logo





توافق هسته ای ایران با گروه ۵+۱:
فریب کاری یا فرشتگان عافیت طلب!

سه شنبه ۱۹ آذر ۱۳۹۲ - ۱۰ دسامبر ۲۰۱۳

حسن نادری

آقای روحانی رییس‌جمهوری اسلامی ایران درگزارش خود با بیان اینکه “هیچ چیزِ پنهانی در سند توافق ایران و ۱+۵ وجود ندارد”، گفت: توافق این است که چند بانک در دنیا بتوانند فعالیت‌های بانکی ما را دنبال کنند و باید ببینیم چگونه با این بانک‌ها تعامل کنیم یا اینکه کمیته مشترکی است که باید این توافق را دنبال و برای اجرایی شدن آن نظارت کند. ممکن است ما یک سند ضمیمه و الحاقی داشته باشیم اما سند همین چیزی است که منتشر شده است.!!؟؟

توافق ایران با گروه ۵+۱ (آمریکا،روسیه،فرانسه،بریتانیا،چین+آلمان) بر سر معضل هسته ای و مناقشه برانگیز دهسال گفتگو،دو پهلوگویئ،پیشروی و پسروی، بازیهای پنهان بین سازمان بین المللی انرژی اتمی و ایران و بویژه در یکسال اخیر، در پایان نیمه شب شنبه و سپیدهای صبح یکشنبه 24 نوامبر 2013 برای یک دوره شش ماه راستی آزمائی به امضاء رسید. در همین روز باراک اوباما ضمن ابراز خشنودی از این توافق اعلام داشت که اگر ایران در این شش ماه به تهعداتش عمل نکند، نه تنها تعدیلات پیش بینی شده در توافق را ملغی بلکه تحریمهای بیشتر و شدیدتر علیه ایران را اتخاذ خواهد نمود.
1 ـ آنچه که نگاه ناظران را بیش ازخودِ توافق جلب نمود،تصویر دست دادن جان کری وزیر امور خارجه آمریکا و محمد جواد
ظریف همتای ایرانی اش میباشد.این نخستین تماس علنی ودر این حد دیپلماتیک راشاید بتوان آغاز خط بطلان به سی و پنج سا ل شعار اغفال کننده سران رژیم به "شیطان بزرگ" و "بی غیرت" خواندن کسانی که خواهان گفتگو با آمریکا بودند تلقی نمود. اینک در ایران "فضائی" ایجاد شد که حتی وزیر نفت کنونی، آقای بیژن زنگنه میگوید: " ایران از شرکت‌های توتال فرانسه، رویال داچ شل، انی ایتالیا، استات اویل نروژ، بی‌پی بریتانیا و دو شرکت آمریکایی اکسون موبیل و کونوکو فیلیپس برای حضور در پروژه‌های نفتی و گازی ایران دعوت کرده است". وی در نشست اوپک گفت:" ایران هیچ محدویتی برای حضور شرکتهای نفتی آمریکا در صنعت نفت و گاز ندارد".(نقل از سایت آفتاب).
این مناقشات پر هزینه تحمیل شده بر ملت ایران ناشی از سوء ظنی بود که قدرتهای موثر در جامعه جهانی در باره نیات پنهان رهبران نظام جمهوری اسلامی در ساخت بمب اتمی داشتند. این در حالیست که ایران در سال 1968 یعنی در زمان رژیم قبل از انقلاب، پیمان عدم غنی سازی اورانیوم با مقاصد ساخت بمب اتمی را امضاء و در سال 1970 آنرا به تصویب رسانده بود.طنز روزگاردراین است که در این دهسال گذشته با هر دوره ی نشست، طرفین با خوشبینی نشست را ترک میکردند و همزمان قطعنامه ها و تحریمهای بیشتر از یکطرف و افزایش تاسیسات هسته ای و شتاب بخشیدن به غنی سازی اورانیوم و کاغذ پاره خواندن تحریمها و رجزخوانی در "حق مسلم " از طرف دیگر،شدت مییافت.در تمام این مدت تهدیدات نظامی از یکطرف و سرازیر کردن در آمدهای نفتی به ساخت و افزایش تسلیحات و تشدید فضای امنیتی، گسترش رانت خواری و فساد اقتصادی،افزایش نقدینگی در دست عده ای قلیل،افزایش بیکاری،تورم ـ رکود و سیر منفی رشد اقتصادی،افزایش زندانیان سیاسی و عقیدتی و بستن روزنامه های حکومتی منتقد، اعدام و فرار مخالفین به خارج کشور از طرف دیگر خسارات جبران ناپذیر تاریخی توسط نظام جهل و جنایت بر کشورمان تحمیل شد. از مفاد توافق موقت کنونی چنین بر میآید که در مقایسه با سال 2003 امتیاز جدید و یا بیشتر حاصل نشد. و آنچه هم بعنوان دستاورد هسته ای یاد میشود در قیاس با تحمیل خسارات معنوی و مادی(برپایه بعضی از منابع غیر رسمی دولتی بیش از 450 میلیارد دلاراست) بر کشور در حدیست که در همان سال 2003 یا در اکتبر 2010 در ژنو دستیافتنی بود. اما توافق اخیر در حداقل خود دو نتیجه داشت: ایران خوشحالست که در شش ماه پیش رو تحریمها تشدید نمیشوند، گروه 5+1 هم مطمئن میشود که در این فاصله نه تنها فعالیتهای هسته ای ایران افزایش نمییابند بلکه سایتها محدود و ذخایر 20 درصدی امحا و تحت کنترل بیشتر آژانس بین المللی انرژی هسته ای قرار میگیرند.
2 ـ سیاست تشدید تحریمها نمیتوانست بینهایت ادامه یابد و سرانجام این پرسش در ذهن رهبران کشورهای تحریم کننده و بویژه 5+1 متبادر شد که در صورت دست نیافتن به اهداف تعیین شده پس از تحریمها آیا گزینه نظامی در دستور روز قرار خواهد گرفت؟ جنگی در ابتداء با اهداف مشخص و کوتاه مدت یا سراسری و بلند مدت؟ با توجه به آنچه در عراق و افغانستان و در ابعادی دیگر بصورت جنگ نیابتی در سوریه بوقوع پیوست، بنظر نمیرسید که آمریکا و نیروهای نزدیک به آن دست به اقدامی بزنند که پایان آن نا معلوم بود. بویژه شروع جنگی دیگر در منطقه خاورمیانه ای که در یک نقطه عطف تاریخی مبارزه بین دمکراسی و بنیادگرائی قرار دارد، میتوانست برای همیشه آمریکا و متحدینش را در خاورمیانه زمینگیر کند. این در حالیستکه راهبرد ژئواستراتژیکی و ژئوپولیتیک آمریکا با حفظ نگاه در خاورمیانه که آبستن درگیریهای قومی و مذهبی است به سمت آسیای جنوب شرقی و در مواجه با بحران در حال گسترش،متمرکز شده است.درگیری و اختلافات بین کشورهای 5+1 در ارائه یک راه حل جامع ،باراک اوباما را بر آنداشت تا تفوق راه حل دیپلماسی را به قیمت بی اعتنائی به خواست رهبران افراطی اسرائیل در کوفتن جنگ را،برگزیند.
از طرف دیگر تحریمهای همه جانبه و موثر و بویژه بر سیستم بانکی ایران چنان بحران اقتصادی بیسابقه و زمینگیری را بوجود آورد که مخاطرات سیاسی را برای رژیم پر هزینه کرده بود. پس چاره کار آن شد تا بار دیگر بنگاه واژه سازی نظام به حرکت در آمد و از دهان سید علی خامنه ای سال "حماسه سیاسی" و "حماسه اقتصادی" در راستای تخدیر افکار عمومی مستاصل شده به راه افتاد و همه گرایشات رژیم برای ایجاد پذیرش تغییر شرایط جدید در "پیروزی راهبرد امید و تدبیر و دولت اعتدال" و آماده سازی توافق هسته ای همت نمودند.همانطوریکه پیش از انتخابات 24 خرداد 92 به شرایط کشور و آماده سازی حسن روحانی برای "پیروزی" انتخابات نوشتم، رژیم ولایت فقیه یکی از کارتهای خود را که عضو شورای امنیت ملی،مجمع تشخیص مصلحت نظام و مهمتر از همه مسئول تدوین استراتژی نظام ـ که قاعدتا تدوین کننده سیاستهای کلی نظام با "رهبر" بود، را به میدان آورد. در ایجاد شرایط جدید نقش کلیدی شیخ علی اکبر ناطق نوری را نباید از نظر دور داشت. او با بخشی از سران کشور که از بحران پیش آمده بخاطر یکه تازی خامنه ای به تنگ آمده بودند، راه پیروزی روحانی را بر او تحمیل کردند. بقول امیر محبیان از سران شناخته شده اصولگرایان،"رهبر در آماده کردن رسیدن روحانی به قدرت در راستای تغییر سیاسی سهم مهمی داشته است".گفتگوههای محرمانه فرستاده های رژیم با آمریکائیها در عمان در اعتماد دادن به پیروز فردی که از "نوع" احمدی نژاد نباشد،زمینه مناسبی برای گشایش نشست ژنو یک و دو و توافق موقت هسته ای فراهم آورد. خامنه ای در روز دو فرودین در مشهد چراغ سبز گفتگو با آمریکا را با این جمله که من نسبت به آمریکائیها بد بینم، کلید زد. از اینکه توافق ژنو در این مرحله بتواند به توافق نهائی منتهی شود، امریست مثبت و همه نیروهای سیاسی در غیر قابل برگشت کردن آن رسالت تاریخی دارند تا این شوم تحمیل شده از کشورمان رخت بندد. زیرا هنر سیاست، مدیریت و رهبری و حل بحران(ها) است نه بر تشدید کردن آن. باید دستیابی به توافق نهائی در چارچوب منافع ملی را بر نظام تحمیل کرد تا زمینه مناسبتر برای مصاف در راستای رهائیبخشی ملی آماده شود. و آنهم اتحاد همه نیروهای سیاسی دموکرات و آزادیخواه برای گسترش جامعه مدنی در راستای تغییر توازن نیروها با سمتگیری جامعه ای سکولار و دموکراتیک. حرکتی متمدنانه برای یک رسالت تاریخی در برکنار زدن نظام تبعیض که سرمایه های مادی و معنوی کشور را به تباهی کشاند و تفرقه ملی،قومی و مذهبی را برکشور تحمیل نمود.
3 ـ آقای روحانی در مصاحبه خود در باره نتایج گفتگوها بعد از ژنو2 میگوید:" در این توافق مشکلات از پیش پای ملت ایران بر داشته میشود". روحانی در گزارش صد روزه فعالیت دولت خود اعلام داشت:"گزارشی از وزارت صنعت، معدن و تجارت گرفتم و در آن گزارش در ارتباط با وضعیت کالاهای اساسی در کشور توضیح داده شده بود. آنچه در گزارش آمده بود، مرا بسیار نگران کرد، چراکه ما فکر می‌کردیم کالاهای اساسی برای سه - چهار ماه در انبارها وجود دارد ولی در آن گزارش که سه - چهار روز بعد از انتخابات به دست ما رسید قید شده بود که کشور از لحاظ کالاهای اساسی از جمله گندم دچار مشکلاتی است، مثلاً در یکی از استان‌ها برای سه روز در سیلوها گندم وجود داشت". وی افزود:" روزی که من کار خود را شروع کردم یعنی 12 مردادماه، موجودی خزانه حدود 1280 میلیارد تومان بود. ما باید آخر ماه، میزان 7 هزار و 500 میلیارد تومان حقوق پرداخت می‌کردیم که از این مبلغ فقط 2 هزار و 870 میلیارد تومان در خزانه موجود بود. یعنی دولت باید بیش از 4 هزار و 600 میلیارد تومان از بانک استقراض می‌کرد". روحانی در این مصاحبه به سئوال خبرنگار در باره در آمدهای دولت نهم و دهم میکوید:" دولت نهم و دهم یعنی در هشت سال گذشته پولدارترین دولت بوده است"، گفت: حداقل در بخش درآمدهای نفتی، درآمد نفتی ما حدود 600 میلیارد دلار بوده که این رقم بی‌سابقه است" البته باین رقم، مبلغ 150 میلیارد دلار از بابت فروش بیت المال و در یافت مالیات را باید بر آن افزود. این گوشه ای از افشای حقایقی است که آقای روحانی بعنوان مسئول استراتژی رژیم و زیر نظام "مقام معظم رهبرش" بمدت 8 سال روزانه در کشور رخ میداده است! اما این حضرات از آن خبر نداشتند.گزارش سه ماه آقای روحانی گویای گوشه هائی از وخیم بودن اوضاع کشور است. این در حالیست که چهارماه پیش از انتخابات، احمدی نژاد اوضاع کشور را در موقعیتی میدانست که ایران میتواند به درجه مدیریت جهاتي دست یابد. باید از آقای رئیس جمهوری اسلامی پرسید چه کسی این مشکلات را با سی و پنج سال بیخردی بر ملت ایران تحمیل کرد؟ آیا این خواسته ملت بود یا حاصل ایدئولوژی سرکوب و از کشته ها پشته ساختن و نردبان ترقی رانت خواران رنگارنگ و اوباشان تازه به ثروت رسیده؟ چه شرایطی بابک زنجانی ها را بر ملت ایران تحمیل کرد؟ من از شما که یک "روحانی" است میپرسم که آیا خودتان به عنوان یکی از مُهرهای با اهمیت و بویژه مسئول استراتژی رژیم در بی سامانی این کشور و ملت سهم نداشته اید؟ اگر نداشته اید اعلام فرمائید.
بعد از انتخابات همه حامیان رژیم و بخشی از "اپوزیسیون!" حامی شما مدعی آنند که دولت شما فضای سیاسی بین المللی را که تهدیدی برای اقتصاد کشور بود کاهش داد. اگر چنین است مبارک است اما آیا این امنیت سیاسی چرا با اعدامهای هموطنان کرد،بلوچ و عرب و.. همراه بود؟ در حوزه اقتصاد هم با کدام برنامه میخواهید به بحران اقتصادی رکود ـ تورمی بپردازید؟ رونق اقتصادی،رفاه عمومی،افزایش تولید و کاهش تورم، بیکاری ، فساد اجتماعی و اداری ،چه نوع سیاست پولی و مالی، سیاست یارانه ها، نقش مخرب نقدینگی در اقتصاد بیمار. وضع نابسامان سازمان بیمه اجتماعی و جایگاه مسئول سابقش،سعید مرتضوی. آنچه که از برنامه بودجه ارائه شده شما به مجلس با سمتگیری لیبرالیسمی و نوع تامین منابع مالی و هزینه ها...،چشم انداز نوید بخشی را به ارمغان ندارد و کشور را به ناکجا آباد میبرد.
4 ـ اما در باره توافقات چه در باره مورد هسته ای ایران و یا دیگر توافقات بین المللی مشابه، زمانی میتوانند غیر قابل برگشت شوند که شفافیت به درجه ای برسد که شهروندان از آن حمایت کنند. مثلا هنگامیکه موافقت نامه های نظامی هسته ای در سال 1963 به عرصه بین المللی وارد شد. اگر چه با حسن نیت آغاز میشد اما در پشت صحنه با فریب و خرابکاری همراه بود.نمونه های با اهمیت آن امضاء پروتکلها بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی سابق. یا معاهداتی که کشورهای امضاء کننده خود نقشی در آن نداشتند و بعدتر در شرایطی دیگر از امضاء خود سرباز زدند. تاریخچه سلاح های هسته ای نمونه ای از این عدم تعهد در عدم اشاعه به سلاح های هسته ای در سال 1968 را میتوان در باره اسرائیل،پاکستان و هند یاد آورشد.همانطور که کره شمالی هم با عدم پایبندی به امضای خود در سال 2003، بمب های خود را توسعه داد. البته در این ماجراجوئی نقش منفی آمریکا به عدم تعهدش در قبال کره شمالی قابل چشم پوشی نیست. نمونه دیگر در باره معاهده دو جانبه آمریکا و شوروی سابق در سال 1967 در باره منع استقرار سلاح های کشتار جمعی در فضا توسط اتحاد جماهیر شوروی است که کنار گذاشته شد و بجای آن بمب هسته ای در نیمه ای از مدار منظومه ای را مستقر کرده بود. یا آنکه معاهده سال 1969، ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی به منظور محدود کردن تعداد موشک های تهاجمی (توافق نامه های سالت: محدودیت تسلیحات استراتژیک). اما چند ماه بعد، ایالات متحده موشک های تک کلاهکی خود را با چند کلاهکی جایگزین نمود و این هم به نوبه خود به مسابقه افزایش تسلیحات منجر شد. اما در دهه 80 زیر فشار افکار بین المللی در افشای استقرار موشکهای پرشینگ و اس اس 20 توسط شوروی سابق و آمریکا در اروپا، منجر به کاهش بمب های آماده به عمل شد. اما هنوز به کاهش بمب های در ذخیره اقدامی صورت نگرفت. در باره توافق ایران با 5+1 هم هنوز قضاوت نهائی نسبت به آن زود است.هیچکس نمیتواند از تعهد به قولها و امضاء طرفین قسم بخورد. موفقیت توافق منوط به شفافیت کامل ایران از فعالیت و مقاصد برنامه هسته اش از یکطرف، قطع سخنان سخیف علی خامنه ای در بکاربردن " سگ نجس" و تهدید به تخریب اسرائیل از طرف دیگر است. بر این دو مورد نقش آگاه سازی شهروندان ایرانی به سود و زیان فعالیت هسته ای و سامانه های آنست. فواید انرژی های پایدار را چگونه میتوان بعنوان منبع جایگزینی و کم خطر و داشتن متوسط 265 روز خورشید در کشور را آموزش داد؟
5ـ این روزها پرونده هشت سال نابسامانی احمدی نژاد، شخصی که سید علی خامنه ای او را نزدیکترین فرد به دیگاهش ارزیابی میکرد، یکی بعد از دیگری برملا میشوند. احمدی نژاد هم در نامه ای روحانی را دعوت به مناظره تلویزیونی نمود.
احمدی نژاد در این نامه میگوید:"خدا را شاهد می‌گیرم که این دعوت نه بر اساس یک حس شخصی، بلکه بر مبنای احساس تکلیف دینی و ملی صورت می‌گیرد وگرنه اینجانب و همکارانم در طول هشت سال مسئولیت خود زمانی که در عین تحمل بار سنگین، خدمات کم‌سابقه در جای جای میهن اسلامی، به موازات دشمنی‌های بیگانگان، حجم کم‌نظیر ناملایمات و بی‌مهری‌های برخی در داخل را به عشق ملت بزرگ ایران به جان پذیرفتیم، امتحان خود را به نیکی پس داده‌ایم". چندین پرونده از شاکیان خصوصی و حقوقی علیه او در دادگاهها گشوده شد. احمدی نژاد اما از رفتن به دادگاه امتناع ورزید. او شاید در ذهن خود نقشه همکار و همفکرخود، فلاحیان را در سر دارد که گفته بود بدون رئیس خود، هاشمی رفسنجانی به دادگاه نمیرود. احمدی نژاد هم نباید بدون رئیس خود، سید علی خامنه ای به دادگاه برود. تامین منافع ملت ایران و آینده آن به همت آزادیخواهان دست یافتنی است. نه ترفند و فریبکاری حاکمان و فرشتگان " منزه" ابر قدرتها.

حسن نادری
8 نوامبر 2013 17 آذر 1392

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد