logo





مقدمه ای بر بسترهای استراتژی سیاسی وحدت چپ

جمعه ۱۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۴ آپريل ۲۰۱۴

دنیز ایشچی

در حالی که برنامه سیاسی آلترناتیو چپ بر اساس ترسیم چیستی نظام اقتصادی اجتماعی سیاسی آلترناتیو پسا سرمایه داری استوار می باشد، در راستای تنظیم و هموار کردن کلان راه رسیدن به این اهداف باید بر گستره های تعمیق، بسط و گسترش ارزش های حقوق بشری، آزادیخواهانه، عدالتخواهانه و تعالی ارزش های علمی فرهنگی مدرن انسانی در راستای دستیابی به آنها هدف گیری کرد.

هر گونه فورم یابی و شکل بندی ساختاری اجتماعی جامعه مدنی امروزین بر پایه ها و ارکان نظام ارزشی هویتی انسانی عصر نوین انقلاب انفورماسیون و دوران جهانی شدن شکل میگیرد. از یک طرف دسترسی آنی و لحظه ای انسانها به اطلاعات که امکان ارتباطات شبکه ای خود گردان ساختارهای انسانی که امکانات فراوانی را جهت مانور و عملکرد اجتماعی به نهادهای صنفی مدنی و شبکه های نوین اجتماعی می دهد ، از طرف دیگر عرصه های نوینی را برای نقش آفرینی افراد و توده ها در یافتن و ساختن هویت نوین شان و تاریخ آینده آنها فراهم می کند.

امکانات ساختاربندی و شبکه سازی های اینترنتی از یک طرف مانع از انحصارگری قدرتمداران اقتصادی، سیاسی ، امنیتی، و سرمایه داران کلان از نظر کنترل انحصاری آنها بر منابع اطلاعاتی و اعمال قدرت و کنترل بر نهاد های مردمی می گردد. از این دریچه نه فقط آگاهی فراگیر جهانی افکار عمومی بشری از وقایع، اطلاعات و دانش های نوین علمی اجتماعی و غیره بشری موجب شکل گیری شعور و روانشناسی عموم جهانی انسانی می گردد، بلکه از طرف دیگر در مقیاس مایکرو این مساله موجب شکل گیری سریعتر ساختاری و غنای آگاهی های نوین هویتی، جنسی، طبقاتی، ملی و منطقه ای و دیگر گروه بندی های اجتماعی بشری می گردد.

این بستر و گستره نوین آگاهی و دانش نه فقط در خیلی موارد موجب شکل گیری شبکه های مدنی اجتماعی هویتی نوین می گردد که در راستای نفی اجحافات تاریخی که هنوز ادامه دارند شکل می گیرند، بلکه در کنار آن موجب رشد ، تقویت و همبستگی ارزش های طبیعی نوین نوع بشر جهانی می گردند. خانواده های مختلط از نظر بافتهای مختلف ملیتی شکل می گیرند، فرهنگ ها در هم ادغام می گردند، مسافرت و مهاجرت انسان ها به نقاط مختلف دنیا به امری عادی و طبیعی تبدیل گردیده است و بالاخره کلان شهرهایی شکل میگیرند که از نظر هویت ملی نه فقط مختلط می باشند، بلکه نسل های نوینی را تحویل می دهند که هویت ملی چندین بعدی را در خود حمل میکنند.

انسان طراز نوین در عین گسترش و تعمیق ابعاد تنوع خویش، در جهت یک یگانگی غنی و والایی حرکت می کند که ویژگی امروزین و آینده آن می باشد. این یگانگی بصورت وحدتی در تنوع به مراتب گسترده تر و عمیق تر در حال شکل گیری، رشد و گسترش می باشد. تنوعی که در آن هویت هایی که بصورت تاریخی حذف شده و یا مورد تبعیض قرار گرفته بودند، آغاز به نشو و نما کرده و غنای ارزشی خویش را در گلزار بشریت می کارند و با کلیت بشریت به اشتراک می گذارند. این ارزش ها در عین حال با ارزش های حفظ طبیعت و محیط زیست انسان و دیگر موجودات زنده کره خاکی و نوع بشر و زندگی هارمونیک آن با طبیعت عجین گشته است.

اگر "هگل"، در دوران خود تلاش می کرد تا هستی زمان خویش را در ارگانیسمی متلاطم با قطب بندی های متقابل "تز" و "آنتی تز" بصورتی در چالش دوره ای تکاملی ارزیابی بکند که در هر دوره ای "سنتز" خویش را می آفرید، چالش های آرمانی هستی دوران انسان نوین ، از حاصل تصادم ارزشی چندین بعدی ارزش های رنگارنگ و متفاوت و گاها متقابل شکل میگیرند. در چنین بستری است که اگر ما کلان محور های ارزشی و آرمانی خویش را تعریف نکرده باشیم، نخواهیم توانست هدف یا اهداف مرحله ای سیاسی خویش را تعریف کرده و از این طریق استراتژی محوری رسیدن به آن اهداف و تاکتیک های محوری عملکرده خویش را ترسیم نموده باشیم.

گرچه از یک طرف انسان نوین به امکانات دست رسی لحظه ای به اطلاعات و ارتباط گیری لحظه ای با شبکه های اجتماعی دست یافته است، از طرف دیگر پیچیدگی جهانی سیستم تکنولوژی اطلاعاتی و استفاده قدرتمند نهادهای مدنی موجب گشته است تا گاها انسان خود را در مقابل گستره، این پیچیدگی ها و قدرت این شبکه ها و نهادها ناچیز و ناتوان یافته و خود را اسیر و برده چنین نظامی ببیند. بطور همزمان این مسائل موجب گشته اند تا قدرتمداران اقتصادی، سیاسی و امنیتی با پیچیده کردن قانونمندیها و سیستم های کنترل عمومی، از این امکانات جهت حفظ موقعیت قدرتمداری خویش سوء استفاده کرده و از طرف دیگر کنترل به مراتب پیچیده و شدید خویش را بر توده های میلیونی مردم اعمال کنند. این مساله در عین حال که موجب اسارت برده دارانه نوین و استثمارهای غیر مستقیم به مراتب شدیدتر و کنترل شده تری از سرمایه داری کلاسیک بر انسانها می کند، از طرف دیگر موجب شکل گیری امکانات متناقض کنترل کننده افراد و نهادهای مردمی مدنی و راهگشا برای شکوفائی قابلیت ها و استعداد ها برای انسان طراز نوین و ساختارهای صنفی مدنی نوین آن از طرف دیگر می گردد.

این در شرایطی است که پس از دوران جنگ سرد، بخش عمده انسان های کره زمین متاثر از فلسفه شرقی کنفوسیوس، بودا و شیوا به زندگی هارمونیک خویش با همدیگر و با طبیعت اطراف ادامه می دهند، بخش اعظم کشورهای توسعه یافته متاثر از عبور خویش از دوران انقلابات علمی صنعتی و فلسفه دوران مدرنیته و رنسانس ، چشمان خویش را برای صعود به قله ها و فازهای متعالی تر حیات انسانی دوخته اند. در همین دوران گروه بندی های دیگری در دنیا وجود دارند که هنوز یا در دگماتیسم افراطی ناسیونالیستی، دیکتاتوری خشن دینی و خصوصا اسلامی و یا دیگر اشکال حیات نظام های اجتماعی ارتجاعی، ضد بشری و ماقبل سرمایه داری زندگی می کنند و با سماجت تمام خواهان اعمال کنترل و قهر خشن این نظام های ارزشی می باشند.

آنهایی که چشمان خویش را دوخته اند تا کی امام زمانی از چاه جمکران بیرون خواهد آمد تا بهشت برین موعود آنها را با آن ویژگیهایی که برایمان تعریف کرده اند، به همه مصلحین تحویل دهد. آنانی که نه تنها در چنین دورانی قانون مندیهای هزاران سال پیش را بر بشریت امروز تحمیل می کنند، بلکه گسترش دانش و تکنولوژی نوین را در چنگال های اختاپوسی خویش خفه می کنند. نیروهای سیاهی و قهر ارتجاع تاریخی که بر بال های جهالت کور پرواز می کنند نه فقط به ثروت های کلانی اتکا کرده و از آن طریق بدون پایبندی به هیچگونه باورمندی های نورم جامعه مدنی به استحکام مواضع خویش ادامه می دهند، بلکه در راستای اعمال حاکمیت خویش بر دیگران، از غیر انسانی ترین شیوه ها جهت نابودی فیزیکی، روانی و مدنی نیروهای روشنائی کوتاهی نمی کنند. آنها به مانند خفاشان شب پرست و پیام آوران مرگ بر نیروهای روشنائی می باشند.

در چنین شرایطی بخش هایی از نیروهای اجتماعی ، نیروهای آفرینندگان تحولات نوین بوده و پیشاهنگان و پیشگامان چنین تحولاتی می باشند. نیروهای دیگر بخش هایی هستند که خود را با این تحولات هماهنگ کرده و از امکانات آن استفاده کرده و در شکل گیری آگاهی ها، روانشناسی و ساختار بندی های نوین نقش سازنده ای ایفا می کنند. بخش دیگر آنهایی هستند که لنگ لنگان خود را به دنبال تحولات می کشانند و با وجود سرعت کم تحول یابی آنها، آنها به هیچ وجه درنقطه مقابل تحولات قرار نگرفته اند.

بخش دیگری هم وجود دارند که در نقطه مقابل تحولات علمی تکنولوژک، انسانی و ارزشهای حقوق بشری قرار دارند، یعنی در گوشه ای قرار دارند که از امکانات سرمایه ای و تکنولوژیک نوین و جهالت کور همتایان خویش جهت نابودی ارزش های نوین انسانی به صورت هایی ضد بشری سوء استفاده می کنند. این نیروها نه تنها بخشی از نیرو های تحول نوین نیستند، بلکه آنها در بهترین حالت جزو نیروهای ترمز کننده تحول نوین می باشند، بلکه عمدتا بخشی از بیماری های اجتماعی روانی تاریخی محسوب شده و رفتار سیاسی ما با آنها باید با در نظر گرفتن این واقیتها گام به پیش تنظیم گردد. بخش هایی از نیروهای چپ دموکرات که نیروهای ارتجاع و یا در بهترین حالت خود ترمز کننده تاریخی را به عنوان نیروهای تغییر و تحول معرفی می کنند، با نهایت تاسف خود به نیروهای ترمز کننده تحول تاریخی تبدیل گردیده اند.

بافت ها ، نهادها و ارگان های نظام پسا سرمایه داری در درون همین نظام سرمایه داری نطفه بسته، رشد کرده و انسجام می یابند. نطفه های ارزشی نظام جایگزین سرمایه داری هم در زمان حیات این نظام شکل گرفته و آغاز به رشد می نمایند. این نطفه ها را می توان در ساختارهای صنفی مدنی اجتماعی خود گردان اقتصادی، تعاونی های غیر انتفاعی اجتماعی، هنری، علمی، ورزشی و غیره جستجو کرد. انقلاب تکنولوژیک اطلاعاتی می تواند در خدمت بسط، گسترش و رشد این ساختارها بکار گرفته شود تا اینکه این نهادها بتوانند با قدرتمندی در عرصه های اجتماعی سیاسی عرض اندام نمایند. تعمیق و گسترش آزادی های فردی و اجتماعی، خود گردانی مدنی اجتماعی، گسترش شفافیت اطلاعاتی و آگاهی های علمی فنی، جامعه قانونمدار دموکراتیک زمینه را برای شکل گیری و گذر به نظام غیر استثماری و خودگردانی اقتصادی جامعه پسا سرمایه داری فراهم می کند. لذا گذر به جامعه ای که بر پایه های فناوری های علمی، فرهنگی، هنری، تکنولوژیک، مدنی و قانونی محوری است که در هارمونی همزیستی سازنده با محیط طبیعی اطراف خویش به حیاط خویش ادامه میدهد، و بطور همزمان شرط اولیه و ضرور قابلیت ادامه زندگی مدنی انسانی می باشد.

دنیز ایشچی 04/04/2014

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد