logo





مرگ در دريا

پنجشنبه ۱۴ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۳ آپريل ۲۰۱۴

رضا علامه زاده

reza-allamezadeh70.jpg
نمی‌دانم دوستان این صفحه چقدر با شعر مجید نفیسی آشنایند. اگر در سال‌های "پیشااینترنت!" اهل ورق‌زدن ماهنامه و گاهنامه‌های ادبی خارج از کشور بوده باشید بی‌تردید کارهایش را خوانده‌اید. در عصر اینترنت اما اشعارش راحت‌تر در دسترس است. کافی است نامش را "گوگل" کنید تا نه تنها بتوانید اشعار تازه‌اش را بیابید بلکه بتوانید اغلب کتابهایش را هم دانلود کنید.
حالا چرا دارم این را می‌نویسم؟ دلیلش شعر زیر است که همین دیروز خواندمش. شعر "مرگ در دریا". اول انگلیسی‌اش را خوانده بودم. اینقدر فضا و راز و رمز در آن بود که دلم خواست به فارسی برش گردانم. من مترجم نیستم ولی ترجمه، آن هم ترجمه شعر، کم نکرده‌ام. فقط برای دل خودم. اگر اهل موسیقی فلامنکو باشید برگردان‌های فارسی مرا از ترانه‌های کولی‌ها باید دیده باشید.
داشتم می‌گفتم حسی در شعرهای مجید نفیسی هست که ذهنم را تحریک می‌کند. این بود که یک بار در ذهنم همین شعر "مرگ در دریا" را به فارسی برگرداندم ولی قبل از اینکه فرصت کنم بر کاغذ بیاورمش دیدم اصل فارسی‌اش هم وجود دارد! کدام اصل است؟ یعنی مجید این تصاویر زیبای شعری، و این زبان رمزآلودش را اول به فارسی بر کاغذ آورده و بعد انگلیسی‌اش کرده یا بعکس؟
برای من و شما چه فرقی می‌کند! فارسی‌اش این است. امیدوارم شما هم از خواندنش لذت ببرید:

نيای من ابوتراب
پدرِ خاك بود
اما به آب پيوست
و پاره‌ای از دريا شد.

آخرين سفرش به مكه بود.
در بازگشت به كشتی نشست
تا خود را به بوشهر برساند
اما در راه، بيمار شد.
جاشوان، تن تبدارش را
رو به آسمان گذاشتند
و چشمانش برای آخرين بار
ستاره‌ای را دنبال كرد
كه راهِ خانه را می‌نمود.

آنگاه مردی بر او نماز گذاشت
جاشوان پيكرش را
به خيزابه‌ها سپردند،
ماهيانِ آب‌های گرم
به گرِدَش حلقه زدند
و همراهش كتاب‌های او را
به خانه بازگرداند.

من در كتابخانه‌ی پدرم
كتابی از پدربزرگش ديده‌ام
با جلد سياه چرمين
در "جبر و اختيار"
و با خود انديشيده‌ام:
اگر از راهِ ريگ بازگشته بود
شايد به خاك می‌پيوست.
□◊□

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد