سرگی گريگورويچ آغاجانف
پروفسور و دکترعلوم تاريخ - عضو آکادمی علوم ترکمنستان شوروی( سابق)
نشريه آکادمی علوم ترکمنستان شوروی. سال 1977 . شماره چهار.
قبایل اوغوز، در کنار دیگر کوچ نشینان اورآسیا، نقش مهمی در تاریخ قرون وسطی آسيای غربی واروپای شرقی بازی کردند. ورود اوغوزها به عرصه تاريخ جهانی دردوره ای پراز رويدادهای متلاطم وشديد رخ داد. اين امرمصادف بود با دوران نابودی دولت سامانيان وآل بويه، ازهم پاشيدگی وفروريزی دولت عزنوی وافول امپراتوری بيزانس.
رخداد مهم دوره مورد نظر تشکيل امپراتوری سلجوقیان وآغاز جنگ های صليبی بود، ازاين روسرنوشت تاريخی اوغوزها بطور تنگاتنگ با بسياری مناطق خاور نزديک وميانه ، جنوب غربی آسيا وآسيای صغيردرهم تنيده است. رد واثرچشمگيری را قبايل اوغوز درتاريخ دريای سياه، جنوب روسيه وشبه جزيره بالکان گذاشتند.
به دليل اهميت تاريخی خود موضوع اوغوز ازدير بازتوجه پژوهشگران را بخود جلب کرده است.با اين حال باوجود اين هنوز بسياری مسائل حل نشده وبحث انگيز وجود دارند.مسئله بسيار بغرنج وپيچيده دراينجا، مسئله تاريخ اتنيکی اوغوزها است.
تا بحال موضوع منطقه وزيستگاه اوليه اوغوزهای آسيای مرکزی وقزاقستان روشن نيست.[1]. بديهی است که مراحل نخستين شکل گيری وپيدايش اوغوز، يا گروه بندی اوغوز اوليه (نيای اوغوز،اوغوز بدوی- مترجم) با منطقه غرب هفت رودخانه (1*) مرتبط بود. در پردازش وداده کاوی روايتهای تاريخی اوغوزها ومطالعات باستان شناسی ساليان اخيردرحمايت از چنين تفکرو نظريه ای حکايت دار [2].
در روايتهای تاريخی قرون وسطی اشاره مي شود که قرارگاه يکی ازنخستين اجداد افسانه ای قبايل اوغوز درکرانه درياچه ايسسيک – کول بوده است. بايد دراين روايتها خاطرات آن گروههای قبيله ای نيای اوغوزی که زمانی درناحيه هفت رودخانه زندگی ميکردند حفظ شده باشد.دراين رابطه جالب توجه است يادآورشود که هنوز درسده يازده درميان اوغوزها روايت درباره زمان های دور هنگاميکه آنها درهمسايگی چيهيل ها [چيگيل ها ] (2*) زندگی ميکردند حفظ شده بود.
محمود کاشغری اشاره ميکند که بين اوغوزها و چيگيل ها (چيهيل ها ) روابط خصمانه ای وجود داشت. ترکها – چيگيل ها که درسده های هفت وهشتم ميلادی درترکيب خانات ترکی غرب (3*) وارد شدند، ازقرار معلوم درکرانه جنوبی درياچه ايسسيک کول زندگی ميکردند [3].
همه اينها نشان ميدهد که درتعريف وبازگويی محمود کاشغری خاطراتی از دوران هايی که اوغوزها وچيگيل ها نزديک ايسسيک کول زندگی مي کردند حفظ شده است.سرنوشت بعدی اين قبايل اوغوز درمنابع موثق ومعتبر دنبال نميشوند.اما درروايت های تاريخی اوغوزها که درآثار رشيدالدين وديگر تاريخ نگاران حفظ شده اند ، برخی داده ها وجود دارند که امکان صحبت درباره حرکت و جابجايی آنها ازشرق به غرب دراستپهای اورآسيا را ميدهند.
درداستان هايی درباره فتوحات اوغوز- خان اشاره ميشود که دوران مبارزات و اردوکشی های متعدد خود وی به آلاتاغ ومناطق آلماليق (4*) دست يافته است. اوغوزخان گروهی از سپاهيان سالمند خود را در آلماليق در محل آق – کايا (قايا) اسکان داد.او سپس به شمال سرزمين های کيرک ها( قيرق ها) وباشکورد ها اردوکشی کرد وآنجا قلعه لوگر را تصرف کرد.
دراين عمليات وکارزار نظامی ده هزارخانواده اوغوزکه اُق – توغرا – اوغوزناميده ميشدند شرکت کردند.سپس اوغوزخان کويروبيابان بی آب علفی را طی ميکند وبزودی به رودخانه ايتيل (5*) ميرسيد.
رزمندگان وجنگجويان اوغوز درمحل اُن – قاراقول (قره گول) توقف کردند، وازآنجا راهی تالاس (منطقه ای درقيرقيزستان.مترجم) وآلماليق [4] شدند.دراين روايت عنوان اُق – توغرا- اوغوز توجه ويژه ای را به خود جلب می کند ، که ده هزار خانواده ی اوغوز به آن پيوسته است .مسلما خود رقم دراينجا نقش معينی را بازی نميکند، چونکه آن مشروط است.
به مراتب مهمتر اين است که دراين اصطلاحِ مشهود اتنو(قومی)- سياسی عناصر اُق (خدنگ، قوم، قبيله) و توغرا (طغرا، مُهرخان، امرِخان) وجوددارند. اجزاء ومولفه های اين اصطلاح مورد بررسی گويای ارتباط و پيوند گسترده آنها با سمبول موجود وشايع ميان کوچ نشينان درشکل خدنگ هست.
جالب است اشاره کردکه ديرتر خدنگ وکمان درحکم آرم ونشان اوچوک ها ( اوچوق) وبوزوک ها (بوزوق)- دو قبيله هم تباربرجسته اوغوز بکاربرده شدند [5]. منابع تاريخی حکايت از آن دارند که درميانه سده هشتم رويدادها وتحولات بزرگی درآسيای مرکزی رخ داده است.اين مسئله با مبارزه شديد بين قبايل ترک پس از مرگ خانات ( قلمرو حکومت خان) ترکی غرب مرتبط بود. درجريان مبارزات تسخير فدراسيون توسط قبيله قارلوق عملی شد وجای پايی را در هفت رودخانه بدست آورد.
داده های باستان شناسی حکايت ازآن دارند که دردوران مورد بررسی حرکت وجابجايی کوچندگان ازجتی سو (ژتی سو؛ يدی سو؛هفت رود ،هفت آب.مترجم) بسوی کوهپايه ها وبخش سفلای سيردريا انجام گرفته است. بديهی است براثر درگيری وبرخورد با قارلوق ها که چيگيل ها جزو آنها بودند، اوغوزها مجبورشدند محدوه های هفت رودخانه را رها کنند و به حوضه سيردريا وبه منطقه دريای آرال، جاييکه با پچِنِگ – کانگار (قانگار) مواجه شدند بروند [6].
آنها درجنگها ودرگيری های چندين ساله بر اتحاديه ی کانگار- پِچِنِگ غلبه کردند و استپ های منطقه غربی دريای آرال ومنطقه شمالی خزر را تصرف کردند. مبارزه طولانی با پِچِنِگ ها به تقويت سياسی، تشکيل وشکل گيری اتحاديه قبايل اوغوز درقرون دهم – يازدهم کمک کرد. درچارچوب اين اتحاديه اتنوس (قوميت،مردم،مليت،ملت.مترجم) اوغوز درمناطق آسيای مرکزی وقزاقستان صورت می گيرد.
شکل گيری وسازند اوغوزها بمثابه همبود تاريخی با همه روند تکامل پيشين اتنيکی در وادی سيردريا، درمنطقه دريای آرال ومنطقه شمالی دريای خزر آماده ميشود.
درسده های هشتم – نهم درترکيب جمعيت بيابانی باستانی اين منطقه عناصر نوين ترک زبان هفت رودخانه ( هفت آب، هفت رود ، يدی سو.مترجم) و دارای منشاء غرب سيبری واردميشوند. ايجاد دولت يابغو (حاکم عالی) سيردريا با مرکزيت آن درشهر يانغيکنت (6*) نقش بزرگی در تحکيم وتثبيت اتنيکی اوغوزها بازی کرد. ورود کنندگان طوايف وقبايل ترک زبان درترکيب اين قدرت های صحرا نشين با عنوان کلی « اوغوز» ناميده شدند.
کنفدراسيون اوغوز براساس ادغام ،همگون سازی (آسيميلاسيون.مترجم) وسنتزقومی بين عناصر تازه وارد وبر پايه بسترمحلی تشکيل شد. به اين کنفدراسيون ساير اوغوزهای مغلوب پِچِنِگ – کانگارها (کانقارها) وديگر قبايل استپ نشين وادی های سيردريا، منطقه دريای آرال ومنطقه شمالی خزر واردشدند. بين آنها قبايلی با منشاء هند واروپايی وجود داشتند که کم وبيش درمعرض ترکی شدن قرارگرفته بودند.
ازجمله اين امر به مردم آلان وآسا ، ساکن استپ های بين دريای آرال وسواحل شرقی دريای خزر صدق ميکند. بديهی است که همين آميختگی واختلاط با جمعيت صحرانشين منطقه غربی دريای آرال جاييکه پيش از اوغوزها درسده های هشتم- نهم باچگارد (باچغارد) [ نيای قبايل باشقير درآسيای مرکزی.مترجم]، نوکارد وباجن زندگی ميکردند صورت گرفت [7].
همچنين عناصر ترک زبان با منشاء منطقه هفت رودخانه درترکيب اتنوس (ملت،مليت،قوميت ،مردم .مترجم) اوغوز که درسده های نهم ودهم تشکيل شده بود وارد شدند. پيش ازهمه اينها گروه های جداگانه قارلوق ها بودند که در سده های نهم ودهم بهمراه اوغوزها بسمت سيردريا رفتند.
نويسندگان سده های ميانه وروايات اوغوزها همچنين از الحاق و پيوستن خالاچ ها وديگرقبايل ترک مناطق غربی به آنها سخن می گويند.ازجمله آنها واحد جاغرا (شاغرا) وترکهای چاروق که درسده هشتم دردره چو وتالاس (درقزاقستان درمنطقه ای نزديک به قيرقيزستان.مترجم) زندگی ميکردند بودند. بديهی است نوادگان چاروق ها (چاروک ها) جاروکلوغی (جاروقلوغی) بودند، که بعنوان يکی ازاقوام اوغوز درسده يازدهم اشاره شده بود [8].
درشکل گيری وسازند اين اوغوزها قوم های به لحاظ اتنيکی متنوع زبانی با منشاء ترک شرقی شرکت کردند.مهمترين نقش را دراينجا واحدها وبخشهای جداگانه بزرگ يمِکو- کيماک (قيماق) و قبايل ديگربازی کردند.ازجمله آنها ميتوان ازبايندورها، ايمورها وقای نام برد که انبوه اصلی آنها بين دورودخانه اُب وايرتيش (7*) زندگی ميکردند.
به احتمال زياد اين واحد ها متحدين رهبران اوغوز درمبارزه آنها با اتحاديه پِچِنِگ – کانگارها (کانقارها) دردره سيردريا ومنطقه دريای آرال بودند.معلوم ميشود درمنطقه غرب پس ازشکست از پِچِنِگ ها، آنها بمرور زمان جزو اوغوزهای قزاقستان جنوبی وغربی شدند.
شکل گيری جامعه اتنيکی وقومی اوغوزدرآسيای مرکزی وقزاقستان بدين ترتيب پروسه ای پيچيده ونسبتا طولانی بود. درترکيب اوغوزها هم زيرلايه های اتنيکی باستانی (بطورکلی ترک شده) کوهپايه های سيردريا وآرال – استپ های خزر وهم طوايف وقبايل کوچ نشين ونيمه کوچ نشين ژتی سو (يدی سو- هفت آب، هفت رودخانه.مترجم) وسيبری وارد شدند.
هسته اوليه گروه بندی اوغوز که بعدا دراتحاد بزرگ قبايل استحکام يافت ، احتمالا درهفت رود شکل گرفت. با اين حال به همان اندازه حرکت خود به غرب اين هسته اوليه بطورقابل توجهی به حساب جمعيت کوچ نشين ونيمه کوچ نشين سيردريا، منطقه دريای آرال ومنطقه شمالی دريای خزر کاملتر شد.
پيامد اين پروسه های چند سويه تشکيل و تاسيس جامعه اتنيکی نوين بود که متمايز از نتايج اجزاء خود بود.اوغوزها به چندين قبيله تقسيم که در آن بسياری واحد های طايفه ای داخل ميشد.
ترکيب قبيله ای اوغوزها ی سده نهم – اواسط سده يازدهم ، متاسفانه مشخص نيست. در" ديوان لغات آت ( محمود کاشغری.مترجم)- شناخته شده تنها درنيمه دوم سده يازده، آنها 22 قبيله ( ترک) برآورد شدند " که بقرار زير درفهرست قبايل اوغوز ارائه شدند:
قينيق، قاييغ (کاييغ - کاييگ)، بايندور، ييوا(ايوا)، سالور، افشار، بِکتيلی(بيگدلی)، بوکدوز(بوگدوز)، بايات، يازغير(يازير)، ايمور، قارا- بولاق، آلقا بولاق، ايگدير، اورِگير(اوره گير)، توتيراق، اولایيوندولوغ ( آلايونتلی)، توگِر(دوگر)،چبنی،بِچنه،چوولدار(چاوولدور)، چاروق لوغ [9]
محمود کاشغری مدعی است که اوغوزها درابتدا از 24 قبيله عبارت بودند.اما ديرترمولفان بويژه مروزی (8*) روی هم رفته از 12 قبيله سخن ميگويند.اختلاف منابع را،احتمالا ميتوان باويژگی دوگانه بخش و واحداوغوزها به دو اِکزوگامی [وابسته به برون همسری یا برون پیوندی.مترجم ] خويشاوندی (تبارخونی) وبومی توضيح وروشن کرد.
اوغوزهای تقسيم شده به بوزوک ها واوچوک ها به نسبت به جناح راست وچپ ارتش آنها واردشدند. هريک از اين گروه های بزرگ شامل 24 قبيله بود، که به نوبه خود به دوبخش مساوی تقسيم شده بود. بنابر روايات تاريخی اوغوز، بوزوکها درشمار قبايل «ارشد- بالا دست» واوچوکها – درشمارقبايل « زبردست- کوچک» بودند. بوزوکهای جناح راست از امتيازبزرگی (درمقايسه با اوچوکها) هنگام « انتخاب» خان ارشد و والا برخورداربود.
بديهی است که بعدا جدايی بوزوکها واوچوکها ويژگیها وخصايص سازمان نظامی – منطقه ای بخود گرفت. نيروهای نظامی هردوجناح اوغوز برای خود چراگاه ها، مراتع وزمينهای کشاورزی ثابت ومتمرکز داشتند. تقسيم بوزوکها واوچوکها معادل با مفهوم اوغوزهای « درونی » و«بيرونی»[خارجی.مترجم] بود. درترکيب آنها «اصيل ها»، «متولد شدگان از معشوقه ها– برده ها » و«ملحق شدگان» به طوايف وقبايل اوغوز تفاوت داشتند [10].
تقسيم بندی قبيله ای وقومی موجود درسده يازدهم بين اوغوزها بُوی، اُبا و کُک (کؤک)ناميده ميشد. براساس « ديوان لغت الترک » وديگر منابع بين اوغوزها بُوی بطورکلی معنی قبيله را داشت.
اصطلاح اُبا وکُک ( کؤک)احتمالا بيشتر (بويژه) برای تقسيم بندی های (واحدهای) قبيله ای بکاربرده ميشد. قبيله ی اوغوز(اُبا) درابتدا اتحاديه خويشاوندی (تبارخونی) بود که اعضای آن اصل ونسب خود را به نيای مشترک ميرساند.
اما با تکامل مناسبات آنتاگونيستی وآشتی ناپذيرطبقاتی، اُبا کاراکتر بدوی – اجتماعی ومشترک اتحاديه خويشاوندی (تبارخونی.مترجم ) خود را ازدست داد.قبايل اوغوزی بيشتربا نسب ويا شجره نامه افسانه ای مرتبط بودند تا واقعی.
اوغوزها همچنين به اوروغ ها وآيماق ها که درحکم جامعه کوچ نشين ونيمه کوچ نشين را داشتند تقسيم شدند. اصطلاح اوروغ برای تقسيم بندی وواحد قبيله ای نشانه گذاری شد و ازپاترونومی (9*) طايفه ها وخانواده های نامی واعيان تشکيل ميشد.
اوروغ ها وديگرگروه های قومی– قبيله ای اوغوزها به اين يا آن "استخوان" تعلق داشتند [گويا تقسيم بسیاری قبایل ترک به استخوان سیاه و سفید امری عادی بوده است.مترجم].
قبايل وطايفه های اوغوز جزواتحاديه های قبيله ای بسيار بزرگتر بودند.چنين انجمن ها وواحدهای بزرگ که معمولا ايل ناميده ميشد، معنی مردم ودولت را داشت. اما سازمان قومی وقبيله ای اوغوزها براصل خويشاوندی خونی ( تبارخونی.مترجم) ، خاص نظام اجتماعی بدوی (يا جامعه ما قبل تاريخ .مترجم) بنيان گذاری نشده بود. درواقع اوغوزها تقسيم ميشدند به جوامع کوچندگان، نيمه کوچندگان، يکجا نشينان ونيمه ساکن که پوسته قديمی قومی – قبيله ای آن حفظ ميشد.
اکثريت اوغوزها درسده های نهم ويازدهم زندگی نيمه کوچ نشينی وکوچ نشينی ميکردند. مجموعه فشرده ای ازآنها شمال منطقه خزر، سفلای سيردريا و بيابان های پيرامون دريای آرال سکنی داشتند. درميان اوغوزها (بطورعمده اسکان آنها درمنطقه بيابانی است) نوع نژاد مغولی برتری داشت.
در سده دهم ال مسعودی درباره اوغوزهای منطقه آرال می نويسد.« آنها (منظورنوع نژاد مغولی.مترجم) - بسيار کوچکتراز (ترکها) هستند و چشمان بسيار ريز دارند» [11]. ديگر نويسندگان دوران سده های ميانه بطورناقص اشاره ويادآوری می کنند به موهای صورت وبدن وساختارنوع چهره اوغوزها.
همه اينها حاکی از ويژگی های قيافه مغولی هستند که مختص توده های اصلی بطور عمده اوغوزهای استپ نشين بودند [12]. داده های کتبی سده های دهم ودوازدهم درباره ظاهرفيزيکی اوغوزها توسط برخی مواد ومطالب پالئونتروپولوگی [ ديرين شناسی وانسان شناسی – مردم شناسی ديرين.مترجم ] تاييد ميشوند.
درميان جمجمه های يافته شده درتپه های اوغوز– پِچِنِگ غرب قزاقستان انواع مغولی با قيافه های سيبری جنوبی برتری دارند.اما دراينجا همچنين جمجمه قيافه نژاد قفقازی (نژاد سفيد. مترجم) وبومی يافت شدند [13].
فرايند فشرده تر ادغام ( آسيميلاسيون) اتنيکی، احتمال ميرود بين اوغوزهای مناطق حنوبی و غربی آسيای ميانه بوقوع پيوسته است.تا اندازه ای کم، اما بسيارجالب دراين رابطه مطالب جمجمه خوانی (10*) درجنوب قزاقستان است .درحفريات گورستان ساسيک بولاق اوغوزها توسط آ.ان. برنشتام انسان های سفيد پوست مناطق ترانس خزر (11*) با سری نسبتا دراز با شاخص زيرِ هفتادوپنچ با ترکيب قيافه های مغولی دفن شده اند [14].
داده ها ويافته های ديرين شناسی وانسان شناسی فيزيکی شواهد وقراين منابع سده ی يازده را درباره آميختگی ومخلوط شدن اوغوزها با ملت های ومردمان همجوار تاييد می کنند.بخش معين وخاصی از اوغوزهای کوچنده ونيمه کوچنده با جمعيت يکجا نشين مناطق کشاورزی آسيای ميانه وقزاقستان ادغام شدند. گروه های اتنيکی مشابه، که بطورعمده با ايرانی زبانان اوروآسيا[ يا نژاد قفقازی وازنوع انسان شناسی سفيد پوست.مترجم]، آميختند ترکمن ناميده شدند.
درسده های دهم ويازدهم اين نام همچنين به دورگه شده ها وپذيرفته گان دين اسلام ، گروه هايی از قارلوق ها، خالاچ ها (خلج ها) وديگرقبايل ترک زبانی که ساکن مناطق شش و ايسفيجاب بودند بکاربرده شد.
درپايان سده دهم - نيمه نخست سده يازدهم درچارچوب های سياسی دولت يابغو( شاه ترکان اوغوز) سيردريا پروسه شديد شکل گيری مليت (ملت) اوغوز روی داد ؛ اين پروسه محرکی به تجزيه وازهم پاشيدگی مناسبات کهن خويشاوندی (تبارخونی)، ايجاد مجتمع های ارضی- اقتصادی نوين و پا گرفتن مناسبات فئودالی شد. اما پروسه مورد نظربه پايان خود نرسيد وبا مرگ دولت اوغوز درميانه سده يازده درنتيجه، جنبش ونهضت قبچاقها قطع شد.
قبايل شکست خورده اوغوز ازقبچاق ها، بعدا دراستپ های روسيه جنوبی، در بالکان ودر آسيای صغير ساکن شدند. بخش قبل توجهی ازاوغوزها تحت حاکميت قره خانيان ماوراء النهر و حاکمان سلجوقی خراسان، گرگان وخوارزم در آمدند. ساير اوغوزهای شکست خورده از قبچاق ها به قبايل ترک زبان دشت قبچاق پيوستند[15].
اوغوزهای سده های ميانه نقش زيادی درتاريخ اتنيکی خلق ها وملت های ترک زبان آسيای مرکزی، قزاقستان، ماوراء قفقاز وآسيای صغيربازی کردند. اخلاف اوغوزها بمثابه يکی از اجزاء، درترکيب قزاق ها، ازبک ها، قره قالپاق ها، باشقيرهای جنوب منطقه اورال و تاتارهای ولگا وارد شدند.
گروه های جنوبی اوغوزها در شکل گيری وسازند ملت های ترکمن وآذربايجان شرکت فعال داشتند.قبايل اوغوزی، به اين ترتيب يکی از نياکان مشترک پاره ای خلق های ترک زبان کشورماهستند،که درحال حاضردرخانواده واحد کشورهای سوسياليستی برادر زندگی ميکنند.
++++++++++
(1*) هفت رود خانه، هفت رود يا هفت آب: يدی سو- به زبان قزاقی: ژتی سو- يتی سو ، منطقه ای درآسيای مرکزی، واقع در جنوب شرق قزاقستان وشمال قيرقيزستان، وبين درياچه بالخاش ازشمال،ساسا کول وآلاکول درشمال شرقی است.نام اين منطقه از هفت رودخانه ای که به بالخاش ميريزد گرفته شده است ويکی از قديمی ترين منطقه کشاورزی است. ويکيپديا.مترجم
(2*) چيهيل قبيله ای شناخته شده از قرن هفتم که دراطراف درياچه ايسسيک کول زندگی ميکردند وخورشيد وستارگان را پرستش ميکردند وجزيی از قبايل ترک زبان هستند.مترجم
(3*) امپرتوری ترکان غربی .مترجم
(4*) در 52 کيلومتری شهر تاشکند ازبکستان قراردارد وبه معنی "جایی که سیب رشد" می کند و یا محل " شکوفه های سیب" است – ويکيپديا.مترجم
(5*) به عربی وفارسی ، درقرون وسطی نام رود ولگا بوده است.ويکيپديا.مترجم
(6*) شهرکنت ، ژان کنت . پايتخت دولت اوغوزواقع درقزاقستان. در منطقه سمت چپ وپايين سيردريا.مترجم
(7*) ايرتيش رودی که ازخاک چين، دامنه شرقی مغولستان ،قزاقستان وروسيه می گذرد وخود شاخه ای از اُب است. اُب رودی است که سرچشمه آن از سيبری غربی است. ويکيپديا.مترجم
(8*) شرف الزمان طاهر بن مروزی . طبيب ملقب به شرف الزمان. وی پزشک دربار ملك شاه سلجوقى (510 -500 ق.) بود.از آثار وى: كتاب «طبایع الحیوان»، در علوم طبیعى،كتابى در «جغرافیاى عالم»، كه اخبار چین و ترك و هند را در آن آورده است.مترجم
(9*) پاترونومی،شکل ذاتی سیستم قبیله پدرسالارانه اجتماعی یک گروه از خانواده های بزرگ یا کوچک- یک گروه بزرگ و یا خانواده های کوچک که با وحدت خاص اقتصادی و اجتماعی مرتبط است .ويکيپديا.مترجم
(10*) مطالعه علمی ویژگی های جمجمه، مانند اندازه و شکل، به خصوص در انسان.مترجم
(11*) درانسان شناسی فيزيکی: درطبقه بندی های مختلف، قفقازی ويا نژاد اورآسيا ناميده ميشود.مترجم]
فهرست آثار
1- س.گ.آغاجانف.برخی مسايل تاريخ قبايل اوغوزآسيای مرکزی- مجموعه آثار تورکولوژی .1970 .ص.192 -197.
2- لوينا.ال.م. سراميک های سيردريای سفلی وميانه درهزاره ی اول ميلادی.1972.
3- حدودالعالم .آ. جغرافيای ايران.ترجمه و.مينورسکی.لندن.1937.
4- رشيدالدين.جامع التواريخ.کپی از نسخه خطی موزه بريتانيا.
5- رشيد الدين.مجموعه تاريخ.ترجمه ال.آ.ختاگورووا، جلد يک.قسمت يک.لنينگراد 1952.صفحات 86- 91.
6- آغاجانف .س.گ. مقالات تاريخ اوغوزها وترکمن ها ی آسيای ميانه سده های نهم – سيزدهم. عشق آباد 1969.
7- Kitab at-tanbih wa l-israf auctore... al-Masudi, ed. M. 1. de GoeJ e. Lugduni Batavorum, 1894. - C. 180; 13. Macoudi. Le Livre de l avertissement et de la revision. Paris, 1897. - C. 244-245
8- ل کوک آ. مانوی ترک از خوچو. رساله کونيگل. آکادمی علوم.گروه فلسفه – تاريخ.1911.
9- محمود ابن حسين الکاشغری. ديوان لغت ترک،جلد 1- 3 . استانبول .سال 1333. يادداشت های پ.گ. بولگاکف.تاشکند 1966 .ص 304 – 307 .
10- آغاجانف .س.گ. مقالات تاريخ اوغوزها وترکمن ها ی آسيای ميانه سده های نهم – سيزدهم. عشق آباد 1969.
11- Macoudi. Les praires dor, t. 1. Paris, 1851. - С. 212
12- Bergeron P. Voyages faits principalement en Asie. t. I, La Haye, 1735. - С. 49
13- سينيتسين ای.و. پژوهش های باستان شناسی ولگای سفلی وغرب قزاقستان. گزارش کوتاه انستيتویِ تاريخ مطالب فرهنگی.جلد 37. 1951.
14- گينزبورگ و.و، فيرشتين ب.ف. مطالبی برای انسان شناسی مردم باستانی غرب قزاقستان - « مجموعه موزه انسان شناسی ومردم نگاری».1958.
15- آغاجانف .س.گ. مقالات تاريخ اوغوزها وترکمن ها ی آسيای ميانه سده های نهم – سيزدهم. عشق آباد 1969.