logo





پاد زهر "دينخويى" آرامش دوستدار
سرگشتگى يك "سكولار دموكرات" در عالم انديشه

يکشنبه ۱۰ فروردين ۱۳۹۳ - ۳۰ مارس ۲۰۱۴

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami-s.jpg
چقدر زيبا گفت محمد ايمانى از نسل جوان ايران در صفحه فيس بوكش:"عالم سياست، عالم حل مسئله است نه درك مسئله"

ارجحيت و الويت دادن دموكراسى به سكولاريسم و دموكراسى را نقطه مقابل سيستم ولايت فقيهى قرار دادن جان كلام يك مقاله و نگرش يك سكولار دموكرات ايرانى ست تا او را از آرامش دوستدار، ماشالله آجودانى و محمد رضا نيكفر خصوصاً آن اولى و دومى عبور دهد و اين عبور كردن اجباراً بايد، منظرى در راستاى يك راه حل نه براى جامعه اسلام زده ما كه در مقابل ولايت فقيه ايجاد كند و اين راه حل دموكراسى به مفهوم سياسى اش يعنى آزادى و انتخابات آزاد است كه از ذهن سكولار دموكرات ما تراوش مى كند. اين سكولار دموكرات در گشت و گذار خود به برخى انديشه ها و مفاهيم همچون "دين خويى" آرامش دوستدار، مضمون نوشته خود را بگونه اى تنظيم مى كند و سمت و سوى آن را به جهتى مى برد كه ناچاراً و نااميدانه بايست از حوزه انديشه و انديشيدن عبور كرده و مستقيم به سراغ حوزه سياست برود تا راه حلش را از اين حوزه پى بگيرد و با الويت قرار دادن و برترى دموكراسى بر سكولاريسم در مقابله با ولايت فقيه بعنوان استراتژى سياسى، با سياسى كردن كامل دموكراسى، وجه مهم دموكراسى يعنى سكولاريسم انديشه را از آن جدا كرده و در اغفال خود، كه هر مفهومى از آنجمله مفهوم دموكراسى در وجه سياسى اش مبتنى بر نوع انديشه است مگر اينكه تصور شود كه دموكراسى مخلوطى از خلاء و سياست است، باقى مى ماند. و بدينسان با سرخورده شدن از انديشه انديشمندان نامبرده، و با جدا كردن سكولاريسم انديشه از وجه دموكراسى، به راه حل سياسى اى مى رسد كه بى يال و دم و اشكم است.

تناقض گويى ايشان كه نشانه همان سرگشتگى است خصوصاً هنگامى آشكار مى شود كه همين دموكراسى كه به سكولاريسم اولويت داده شده را به اهتمام نيروى سكولار دموكرات، مى خواهد در مقابل ولايت فقيه قرار دهد. استقرار دموكراسى به اهتمام نيروى سكولار دموكرات، يعنى يك قطبى از نيرو كه در توازن قوا مهمترين نقش را ايفاء مى كند و مؤثر بر اين روند است و آن سكولار دموكرات نام دارد؛ اگر اين نيروى بزرگ سكولار(بنا به اظهار نويسنده نوشته مورد نظر ما اين نيرو، سكولار دموكرات نام دارد) عامل استقرار دموكراسى ست پس الويت دادن دموكراسى بر سكولاريسم به چه معناست؟ نيروى سكولار يعنى آن نيرويى كه با انديشه سكولار مى خواهد نظام سياسى دموكراسى را بنياد نهد و نظام سياسى در پيوند دائمى بر سطحى از انديشه و اعتقاد است و من دو نمونه يكى "خردمندى كوروش" و آن ديگرى "دموكراسى آتنى" را در ذيل بدست خواهم داد.

مقولاتى همچون دموكراسى و آزادى در الگوهاى زندگى اجتماعى ما بار مفهومى خاص خود را دارند مثلاً آزادى در "خردمندى كوروش" آزادى اديان و استوارى آن بر نظام سياسى است و نه آزادى فرد به اختيار آزادى فردى خويش در حاليكه در الگوى دموكراسى آتنى، شهروندان در مقدرات خويش آزادند اين دو الگوى متضاد زندگى اجتماعى و سياسى از چيست؟ در اينست كه در اولى نظام سياسى اش به آزادى تن داد اما "خردمندى كوروش" ( كه برخواسته از زندگى اجتماعى و اعتقادى زمان خويش است) اين آزادى را با تشيع جنازه تا به گور ساسانى، همانجا به خاك سپرد در حاليكه الگوى آتنى شهروندى به بهشتى از مدرنيته غرب منتهى شد. در اولى فرد صرفاً تا حد مختار به اعتقاد دينى- قومى خويش بود در دومى دين هيچ نقشى در مرواده هاى اجتماعى و نظام سياسى نداشت يعنى پايه نظام سياسى دموكراسى آتنى بر رعايت حقوق شهروندى استوار است كه نه ارزشهاى دين بلكه عرف است و هر يك از اين دو نظام بدون مبانى اعتقادى و فكرى در تمايز خودشان معنايى نمى داشتند.

پس هر نظام سياسى و بهم چنين استراتژى سياسى بر مبانى اعتقادى(دينى) و يا فكرى(سكولار انديشيدن) استوار است؛ نظام سياسى استبدادى و يا دموكراسى كه هر يك از اينها از بطن الگو و سازمان اجتماعى خاص خود استقرار مى يابند در پيوند با نوع و سطحِ فرهنگِ انديشيدنِ سامانه خويشند كه هر يك (اعتقادى-دينى و يا سكولار انديشيدن) معطوف به تثبيت نوع نظام مربوطه اند. اگر در الگوى استبدادى آزادى كُشى ست در الگوى دموكراسى آزادى ست هر دو اينها در نظام مربوطه خويش تثبيت مى شوند.

پاد زهر "دينخويى" آرامش دوستدار:

انديشه آرامش دوستدار ملجاء اى از يك مكتب مدار بسته اعتقادى نيست تا عضو بپذيرد و اعضاء موظف به رعايت قواعد اعتقادى آن باشند بلكه انديشه ايست عقل محور كه هركس با اراده و تن دادن به دشوارى انديشيدن مى تواند او را بفهمد و به انديشه اش كه گزارهايى از ارزشهاى مفهومى مرتبط به فرهنگ ايران است و راهگشا، به بطن آن مقارن شود.

وقتى واژهء خوى به ذهن متبادر شود بلادرنگ به ذات چيزى مى انديشيم و ذات را غيرقابل تغيير مى دانيم اما بدون توجه به اينكه هر ذاتى ضرورتش در خودش است و اين ضرورت در زمانى و موقعيتى ديگر كه موضوعيت نداشته باشد يا نابود مى شود و يا به چيزى ديگر مبدل مى گردد هر پديدهء اجتماعى و شئ واره گى هر پديده اى مستثناء از اين قاعده تكامل و تغيير نيست. با اين توصيف از ذات و خوى مى خواهم بگويم، همان لحظه كه تبيين "دينخويى" بر فرهنگ ايرانى از سوى انديشمند در يك كليت مفهومى ارائه شد همان لحظه پاد زهر "دينخويى" كه "دينخويى" نيانديشيدن است بواسطه انديشيدنِ انديشمند ساخته شد. "دينخويى" معطوف به بن بست فرهنگى ست اما هر بن بستى با ساخته شدن پادزهرش در درون خودش، چاره و راه حلى مى شود اين راه حل را آرامش دوستدار با انديشيدن به فرهنگ ارزشى ما آن را در قالب "دينخويى" يعنى انديشيدن به نيانديشندگى فرهنگى ما، به ما نماياند و خود در انديشيدن و مفهوم ساختن "دينخويى" نشان داد كه پاد زهر آن، انديشيدن به مثابه توانايى به مفهوم سازى ارزشهاى فرهنگى ست. عبور از انديشه آرامش دوستدار يعنى در مغلوبيت "دينخويى" باقى ماندن و آن مى شود كه سكولار دموكرات ما آقاى بهزاد كريمى، بقول كسرايى "در دشت هاى ديگرى گردونه" بتازد و به به سراغ استراتژى سياسى برود كه دموكراسى بدون وجه سكولاريسمش مركز ثقل آن است و ضمن اعتراف به نيروى سكولار دموكرات در پيشبرد امر دموكراسى از حضور نيرومند سكولار انديشيدن كه پايه اصلى الگوى زندگى اجتماعى و سياسى دموكراسى ست، سكولاريسم را از دموكراسى منتزع كرده و به دنبال دموكراسى اى باشد كه بى يال و دم اشكم است.

بنابراين راه حل معضل و بن بست فرهنگ اسلامى ما و نظام سياسى برآمده از آن قبل از هر چيز نيازمند به حضور آلترناتيو فكرى است، پاد زهر "دينخويى" آرامش دوستدار كه سكولار انديشيدن است در صورت تعميم بر محافل روشنفكرى ما اصل اين آلترناتيو خواهد بود.



نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد