تو دستت از ترس بی حالت و بی حرکت
سنگ در جلوی پا داری اینرا بهترین می بینم
با تو چه کنم که دست روی دست گذاشته ای
نمی جنبی ! آسمان و زمین را مسکین می بینم
تو از بند ظلم بگذر ! همانا تویی با نشان
نشانت آدمی ست که در چشم او آهنین می بینم
تو در خانه نشسته ای ودر بیرون ظلم و ستم
به آینه بنگر ! سطح عالم را همین می بینم
یکی از آسمان نیامد بس کند ناله و زاری را
از همین خاک کسی بروید که گفت = زمین می بینم
یک به دو چسبید و دو به سه و ایران متحد شد
همه به نگاه متحد ! اینرا در نبرد آخرین می بینم
کتابی نیست از قهرمانی های مردم گمنام
من اشک می ریزم و به توفانشان آفرین می بینم
من به این جمهوری اسلامی رای نه داده ام
یارمن نبود زمین ! هر چه کرد! بدترین می بینم
!تو از میان غم برخیز ! ای مهربان من
فریاد بزن نان ! آنگاه تو را بهترین می بینم
زمین می چرخد و همهء گرسنگان هلاک می شوند
تو باید بدانی ! عقیده نان نمی دهد ! آنرا آیین می بینم
31 05 2014
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد