و غرب بر سر اوکراين بالا گرفته است و شايعات فراوانی در مورد تفاهمها و قرار و مدارهای پشت پرده بين تهران و مسکو شنيده می شوند. بدين ترتيب است که موضع ايران در مورد برنامه اتمی (وديگر مسائل) سخت تر شده است. بيت خامنه ای بدون توجه به منافع دراز مدت ايران باز هم موش و گربه بازی می کند و ممکن است که فرصتهای مناسب برای رسيدن به تفاهم را ازدست بدهد.

درزمان نوشتن اين سطور موضع رسمی ايران و امريکا بر مبنای عدم همکاری قرار دارد ولی شواهد متعددی وجود دارند که حاکی از نوعی تفاهم هستند. سپاه بدر عراق (که ساخته و پرداخته ايران هستند) با کمک پيشمرگه ها شهرهای امرلی و سليمان بيک را از داعش پس گرفته اند (گزارشهای متعددی حاکی از خشونت و جنايتهای سپاه بدر در روزهای پس از تصرف اين شهرها وجود دارند که از طرف بدر تکذيب شده اند). گفته می شود عمليات مربوطه با نيروی هوائی امريکا هماهنگ شده بود. گزارشها (و فيلمهای تلويزيونی) نشان دهنده دخالت مستقيم ايران در جنگ عراق فراوانند و صحبتهای خامنه ای هم اين حد از همکاری نا نوشته را پاکيزه کرده اند.

در هر صورت روزها و هفته های آتی نشان خواهند داد که رهبران ايران و امريکا تا چه حد آماده همکاری بيشتر و کمک به ثبات، صلح و آرامش در خاورميانه اند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد