logo





کارنامه ی تبهکاران

( بخش نهم)

پنجشنبه ۲۱ شهريور ۱۳۸۷ - ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۸

محمود کویر

kavir.jpg
بارید به باغ ما تگرگی
کز گلبن ما نماند برگی

سرکوب اندیشه و هنر و فرهنگ در سرزمین ما، چهره های سیاه گوناگونی دارد. نظامی جهنمی بر آن است تا قلم ها را بشکند و قلمزنان را از میان بردارد. کشتار نویسندگان و اهل فرهنگ، بند و تبعید آنان، سانسور و توقیف و تعطیل؛ کارنامه ی این تبهکاران در این سی سال است. جانورانی که چنگ ودندان در گوشت و استخوان آدمی می گردانند تا روح انسانی را نابود سازند تا بتوانند دمی دیگر بر این ویرانسرای مرگزده حکومت کنند.
در این راستا این کژاندیشان مدت هاست برآنند تا ریشه های فرهنگ و انسانیت را بخشکانند و بسوزانند: نابودی آثار تاریخی!
در هشت بخش گذشته با همین عنوان کوشیدم تا گوشه هایی از این جنایت ضد بشری را نشان دهم. اینک با هم نگاهی می اندازیم بر آخرین برگ های کارنامهی این تبهکاران .
بس بگردید و بگردد روزگار
دل به دنیا در نبندد هوشیار
این که در شهنامه ها آورده اند
رستم و رویینه تن اسفندیار
تا بدانند این خداوندان ملک
کز بسی خلق ست دنیا یادگار
این همه رفتند و مای شوخ چشم
هیچ نگرفتیم از ایشان اعتبار
(سعدی)
*****
شوش را به توپ بستند!
نخستين صحنهاي كه در بدو ورود به محوطه هفت هزار ساله شوش در چشم نقش مي بندد بازي فوتباليست هاي سرخ و سفيد پوش است.
ساکنان اطراف اين محوطه جهاني ، سه زمين فوتبال روي محوطه احداث کرده و تيرک هاي دروازه هاي گل خود را درون زمين کاشته. وجود اين تيرک ها در حريم اين محوطه جهاني ، تمامي اين محوطه را تحت الشعاع قرار داده است. در حال حاضر، نزديک 7 تيم به طور مداوم در زمين هاي اين محوطه که به همين منظور تسطيح شده است بازي مي کنند.
اين بازي ها، روزانه بيش از 100 نفر از جوانان محلي را در قالب تيم هاي مختلف براي بازي و تماشاي فوتبال به دل اين محوطه مي کشند. علاوه بر خسارت هايي که احداث تيرک فوتبال و ادامه بازي فوتبال براي آثار باستاني شهر شوش به همراه دارد، اين شلوغي حاشيه امني را براي کاوش غيرمجاز از سوي افرادي به وجود آورده است که به بهانه تماشاي فوتبال به محوطه وارد شده اند.
وجود اين تيرک ها در حريم اين محوطه جهاني ، تمامي محوطه را تحت الشعاع قرار داده است.
در حال حاضر، نزديک 12تيم به طور مداوم در زمين هاي اين محوطه که به همين منظور تسطيح شده است بازي مي کنند.
موزه باز باروني!
به گزارش خبرنگار ميراث خبر مورد ديگري كه هنگام ورود به محوطه شوش به چشم ميآيد، رها شدن مجسمه ها و پايه ستون ها در محوطه شوش به نام موزه باز است.
هنوز هيچ برنامه مشخصي براي نگهداري از اين اشيا تصويب نشده است و مجسمه ها و پايه ها تمام لحظه هاي باراني زمستان و پاييز را در همين محوطه به سر مي برند.
ورود به آپادانا، آزاد!
محوطه شوش از جمله محوطه هاي مهم تاريخي كشور است كه هرسال سيلي از گردشگران ايراني و خارجي از به اين سو ميكشاند.
فضا كاملا باز است و هيچ مانعي براي ورود به محوطه اصلي وجود ندارد.
امسال ميله هايي را با بتون دور تا دور كاخ آپادانا كشيدند تا ازورود افراد به اين محوطه جلوگيري شود اما هرگز طنابي كه بخواهد اين ميله ها را به هم وصل كند خريدار نشد و تنها نتيجه آن تخريب محوطه به دليل كار گذاشتن ميله ها و بتون ريزي بود.
همزمان با ورود ميراث خبر به اين محوطه گروهي از گردشگران كرهاي هم وارد آپادانا شدند و اين در حالي بود كه هيچ راهنمايي در محوطه وجود نداشت تا بتواند اطلاعاتي درباره اين كاخ به كرهايها بدهد. هرچند كرهاي ها هم از اين وضعيت ناراضي به نظر نمي رسيدند. آنها خيلي راحت از روي ديوارهاي باقي مانده كاخ آپادانا بالا مي رفتند با سنگ به آثار سنگي و پايه هاي سنگي كاخ مي زدند و عكس يادگاري مي گرفتند.
ميان پوشش گياهي پشت كاخ نيز گله گاوميش در آرامش كامل با حضور صاحب خود مشغول چراي پوشش گياهي محوطه بودند.
صداي موتورسواراني هم كه محوطه شوش را به شكل پيست مسابقه موتورسواري درآورده بودند همراه با موسيقي پيش زمينه از جمله مواردي بود كه در اين محوطه باستاني به چشم ميخورد.
آموزش و پرورش در آسمان تاريخ شوش بارو زد!
در پس آرامش گاوميش هاي در حال چرا در محوطه هفت هزار ساله شوش، ساختمان چهارطبقه پيش دانشگاهي آموزش و پرورش هم به فاصله كمي سر به آسمان كشيده تا آرامش را بيشتر از تاريخ اين محوطه بگيرد.
با وجود تمام مخالفت هايي كه صورت گرفت، چهارطبقه اسكلت بندي اين ساختمان به پايان رسيده است. پيش از اين و در مقابل مخالفت هاي بسيار افكار عمومي سازمان ميراث فرهنگي خوزستان نظر صريحي در مقابل اعتراض نشان نداد و نظر دقيق خود را منوط به انجام مطالعات دانست. اما اين مطالعات هرگز انجام نشد و در حال حاضر هم تنها اعلام كردهاست كه دو طبقه از اين ساختمان بايد كوتاه شود اما هيچ فعاليتي در اين راستا ديده نمي شود.

*
تپه پرديس قرچك ورامين همچنان سوي بولدوزهاي خاكبرداري تهديد به نابودي ميشود و اين در حالي است كه نتايج آخرين آزمايش 17 نمونه كربن 14 روي يافتههاي اين تپه نشان داد در نيمه نخست هزاره پنجم در مركز فلات ايران تحولات اقتصادي ، فرهنگي و اجتماعي گسترده و مهمي روي داده است. اين تحولات بر اساس مطالعات تطبيقي با پيشرفت يكباره تپه زاغه دشت قزوين همزمان است.
اين محوطه تاريخي سالهاست كه از سوي برخي سودجويان تهديد به نابودي شده و به گفته رييس پژوهشكده باستان شناسي 70 درصد تپه تاريخي پرديس بر اثر اين خاكبرداريها كاملا از بين رفته است.
رييس پژوهشكده باستان شناسي كه از وضعيت كنوني اين محوطه تاريخي اظهار نگراني كرد، در گفت و گو با CHN افزود :« به رغم اهميت و ارزش هاي منحصر به فرد اين تپه تاريخي و قابليت آن براي تبديل به سايت موزه فرهنگي اين تپه همچنان در خطر تخريب قرار دارد و مسوولان سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران برنامهاي براي رسيدگي به اين محوطه ندارند.»
*
سال هاي سال است كه مدرسه دارالفنون در كشور ما رو به ويراني است آن هم بنايي كه پا گرفتن آن يكي از مهمترين اتفاقات معاصر فرهنگي در كشور ما به شمار ميرود. بنايي كه اكنون خموده و غمگين روز به روز به نابودي تدريجي نزديك مي شود.

حياط آن كه زماني پر از گياه و نور و روشني و شعور انساني بود اكنون در باغچه اش تنها تلي از زباله باقي مانده و گياهان رنگ به رخ نداشته و چند درخت كه به فرسودگي سر خم كرده مقابل بادهاي بي مهري از از هر سو وزيده .اين است سرنوشت دارالفنون 140 ساله ما. مدرسهاي كه ميرزا تقيخان اميركبير در سال 1269 آن را بنيان گذاشت .
به اين ترتيب ،بنايي كه با رنج امير كبير در دوران قاجار جان گرفت اكنون نشسته به ويراني و تنها كودكان سرايدار در حياط مربعي شكلش ميدوند براي بازي هاي كودكانه . ديوارها ترك برداشته . شيشه پنجرهها شكسته . درد در استخوان پيكر پير بنا ريشه دوانده . اين سرنوشت دالفنون باارزش ماست. نه كسي ديگر آن را ميشناسد نه حتي در ياد دارد. نه تنها گردشگران خارجي بلكه سال هاست كه اهالي خيابان ناصر خسرو با نام آن بيگانه شده اند. چه بسيار بزرگاني كه در اين مدرسه باليدند و شكوفايي امروز مديون آن هاست.اما ...
*
آب انبار کاشفي، متعلق به دوره صفوي، در پي ساخت و سازهاي شهري و احداث خيابانهاي جديد در شهر سمنان، به طور کامل تخريب شد. اين آب انبار در فهرست ميراث ملي به ثبت رسيده بود.
"سياوش صابري"، مدير کل دفتر بناها و محوطه هاي تاريخي کشور با اعلام اين خبر گفت: «آب انبار کاشفي در پي تغييرات غير اصولي طرح جامعه شهري سمنان تخريب شده است.»
به گفته وي چند ماه پيش شهرداري سمنان هنگام احداث خياباني اين آب انبار را بدون استعلام از سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري سمنان تخريب کرده است.
اين آب انبار يکي از آثار ارزشمند دوره صفوي محسوب ميشود که در درون شهر سمنان قرار گرفته بود و اکنون به علت خيابان سازي از بين رفته است.
صابري به خبرگزاری میراث فرهنگی گفت: «اين اثر در فهرست ميراث ملي به ثبت رسيده بود و جاي تعجب است که چگونه شهرداري سمنان دست به چنين تخريبي زده است.»
وي در ادامه گفت: «کارشناسان سازمان ميراث فرهنگي سمنان به تازگي و در پي بازديد از آثار تاريخي شهر متوجه اين تخريب شدهاند و احتمالا چند ماهي از تخريب اين آب انبار ميگذرد.»
*
آخرین پایگاه مقاومت در برابر بیگانگان ویران می شود:
مدتها پيش در مجلهاي با تيتري روبرو شديم كه نام آن سكوت 1300 ساله بود. بزرگترين دهنه غار طبيعي دنيا با نام اسپهبد خورشيد واقع در استان مازندران شهرستان سوادكوه و در بخش دوآب كه بر روي كوهي به نام خطير كوه قرار دارد. شعاع 50 متري اين غار همگان را به حيرت وا ميدارد و در اينجا بود كه اعراب گرفتن ايران را به پايان رساندند و اين غار آخرين سرپناه ايراني بوده و ما اين دايره با ارزش را جزيي از تاريخ جداييناپذير خاك ايران مي دانيم و نابودي آن ميتواند سرنوشت را طور ديگري رقم بزند. غاري كه براي رفتن به داخلش بايد از شيب تند كوه خطير كوه بالا رفت و در محيط دايره بزرگ غار قرار گرفت. اطراف دهانه ديوارهايي به شكل سنگ چين قرار دارد كه در گذشته براي رفت و آمد بوده و اين غار كاملا جنبه دفاعي داشته و هيچ كس به راحتي نميتوانست به دهانه غار نزديك شود. به همين خاطر اعراب سالها درگير اين نقطه بزرگ بودند. ديد زيباي غار و تمركز آن براي ديدباني بسيار زياد است و در ورودي جاده ما برج ديدباني اي نسبتا بزرگ با سه اتاق و يك اتاقك كوچك در زير سه اتاق ميبينيم. اين برج ديدباني كاملا رو به نابودي است. برج دقيقاً به غار مربوط ميشود و بايد در حفظ آن كوشا بود.
اسپهبد خورشيد فقط يك غار نيست، آنها از غار استفاده جنگي بردند و ميتوان آن را قلعه هم ناميد. قلعهاي كه ديواره دارد و داخلش اتاقكسازي شده است. اين غار بر روي يكي از كوههاي آهكي منطقه به وجود آمده و داخل غار شاهد سنگهاي استاميك هستيم كه مانند قنديل به كف غار خيرهاند. تمام اين زيباييها ميتواند هم جنبه توريستي داشته باشد و هم جنبه تاريخي. براي اين كار گروهي از انسانهاي كوهنورد استان مازندران شروع به نصب ميخهايي بر دهانه غار اسپهبد خورشيد كردهاند تا در آيندهاي نه چندان دور حداقل گروههاي كوهنوردي و سنگنوردي بتوانند به داخلش بروند و با اسكن برداري و طراحي داخلي آن از غار بگويند و كساني كه قدرت و فرصت ديدن داخل غار را ندارند از حال و روزش با خبر باشند. تاريخ براي تمام انسانها است و شناسايي و معرفي تاريخ وظيفه انسانهايي است كه احساس مسووليت دارند.
با تمام تفاسير بالا به اين نتيجه ميرسيم كه غار اسپهبد خورشيد يك بناي تاريخي و با محوطه تاريخي مهمي است كه به وسيله اعراب به يك فضاي متروك رسيده. اين غار جزو آثار ثبت ملي ايران است و به گفته يكي از كارشناسان ميراث فرهنگي مازندران براي ثبت جهاني آن پرونده سازي شده است.
فاجعه از آنجا آغاز ميشود كه وقتي در مسير جاده آسفالته خطير كوه قرار ميگيريم با گرد و خاكي روبرو ميشويم كه گويي به ميدان جنگ نزديك ميشويم. به خاطر غني بودن كوههاي منطقه و خاك آن تمام دستگاههاي سنگ شكن شروع به خاك برداري كردهاند و اين چيزي جز بيماري تنفسي براي بازديدكنندگان از غار نخواهد داشت و وقتي دستگاهها را ميبينيم فراموش ميكنيم كه به كجا آمدهايم. ما ميخواستيم غار اسپهبد خورشيد را ببينيم يا اينكه نابودي توپوگرافي منطقه را؟ اين كوهها قرنها و هزارههاي زيادي را پشت سر گذاشتهاند و جالب است كه به همين راحتي در نابودياند. انسانها حتي استقامت كوهها را به نابودي ميكشانند. دستگاههايي با رنگهاي زرد و قرمز جلوهگر ديد منظر غار اسپهبد خورشيد شدهاند. به گفته يكي از مسوولان ميراث استان، حريم منظري كوهي كه غار بر رويش است تا رودخانهاي است كه حدودا در 300 تا 400 متري كوه است. اما امروز در زير پاي دهانه (حتي نه آنطرفتر) ما شاهد خاك برداري هستيم. با توجه به وام بالا براي تأسيس كارخانههاي شن و ماسه، گويي تمام انسانها ميخواهند شغل سنگشكني را انتخاب كنند. در حال حاضر حريم منظري غار رو به نابودي است و اگر به همين حالت پيش برويم اين اثر تاريخي هم مانند ارگ كريمخاني شيراز و هزاران هزار بناي ايران از ثبت جهاني هم خارج خواهد شد.
دستگاههاي سنگ شكن و انسانهاي علاقمند به شكست سنگ در حال نابودي توپوگرافي و همچنين جلوه زيباي غار اسپهبد خورشيد هستند. چه كسي بايد اقدام كند؟ با اين اتفاق يكي از رههاي رسيدن به دهانه غار بسته خواهد شد.
فاجعه ديگر آنجاست كه ارتش مازندران (پادگان دوآب) سربازان آموزشي خود را براي ميدان تير به زير غار اسپهبد خورشيد ميبرد. اينجا بزرگترين سيبل تيراندازي دنيا معنا ميشود. چندين و چند نفر تا به امروز گفتهاند كه جاي تير بر روي ديوار دهانه غار ديدهاند و تعجب آنجا رو ميشود كه لاشههاي آر پي جي هم بر دهانه غار ريخته و هيچ كس نيست كه بگويد آيا يك اثر تاريخي كه به نوبه خود هم غار است و هم جنبه معماري و هم جنبه نظامي دارد بايد زير شليك گلولههاي مختلف قرار گيرد؟ روزي با يكي از دوستان عكاسم به سمت غار رفتيم و ناگهان با جمعيت زيادي سرباز و چند فرمانده در زير دهانه روبرو شديم و به ما اجازه بالارفتن ندادند و وقتي اعلام كرديم كه به غار تيراندازي نكنيد، فقط به ما خنديدند. ما تا آن روز نميدانستيم ارتش در حريم منظري غار و يا بر روي ديواره غار باشد و سربازان آموزشي به سمت دهانه تيراندازي كنند، آيا كسي جوابگو است؟ آيا مرگ يك كوهنورد و يا سنگنورد در اين حالت مضحك نيست؟ مرگ اتفاقي كساني كه سالها به سمت غار ميروند تا راه را براي همه باز كنند ساده نيست. قرارگيري پايگاه نظامي ارتش و همچنين در نظر گرفتن غار براي تيراندازي باعث شده هر دو راه معمول رسيدن به دهانه غار نابود و بسته شود.
در كل با اين نتيجه مبحث را به پايان ميبريم كه يكي از آثار تاريخي ايران و شايد اگر بماند جهان، در حال نابودي است و قرار گيري اين دهانه غار در كشور ميتواند رشد توريست را در كشور افزايش دهد و در كنار بناهاي باارزشي چون پارسه، پاسارگاد، ميدان نقش جهان، شهرسوخته، چغازنبيل، تاق بستان و ... قرار گيرد.
به راستي كه فرهنگهاي بزرگ هيچ گاه ضدفرهنگها را به عنوان فرهنگ غالب قبول نميكنند. چرا كه فرهنگهاي غالب در برخورد با فرهنگهاي بزرگ به نوعي در آنها حل ميشوند. اين را تاريخ زندگي بشري ثابت كرده، از حمله اسكندر گرفته تا اعراب و ...
*
انجمن دوستداران ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري شوش از تخريب پايه ستون هاي كاخ آپاداناي شوش درچند روز گذشته خبر داد.
"محمدرضا معتمدي"، كارشناس فرهنگ و زبانشناسي و مسئول انجمن دوستداران ميراث فرهنگي شوش در گفتگو با ميراث خبر از تخريب يكي از پايه ستون هاي كاخ آپادانا و پاك كردن كتيبه روي آن خبر داد.
هم چنین یک گور اشکانی در این ناحیه به شدت تخریب شد.
*
کارنامه ی تبه کاری های این نظام سیاهی و مرگ را چنین خواهیم بست تا فردایی دیگر:
هم مـــــــرگ بر جهان شما نيز بگذرد
هم رونق زمان شمــــــــــــا نيز بگذرد
واين بوم محنت از پی آن تا کند خراب
بـــــر دولت آشيان شما نيز بگذرد
باد خــــــــــــــــزان نکبت ايام، ناگهان
بــــــر باغ وبوستان شما نيز بگذرد
چون داد عادلان به جهان در بقا نکرد
بيداد ظالمــــــــان شما نيز بگذرد
در مملکت چو غرش شيران گذشت و رفت
اين عوعوی ســـگان شما نيز بگذرد
بادی که در زمانه بسی شمع ها بکشت
هم بــــر چراغدان شما نيز بگذرد
زين کاروانسرای بسی کاروان گذشت
ناچــــــــار کاروان شما نيز بگذرد
بر تير جورتان ز تحمــــــــل سپر کنيم
تا سختــــــــی کمان شما نيز بگذرد
آنکس که اسب داشت غبارش فرو نشست
گــــــــرد سم خران شما نيز بگذرد...( سیف فرغانی)







نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد