logo





در پشتيبانى از ابتكار راه اندازى صفحه «آزادى هاى يواشكى زنان در ايران»

سه شنبه ۶ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۷ مه ۲۰۱۴

رضا اکرمی

reza-akrami.jpg
مبارزه با حجاب اجبارى نه مبارزه با حجاب دار است و نه تنها مبارزه آزاديخواهانه.
مبارزه با حجاب اجبارى شايد مقدمترين مطالبه زنان ايران هم نباشد . شايد براى اكثريت زن ايرانى، مثل مردان زحمتكش ، تأمين حداقل معيشت روزانه، دغدغه اول زندگيست. 
مبارزه با ديكتاتورى بى رحمانه ، مبارزه ايست در ميدان عمل اجتماعى و سياسى . 
اين مبارزه حتمأ مى بايست در ميدانى صورت بگيرد كه بر مخالف و يا رقيب به طور ملموس تأثير گذار باشد . او را درمانده و مستأصل و جبهه مردم را به ابزار هاى كارآمد مقاومتى و جايگزين مسلح نمايد. 
اين بايد ها و ده ها بايد ديگر را مى توان به اين ليست افزود براى توضيح واقعيت سخت شرايط سياسى و اجتماعى امروز ايران . براى كسانيكه هم در درون كشور كنشگراند و هم آگاهند كه بدون برون رفت از نظام مبتنى بر آپارتايد عقيدتى،جنسيتى، مذهبى ، ملى ، گشايشى رهائى يافت در سر زمين ما صورت نخواهد گرفت.
اما و باز هم اما، من به هيچوجه درك نمى كنم رفتار دوستانى را كه خود را سكولار ، ليبرال ، چپ و دمكرات معرفى مى كنند ، در پشت همين صفحات انترنتى نشسته اند و به سوى صفحه اى سنگ پرتاب مى كنند كه كارزارى را ولو مجازى راه انداخته است كه «آزادى هاى يواشكى» زنانى را به جهانيان مى نماياند كه تا ديروز براى آن مبارزه و تلاش شده است ، اما يواشكى و در اندرون خانه ها و اگر هم در خيابان بوده است ، همراه و همدردى اجتماعى نيافته است. 
آيا امروز فراخوانى در مقابل است كه از زنان خواسته شده حجاب از سر برداريد و به خيابان بيائيد و اين صفحه در مقابلش قد علم كرده كه بى حجابى را به پستو به بريد!؟ 
آيا اين استدلال كه «ادمين »، «مبتكر »،«دست پشت پرده» و يا هر نام ديگرى كه بر خانم علينژاد بگذاريد ، زمانى با حجاب بوده است و امروز رو سرى و كلاه بر گرفته است و به صف حق آزادى پوشش پيوسته است ، امريست ناپسند؟ كه بايد بدان به ديده شك نگريست؟ 
آيا ده ها تجربه نيست كه گاهى حركات اجتماعى ، افراد (بدرست و يا به غلط پيشكسوت آنرا ) را پشت سر مى گذارد و يا بر عكس درمقابل اهداف اوليه او قرار مى دهد و حركت به راه خود ادامه مى دهد؟
من شخصا ياد گرفته ام روى هيچ شخصيت سياسى، اجتماعى و مدنى شرط بندى نكنم . بيش از همه آموخته ام كه نسل آخير فعالين اجتماعى، مدنى و سياسى ايران آنچنان در همسايگى جريان قدرت (كه بسيار هم نا همگون است) زيست كرده و دمخور بوده است كه فاصله اش با آنها به موئى بند است .اما اين را هم آموخته ام كه نسل ما با ايستادن صرف بر اهداف بلند مدت خود و شعار سرنگونى، از مشاركت در مبارزه روزمره مردم در جهت سرنگونى رژيم باز مانده است . 
مردم اشكال متفاوتى را براى اهداف آزاديخواهانه و حق طلبانه اشان پيش مى گيرند . همه سلاح بر نمى دارند و شايد بهترين راه هم نباشد . مردم گاهى گوش شنوا براى فراخوانهاى «عالمانه » و منطقى ندارند ، چون ابزار عملى و ميدانى آنرا نمى بينند ، نه عصيان از چنين مردمى چاره ساز است و نه كار شكنى در كار كسانيكه به گامهاى آهسته و البته پيوسته دل بسته اند . 
من درد كسانى را كه در قدرت و پيرامون قدرت با اين صفحه«آزادى هاى يواشكى زنان در ايران » مخالف اند را مى فهمم ، من حتى مى فهمم كسانى را كه برداشت غلط كشف حجاب را از اين تلاش نتيجه مى گيرند و من حتى مى فهمم درد مادر و خواهرى را كه بدون حجاب احساس عذاب مى كند ، اما همانطور كه پيشتر گفتم به هيچوجه درك نمى كنم كسانى را كه خود را در جبهه آزاديخواه ، برابرى طلب ، مدرن قرار مى دهند و با صفحه اى كه در كمتر از يكماه توجه بخش بزرگى از رسانه هاى درون و بيرون از مرز و جهانى را به خود اختصاص داده است به مخالفت بر خواسته اند . 
رقابتهاى كوچك ، حرفهاى نسنجیده ديروزى ، نقشه ها وپرونده سازيهاى دستگاه هاى امنيتى و حتى فرصت طلبى هاى لحظه اى افراد نبايد مانع پشتيبانى ما از ابتكاراتى شود كه اين جا و آنجا در راستاى اهداف عمومى يك نيروى آزاديخواه و رهائى طلب جريان مى يابد .

رضا اکرمی26 ماه مه 2014
این یاداشت جهت فیس بوک و صفحه مربوط به همین موضوع نوشته شده

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد