ای آنکه تپش های تو در آینه، جاری ست
گیلا ن ِ مرا سبز تراز خاطره ها کن!
برحیزوُ بیا جان ِ من از عاطفه ها کن!
خوشبوی تر از شعر ِشکوفنده ی یاسم
گر با تو نشیند تپش ِ پیرهن من.
با دل، به سراپرده ی پنهان ِ تو! ره،نیست
شاید به تنم ، با تو یکی تر شوم امشب.
ای وای دلم ، وای دلم ، وای ، تن ِ من.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد