logo





نقد ادبی

چهار شنبه ۲۶ فروردين ۱۳۸۸ - ۱۵ آپريل ۲۰۰۹

بیژن باران

bijan-baran.jpg
تعریف. نقد علم بررسی آثار ادبی به منظور تدوین روال کلی ادبی (شاعر، کتاب، شعر) در فرهنگ دوره ای مشخص، برای قیاس با ادبیات دیگر، است. نقد مترادف با تحلیل، توضیح، مطالعه، مرور، ارزیابی یک مقوله ادبی نیز آمده که بصورت مقاله ای ارایه می شود. با تطبیق و جمع آوری این مقالات، نقد را می توان تعمیم داد: نقد تاویل یک دوره از ادبیات جامعه ای مشخص است که شامل تاریخچه، شرح، نمونه های آثار ادبا و شگردهای ادبی بکار برده یا خلق شده می شود. نقد میتواند راهکار/ استراتژی تاویلی باشد که روی کیفیات ادبی متن مشخصی تمرکز می کند. با وجود نقد است که متن را می توان سنجید و تعبیر کرد. در داستان موضوع، منشها، و محل مورد تاویل قرار می گیرند. رویکردهای دیگر نقد، مانند بستر تاریخی، علل اجتماعی، شرایط افتصادی، عوامل روانی، .. می باشند.

شعر. در جوامع بین اندیشه و گفتار بخاطر رسوم و آداب فاصله وجود دارد. این رسوم بیان اندیشه را ممیزی می کنند. از این رو شاعر از صنایع بدیع استفاده کرده تا اندیشه خود را آزادانه ارایه دهد. بنابراین نقاد این لایه ضروری را هم می شکند؛ محتوای شعر را عریان می کند.

تاریخچه. نقد را علم گویند چون اصول عامی را شامل می شود. این اصول بمرور ظرف 2 هزار سال گذشته تدوین، تصحیح، متکامل شده اند. این اصول شامل سبک، شیوه، زیبایی شناسی، ریتم، آرایه های کلامی جهانشمول مانند استعاره، مجاز، تشبیه، هموایی، تکرار/تقارن، نحوشکنی، نوآوری می باشد. نقد سقفی است بر ستونهای ادبی یک کشور. نقد سرنوشت ملی دارد؛ لذا هر کشور، فرهنگ و زبانی تاریخچه خو د را دارد.
در غرب میتوان در انگلیس، روسیه، آلمان، یونان، فرانسه، ایتالیا، آمریکای لاتین/ شمالی و در شرق چین، ژاپن، هند، عرب نقد را مطالعه کرد. از دوران باستان فرهیختگان خواهان نظمی بر بلبشوی پیدایش آثار ادبی بودند. کنجکاو بودند که: آیا اصولی عام بر این آثار خاص حاکم است؟ آیا این آثار پراکنده با هم ارتباط دارند؟ آیا می توان آنها را هم مانند درختان طبقه بندی و نام گذاری کرد؟ آیا میتوان این اصول عام را در دانشگاه تدریس کرد تا راه کوتاهتری در ایجاد ادبیات بعدی پدید آورد. آیا این اصول جهانشمول ند؟ بین فرهنگهای گوناگون مشترکند؟ پس نقد از زیر – نقد یک اثر، ادیب، کتاب – آغاز شد؛ به زبر یعنی فراگیری فرهنگی کشوری، منطقه ای، جهانی، تطبیقی، ادواری انجامید. نیز مکتبهای ادبی با نهضتهای اجتماعی و جنبشهای سیاسی مناسبات مستقیم دارند. لذا این نقدها منبع دیگری برای شناختن جامعه می باشند. دیگر اینکه نقد ادبی با فلسفه و دیگر هنرها رابطه دارد. شاید بتوان از روی آثار و نقد ادبی هیجانات /انقلابات آتی یک جامعه را پیش بینی کرد.

خاورمیانه. از قرون وسطا در این منطقه تذکره نویسی و نمونه آوری از شاعران رسم بود. از اینرو است که در کتابی از قرن 5م قمری، اولین شعر مکتوب فارسی "آهوی کوهی .." مال 2-3 قرن پیش از آن، بجا مانده. تاریخ ادبیات و نقد مانند دیگر امور جدید از فرنگ آغاز شد: ادوارد براون و غیره. بین 2 انقلاب مشروطه 1906 و جمهوری 1978 کتب متعدی در این زمینه نگاشته شدند: آرین پور، اخوان، براهنی، کدکنی، نوری علا، مختاری. ترجمه های مانند کتاب سبک شناسی (فرانسه) رضا سیدحسینی. در 30 سال گذشته تیره گل، فلاح، و ديگران مقالات فراوان در این زمینه نشر دادند. ترجمه های آثار پسا- مدرن و غربی بمرور نشر يافتند.

هدف. با ایجاد نقد میتوان ادبیات را از احاد عینی (کتاب، شاعر، اثر) منتزع کرد. تا روال کلی انکشاف ادبیات در منطقه ای را دریافت؛ با ادبیات دیگر جهان بطور تطبیقی مطالعه کرد. در نگارش تاریخ یک ملت از آن استفاده کرد. ترجمه این متون تجریدی تلخیصی از ادبیات یک کشور را عرضه می کند. آنرا در برنامه آموزشی ادبیات، تاریخ، جامعه شناسی در دانشگاه بکار برد.

محصول. رئوس نقد ادبی تشخیص مکتبها، دوره بندی، مقوله بندی اند. ناقد بیشه هردمبیل پرگیاه را تبدیل به باغچه ای منظم میکند. یکی از طبقه بندیهای کنونی تقسیم شعر به بروم مرزی و درون مرزی است. دیگری دهه ای مانند 50، 60، 70، 80 می باشد (باران، فلاح). دوران بندی سنتی مسخره است زیرا شعر را با سلسله سلطنت و دربار دوره بندی میکند (تاریخ نویسان رسمی از جمله شفق، صورتگر). گروهی شعر را با انقلابات دوره بندی کرده اند (کدکنی). اینها نشان می دهد که یک کار سترگ مانده تا ادبیات فارسی با عوامل ادبی دوره بندی منطقی گردد. چنانکه جانواران رده بندی خود را دارند و گیاهان مال خود را.

شعر میتواند بر اساس زبان و ملیت هم در یک سطح طبقه بندی شود: شعر آذری، کرد، بلوچ، ترکمن. ولی در دور نهایی میتوان همه را بصورت منطقه ای (مثل آمریکای لاتین) رده بندی کرد. چون این ملیتها تاریخ و فرهنگ مشترک داشته؛ با هم در دادوستد ند.

شعرنو. شعرنو را می توان دنباله شعر قرون وسطای فارسی دانست که با ورود تجدد اول محتوای آن نو شد (اجتماعی/سیاسی) بعد شکل آن (پله ای در مقابل نردبانی، 1320). محتوای ان در دوره اول عمدتا مبارزه و استقلال با تاکید بر حق جمعی بود (بین 2 انقلاب). در 2 دهه اخیر محتوا اشاعه مدنیت در و خشونت زدایی از فرهنگ رایج است با تاکید بر حقوق فردی.

نقد می تواند از دید تاریخی، شاعر، خواننده، و متن هم باشد. هر کدام مضامین خود را دارند: تکامل روبنایی، روانشناختی، تهییج، پیام اجتماعی.

سودآوری. نقد ادبی منجر به نظریه عمومی ادبیات میشود. در آن گرایشات ادبی، اجتماعی، فرهنگی هر کشور؛ قیاس این گرایشات با دیگر فرهنگها تلخيص می شود. نقد اين امکان را ميدهد تا کتب، مجلات، پایگاههای شعری را در دوره های مختلف بحث و تعبیر کرد. نقد راهکاریست برای تدوین چگونگی تکامل محتوای حافظه فرهنگی یک کشور. شاید پاسخی باشد برای: چرا ابیاتی از یک شاعر به پند و اندرز و وصف الحال بدل شده نقب به ضمیر فرهنگی عامه میزند؟ فردوسی، حافظ، سعدی، مولانا نمونه هایی از شاعرانی هستند که در ضمیر فرهنگی ملل منطقه مقیم اند.
http://bejanbaran.blogfa.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد