logo





غارتگران

دوشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۰ فوريه ۲۰۱۴

شهاب طاهرزاده

آنانکه بر چشم من و تو خطری دیدند رسیدند
آنانکه به گوش دوزخی خویش خبری دیدند رسیدند

بردند سحر وباردگرآه! پای قدرت خفه کردند
خورشید نیامد از دل شب تا سحری دیدند رسیدند

راه او کجاست ای همنشین دیوار به دیوار من
تا یکی دو تا شد و سه تا و دگری دیدند رسیدند

تو از بارهء خورشید می آیی و هر کس که باشی
میان مردم بوده ای چون ضد رهبری دیدند رسیدند

آنجا که سواران بسر تو خورشید گذارند
اگر خیمهء خورشید بزاید تا ثمری دیدند رسیدند

از هنر آتشی ست در برش دوستی و مهر
هر هنرمند که دیدند دریدند و هنری دیدند رسیدند

هرچه شادی فزونتر شد و زمین عاقل تر
نهال شادی برفکندند و خیال بهتری دیدند رسیدند

هر کس به کسی نازد اما فرزند به مادر
اشک چشم مادر بود تا آغوش پروری دیدند رسیدند

بین تو و من داور کیست بگو ! ای مزاحم خلق !
صداقت و خوبند مردم تا داوری دیدند رسیدند

ایران همه خاموش و درها همه بسته بسته
زنها همه دربند و آنجا باز دری دیدند رسیدند

پدر شد ضامن فرزند که نبریدش دیگر
پدر و فرزند لرزیدند تا قلب مادری دیدند رسیدند

هردم که در مملکت خون و اسارت وحقارت
تو مظلوم پاک دل و خوش نظری دیدند رسیدند

نه آن صبح و نه آن شب نظری همچون دیو
از خندهء ما و شادی هر کس اثری دیدند رسیدند

مرد وزن که رد می شوی اینجا نگاه کن !
تا مهربانی و لطافت و ناز پروری دیدند رسیدند

19 01 2014
شهاب طاهرزاده

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد