انقلابی اگر بود
نطفه ای بی پدر بود
مادری روسپی داشت
ماده ای نیمه نر بود
خفته ای زیر ابلیس
نشمه ای پشت ِ در بود
روز میلاد نوزاد
روز میلادِ شر بود
پا که بر خاک بنهاد
از هیولا بَتر بود
خونش از پنجه جاری
نعره اش در جگر بود
پا به نعلینش ، اما
دست او بر تبر بود
گُرز اللهُ اکبرش
صیتِ خوف و خطر بود
سیل هستی رُبا بود
آتشِ خشگ و تر بود
چشم و گوشی اگر داشت
هردوان کور و کر بود
قلبش از سنگِ اَسود
گوی سُربش به سر بود
بسته ، دستار سنگین
جنگلی جانور بود
با دَمَش مِهر، معدوم
نار ِ تونِ سَقر بود
باورِ مردم او را
اُشتری باربر بود
وعده ی بود و بادش
دامِ بوک و مگر بود
توده ی ابرِ اوهام
غلظتی مُستمَر بود
وحشتی در فریبی
خنجری در کمر بود
هم به نهج علی بود
هم به کامِ عمر بود
انتَ عبدی به طبلش
بانگ فتح و ظفر بود
رایتش نصر بِالّرُعب
خاتمَش سُمبِ خر بود
وانچه در آستین داشت
ننگِ نوعِ بشر بود
نزد او اهلِ ایران
بَرده ای بی مَفّر بود
ملّتی با تمدّن
اُمّتی مُحتضر بود
عزّت و آبرویش
ضجه ای مختصر بود
سکه ای بی بها بود
ناله ای بی اثر بود
شوکتش در لجن بود
هستی اش در شرر بود
روزگارش سیه پوش
پویه اش بی ثمر بود
طالعش بی سرانجام
عقربش در قمر بود
کشتی ی آرمانش
طعمه ی بحر و بر بود
فکرِ آزادگانش
مرغِ بی بال و پر بود
بسته ای درحضر، یا
رَسته ای در سفر بود
درحریقِ پدر سوخت
آنچه سهمِ پسر بود
جانِ مردم هَبا بود
خون مردم هدَر بود
مرگِ عصرِ تجدّد
حشرِ عصرِ حجَر بود
هم بشر را زیان بود
هم خدا را ضرر بود
چشمه ی اشک این شعر
چشم ِ میمِ سحر بود
م.سحر
11/2/2014
نظرات خوانندگان:
پاسخ آقای علیپور م.سحر 2014-02-20 14:40:19
|
با سپاس از اظهار نظر و نکته گیری شما باید بگویم که با نظر شما موافق نیستم دوست گرامی.
استعاره سنتی و مدرن ندارد. همانطور که خورشید قدیم است شغل خود فروشی هم قدیم است و تازمانی که هست می تواند موضوعی استعاری برای بیان مضامین شعری واقع شود قدیمی ترین شغل جهان که اشارات مکتوب به آن را در قدیمی ترین متون مثل کتاب مقدس (بیبل) می توان یافت همچنان وجود دارد و کهنه شدنی نیست و می توان آنرا به عنوان استعاره شعری همچنان به کار برد . منتها باید دید که شاعرا آنرا چگونه و در چه کنتکست معنایی و تصویری و بیانی به کار برده و در پی بیان چه معناهایی بوده است. در این شعر از بی پدر بودن یک نطفه سخن رفته واصولا حرف از زن و مرد درمیان نیست زیرا سخن از تولد کودک انسان در میان نیست بلکه مقصود از آن رخدادی اجتماعی و سیاسی ست که نام انقلاب اسلامی به آن دادند. در اینجا موضوع نگاه جنسیتی یا فمینیستی یا مرد سالارانه در میان نیست ، سخن از غیر طبیعی بودن و نابهنجاری در شکل گرفتن نطفه است که شیطان در همخوابگی با روسپی ای (درمعنای کلی آن و نه به معنای نوع زن ، زیرا روسپیگری منحصر به جنس ماده نیست) که نه زن است نه مرد بلکه نمادی ست از زمان و روزگاری درهم و مغشوش (کائوتیک ) چیزی شبیه به همان «کژآئین قرن» که اخوان از آن سخن گفته بود ، که هیچ چیزی سر جای خودش نیست. به هرحال چنین مضمونی در چنین کنتکستی طرح شده است و موضوع حلا زاده و حرام زاده و مشروع و نامشروع و زن و مرد و فمینیسم یا مرد سالار یا کهنه و نو در میان نیست . قدری عمیق تر به دوسه بیت بالا نگاه کنید موضوع شر بودن کودک نامشروع به ذهنتان هم خطور نخواهد کرد. اینجا صحبت از نوزادی ست حاصل پیوند شیطان و زمانه ای کائوتیک و مولودی ست شر که زاده شده و همه را از دم تیغ گذرانده و همچنان می گذراند. قدری عینک فمینیستی را در نگاه به این شعر کنار بگذارید.چنانچه نگاه جنسینی و موضوع مرد و زن را در این شعر کنار بگذارید درخواهید یافت که مسئله در ابیات نخستین این شعر آنگونه که شما دیده اید نیست |
بیژن علیپور 2014-02-16 11:13:56
|
استعاره های بکار گرفته شده در دو بیت اول کاملن سنتی و به دور از عصر تجدد مطرح در آخر شعر میباشد.آیا کودکی که از مادری تن فروش به دنیا می آید واقعن میلاد شر است؟ ویا انسانی که دو جنسی است میتواند مورد استعاره لجنزار جمهوری اسلامی باشد.با واقعیت هم جور نیست چون نه اتفاقی، هم بینشی وهم ظاهری نر کامل بودند ای کاش کمی هم مادینهگی میداشتند.مفهوم حرامزادکی و بی پدر ومادری نه طلفی درستی در دوران مدرن است ونه صفت استعاری درستی برای مسیبتهای اجتماعی. (با ذوستی و مهربانی) |
مسعود فلّاح 2014-02-13 08:59:24
|
با سلام و احترام به آقایِ سحرِ عزیز دوست دارم بیتِ زیر را قبل از بیت آخر اضافه کنم۰
"به قولِ خائنینِ مامِ وطن
اَنّ قلّابِ شکوهمندِ اسلامی بود" |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد