logo





حافظه و شعر

پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۲ - ۰۵ دسامبر ۲۰۱۳

بیژن باران

bijan-baran.jpg
حافظه شاعر بهنگام سرایش باید در 2 محور زمان و زبان بررسی شود. در محور زمان از کودکی تا لحظه سرایش را در بر می گیرد. در محور زبان انواع حافظه در ذهن شاعر بررسی شده؛ بویژه انواعی که در یک قطعه شعر بکار رفته اند. ساختار حافظه از تولد تا میانسالی، محتوای حافظه بویژه زبانی، نحوه انبار کلام در مغز- جنبه های این بررسی اند. بهنگام سرایش حافظه را می توان در یک ساختار هیرارشیک/ مراتبی تلخیص کرد. رفت و آمد اطلاعات از حافظه به مشعر/ آگاهی برای سرایش با تحریر روی صفحه کلید رایانه یا مداد و کاغذ بحثی جداگانه است.

حافظه روند اینکود/ تبدیل، انبار، بخاطرآوری اطلاعات در چرخه حیات فرد از گهواره تا گور است. ساختن حافظه با اینکود آغاز می شود که انرژی جهان بیرون تحریکات شیمی یا جسمی/ فیزیکال حسگرهای حواس 5گانه در مغز ضبط می شود. این تحریکات گوناگون تبدیل به اطلاعات در عصب شده؛ از 3 مرحله ورود، پردازش، مدیریت/ ترکیب اطلاعات می گذرند. عناصر بخاطرآوردن باید مانند عناصر ضبط در حافظه باشند. دیگر اینکه باید موضوع را مشعر در حافظه برای بخاطرآوردن انبار کند؛ اگر آنرا فیلتر کرده باشد؛ فرد موضوع را نمی تواند بخاطرآورد.

حافظه اسکان داده ها در بدنه عصب نبوده؛ بلکه در الگوی ریزشی ملکولهای شیمیایی در سیناپسهای یک شبکه عصب است. ریزش شیمیایی در کرانه عصب خروجی تولید می شود. فاصله/ ترک بین 2 عصب مجاور را پیموده؛ به کرانه مقابل ترابری می شود. هر عصب 2 نوع مواد شیمی پیامبر دارد: تحریکگر مانند استیلکولین، نورادرنالین، هیستامین، ملاتونین؛ بازدار/ مانع ماننده گابا، سروتونین. دوپآمین می تواند هم تحریکگر هم بازدار باشد. استیلکولین در یادگیری و حافظه دخالت دارد.

موجهای الکتریکی در طول اکسان هر عصب ترابری شده به دندرایتها می رسند. این پیامبرها در پایانه دندرایت ترشح شده به کرانه عصب بعدی ترابری می شوند. حافظه روند شیمیایی بین 2 عصب است که نیاز به فعال شدن مکرر برای مانایی دارد. این سیناپسها در 24 ساعت باید بطور کتره ای فعال باشند تا محتوایشان زایل نشود؛ این مانایی حافظه یکی دیگر از خصیصه های حیات است. فکر کتره ای هر لحظه از محتوای حافظه آن لحظه یعنی آخرین وضع محتوای شبکه عصب ناشی می شود؛ نه از محتوای حافظه آغاز روند قرار آن اطلاعات در شبکه حافظه.

کارکرد حافظه انبار اطلاعات برای کاربرد آتی است. انبار کوتاه مدت و دراز مدت بوده؛ هر 2 برای یادآیی بکار می روند. نگهداری اطلاعات در محلی دراز مدت برای بخاطر آوردن اطلاعات بنا به عامل ارادی مشعر می باشد. محتوای حافظه در کنشگرهای عضلانی به رفتار عاطفی گریه/ خنده، کلامی، صوتی، رقص، حرکت، موسیقی تبدیل می شود. در شکل زیر حافظه فردی و جمعی برای ارتباط، فرهنگ در ذخیره و کارکرد نشان داده شده.



هر عصب مغز تا 10 هزار وصل به عصبهای دیگر می تواند داشته باشد. در مغز بالغ 100 بیلیون/ 10 بقوه 11 عصب، 100 بیلیون یاخته حامی، 1000 تریلیون/ 10 بقوه 15 سیناپس/ وصل وجود دارد. بنا به برآورد دیگری در غشاء مخ 16.3 بیلیون عصب و کل مخ 69 بیلیون عصب است. مغز 200-500 ناحیه کارکردی داشته؛ 75% به بینایی ربط دارند.

درمجله پزشکی دکتر سلام آمده: ظرفیت ذخیره‌سازی اکثر مغزها حدود 2/8 پتابایت برابر 2/8 میلیون گیگابایت است. اکثر دیسک‌های بلوری، ظرفیت ذخیره‌سازی ۵۰ گیگابایت دارند. پس اگر مغز انسان یک ضبط کننده دیجیتال بود می‌ توانست حدود ۳ میلیون ساعت نمایش تلویزیونی در خود ذخیره کند. حداقل ۱۴ نوع حافظه وجود دارد: ادارکی، فرهنگی، مرحله به مرحله، گردآوری کننده. در ۲۰۰۹ گوگل روزانه ۲۴ پتابایت اطلاعات پردازش کرد. احمد بهیار، فیسبوک 301113

گنجایش حافظه مغز 10 ترابایت در 1996 تخمین زده شد؛ ولی در 2010 ماهانه آمریکایی علمی 2.5 پتابایت تخمین زد. هر پتابایت برابر میلیون گیگابایت یا هزار ترابایت است. تمام 19 میلیون کتاب، هر کتاب نیم مگا بایت، کتابخانه کنگره آمریکا 10 ترابایت است. لذا حافظه 1 انسان 25 برابر کتابخانه کنگره گنجایش داشته؛ ولی محتوای حافظه تابع مقدار داده های محیط فردند. 2.5 پتابایت ضربدر 1000 ترابایت/ 10 ترابایت = 25 کتابحانه.

وصلهای عصب مغز 1000 تریلیون بوده که برابر پردازش 1 تریلیون بیت/ ثانیه در رایانه است. 10 بقوه 3 کیلو، 6 مگا، 9 گیگا، 12 ترا، 15 پتا می باشد. 1 بایت = 8 بیت است. هر کتاب هم نیم مگابایت است. پس 19 میلیون حدود 20 میلیون ضربدر 0.5 مگابایت = 10 ترا بایت می شود.

تحریک محیط، آموزش، عمل یعنی تکرار تجربه تعداد سیناپسها را با مداربندی عصبها افزایش داده؛ وصل آنها را تحکیم می کند. آموزش عصب جدید نیآفریده؛ بلکه تعداد وصل مدارات عصب را افزایش دهد. نحوه کاربرد مغز سازمان دهی مغز را تعیین می کند. محیط سازماندهی مغز را با تمرین، آموزش، تجربه بنا به نقشه 3- بعدی وصل عصبها شکل می دهد.

فقر غذایی و آموزشی مغز کودک را از ایجاد فراوان سیناپسها محروم می کند. مقایسه محیط کودک روستایی مصری با کودک شهری آلمانی می تواند معیار فقر مزمن را دائم نشان دهد. در 1500 سال گذشته در ایران، این مادرانند با لالاییها و زمزمه 4پاره هایشان استعداد شعری کودکان را پرورش می دهند، نه ادبیات مذکر رسمی فارسی.

در تمدن پیشامدرن داده های محیط کمتر از جامعه مدرن و پسامدرن اند؛ لذا شمار وصل عصب در مغز کمتر است. گنجایش حافظه اکثر جمعیت ایران یعنی رعیتهای بیسواد از عهد هخامنشیان تا 50 سال پیش بطور میتوسط ثابت ماند؛ یعنی بخاطر محیط ایستا شمار وصل عصبها ثابت ماند.

نظریه تکامل لامارک در تقابل با داروین، یعنی تاثیر مکانیکی محیط بر فرد مثلا بلندی درخت بر گردن زرافه را می توان در باره وصلهای مغز برای گنجایش حافظه اینگونه گفت: اگر محیط ایستا باشد؛ در 2500 سال سلطنت در مداربندی مغز روستاییان تکاملی اتفاق نمی افتد. لذا ابزار کشاورزی از خیش، چپر، شانه، گاو، یوغ در این مدت فراتر نرفت.

گرچه اطلاعات در سیناپسها انبار شده؛ ولی 3 لایه بیرونی، میانی، مرکزی مغز باید دارای حافظه انواع کلامی، حسی، عاطفی، عضلانی از عصر خزندگان تا انسان داشته باشند. اجراگرهای تن بنا به اطلاعات حافظه بقرار زیرند: کلامی، فضایی، عاطفی، عضلانی درد اند. حافظه حسی مغز پشت حسگرهای مرزی تن در محیط بوده؛ می تواند بصری، سمعی، چشایی، بویایی، پوستی برای زبری/ نرمی/ دما باشد.

کور، کر، لال حافظه های متناظر با حواس مختل خود نداشته؛ ولی حافظه بقیه حواس جبران مافات می کند. بتهوفن سنفونیهای خود را از حافظه سمعی، تخیل، خلاقیت، تخصص هارمونی آلات موسیقی نت نویسی کرد.

ون گوگ با حافظه بصری خود بدون دخالت حافظه کلامی نقاشی کرد. ردن با حافظه عضلانی مجسمه های خود را ساخت. معماران با حافظه فضایی 3بعدی ساختمانهای عظیم زیبا را طراحی کرده اند. این هنرمندان بدون دخالت حافظه کلامی آثار هنری آفریده اند. فردوسی از حافظه کلامی خود در کتاب سترگ خود بهره برد.

هر فرد الگوی حافظه ویژه انبار اطلاعات دراز مدت دارد. حافظه زنجیری برای دانش چگونه اجراکردن برای مهارت، عمل، انجام غیرارادی بوسیله سامانه مرکزی اعصاب، مخچه، ستون فقرات است. حافظه حکمی ناشی از دانش پدیده هاست؛ مانند اساطیر، افسانه ها، شایعات، فاکتهای ثابت نشده، آگاهی. حافظه کاری بخشی از مشعر است که اطلاعات مورد نیازی نیت را فعال می کند.

حافظه حسی ادراکات را فیلتر کرده؛ مقدار داده ورودی به مغز را تقلیل می دهد. داده در حسگرها مانند چشم و گوش زوال می یابد. داده ها در حافظه کوتاه مدت به 7قلم تقلیل یافته؛ 20-30 ثانیه می مانند؛ سپس باز هم تقلیل یافته به حافظه دراز مدت ترابری می شود. بهنگام کاربرد محتوای حافظه، اراده اطلاعات را به مشعر/ آگاهی می آورد. خاطرات حسی 1 ثانیه، کوتاه مدت 1 دقیقه 7+/-2 مقوله، درازمدت طول عمر، کاری/ تصریحی/ ارادی. فکر کتره ای، غیرارادی در اثر فعالیت حافظه است.

وقتی عشق اول خود را دیدید؛ ظاهر او- رنگ مو، چشم، قد، پوشاک- جلب نظر می کند. خنده و لحن صدای او، در حافظه سمعی ضبط می شود. عطر او، نوازش دست او، احساس مطبوع دیدار، کلمات رد و بدل شده- در حافظه حسی و کلامی انبار می شوند. این ادراکات چندگانه در هیپوکامپوس تجمیع/ انتگره شده؛ نرمه پیشانی یک تجربه از یک فرد محبوب را در حافظه کوتاه مدت، سپس درازمدت انبار می کند.

پس ادراک تبدیل انرژی بیرون بوسیله حسگرهای مرزی تن با محیط است؛ تا سیگنالهای الکتریسته عصب به شیمی در سیناپسها خاطره شوند. حسگرهای تن مانند چشم، گوش، پوست متناظر با نیروهای طبیعی روی زمین مانند نور، صدا، فشار، بو، مزه، دما تکامل یافته اند. همانطور که ریه برای اکسیژن، معده برای آب، امعاء و احشاء برای غذا تکامل یافته اند. حسگرهای نور، صوت، فشار، دما، بو با غرایز تشنگی، گرسنگی، خواب، باه برای بقا در همه جانواران مشترکند؛ چون نیروهای روی زمین برای همه یکسان اند.

آیا بین استعداد، مهارت، حافظه قوی رابطه است؟ پشتکار، انگیزه، آرمان، شخصیت، وجدان هم در شعر مهمند. حافظه بصری رنگها، خطوط، سایه ها، زاویه دید، تم– حجم داده ها را به مغز زیاد کرده؛ البته خوانش متن هم با بینایی است. رنگها طیف رنگین کمان امواج نوری اند که مادون بنفش و ماورای قرمز/ حرارتی را چشم نمی بیند. بقیه حواس عمده شنوایی، چشایی، بویایی، پوستی، موازنه، فضا/ جهتیابی- کمک به مهارتهای فرد میکنند. صوت عمدتا فرکانس و دامنه گروه امواج اند که گوش انسان از 20 تا 20 کیلو دسی بل را می شنود.

این مهارتها موسیقی، آشپزی، عطرسازی، کارهای دستی، رقص، خلبانی می توانند باشند. نیما، هدایت، فروغ، سپهری علاقه به نقاشی با حافظه قوی بصری داشتند. شعرشان تصویرگری و استعاری قوی دارد. اخوان علاقه به موسیقی داشت؛ شعرش جناس صوتی و قافیه غنی دارد.

حافظه تلویحی 4 نوع است: زنجیری برای مهارت، ادراکی، مشروط، دانش مشروط، تداعی برای عادت. گزاره جمله خبری درست یا نادرست است ماننددروغگویی بخاطر ترس یا گناه. جمله نحوی برای افاده معنا/ منظور 5 نوع است: خبری، امری، نهی، پرسشی، شگفتی. گاهی جمله خبری برای فرمان، جمله پرسشی برای شگفتی بکار می روند.

در غزل حافظ از 366 بیت، 255 بیت، تا 70% از ابیات، برای بیان پنج مقوله معنایی- منظوری شگفتی، نفی، انکار، تمنا/ آرزو، نهی است. 30% باقیمانده برای بیان 15 مقوله معنایی- منظوری است. او برای سؤال از جمله پرسشی کمترین استفاده را می‌برد. http://www.noormags.com/view/fa/articlepage/42862

بنا به طول زمان انبار اطلاعات 3نوع حافظه حسی، آنی، آتی بقرار زیر اند: حسی 1 ثانیه باگنجایش زیاد مثلا بینایی تا 1 میلیون رنگ، کوتاه مدت 1 دقیقه با گنجایش 5 تا 7 مقوله، دراز مدت طول عمر با گنجایش 2.5 پتابایت. توجه به سوژه بنیان بخاطر سپردن آن است؛ یعنی حافظه جزییات یک تم رابطه مستقیم با توجه بآن دارد.

حافظه کوتاه مدت برای بخاطر سپردن اطلاعات در زمان حال بوده؛ محتوا یا فراموش شده یا به حافظه درازمدت ترابری می شود. بیشتر اطلاعات پس از یادگیری فراموش شده؛ بخش کمی ثابت می ماند. چرخه حیات از 5 سال کودکی ناچیز بیاد می ماند؛ ولی از بلوغ خاطرات بیشتر بیاد می ماند.

انواع حافظه درازمدت بقرار زیراند: حدیث نفس حافظه تصریحی با چکیده خاطرات گذشته فرد می باشد. خاطرات سفر به دریاکنار، چه شامی دیشب خورده، کی گفت مریم پاریس رفته، اپیزود بمعنی رخداد، صحنه حوادث، رویدادهای گذشته با عواطف، تجربه اول، دقت در حواس برای آن حادثه بهتر میماند. این نوع حافظه در هیپوکامپوس و غشای بیرونی مغز جای دارد.

در حافظه تصریحی حکمی/ اعلانی declarative انبار شده؛ با فکر ارادی ولی توجه تفهیمی، جمله ای در اظهار یک فاکت، حادثه، ارایه اطلاعات بوده؛ جنبه ای مانند اندازه، شکل، وضع، کارکرد چیزی را بیان کرده؛ پرکاربردترین شکل بیان است. حافظه تصریحی تداعیگر است؛ مغز محفوظات دیگر را به آن پیوندد. وقتی به ماشین خود فکر می کنی، اجزای آن، رانندگی با آن، تصادف آن بخاطر می آید. نمونه: تهران پایتخت ایران است. او پرسید چه لباسی دوست دارم. شیوع مرض 5 میلیون مردم را به خطر انداخت.

حافظه معنایی، حافظه تصریحی بوده؛ دانش بدون جا و زمان در مغز است. مثلا شیر درنده است؛ پاریس پایتخت فرانسه است. محفوظات اپیزودیک و معنایی تابع طیف قوی بخاطرآیی تا ضعیف آشنایی بوده؛ بهتر از اپیزودیک در حافظه میماند. حافظه معنا، مفهوم، فاکت عام نامربوط به یک حادثه مشخص می باشد.

حافظه زنجیری، تلویحی با فکر غیرارادی بدون فکر/ طبیعی امکان اجرا بفرد می دهد. مانند دویدن، شنا، پله پایین آمدن، شعری از حفظ خواندن. دوچرخه سواری، نخ کفش گره زدن، کراوات زدن، پختن نیمرو – نمونه های حافظه زنجیری Procedural یعنی دانش چگونگی انجام امور اند. حافظه زنجیری مانند اجرای گام به گام، دویدن، شنا- بنا به لیستی در حافظه. جای آن در مغز جدا از حافظه اپیزودیک است؛ زیرا فرد با فراموشی زندگی شخصی آداب غذاخوردن یا رانندگی را می داند. حافظه زنجیری با پیری ضعیف می شود. نمونه: در پیری یک گام در نان پختن که 100 بار قبلا انجام شده؛ از یاد می رود.حافظه تسهیلگر و گام به گام 2 نمونه از حافظه زنجیریند.

برای حافظه مقدار، مدت، تسهیلگر priming مطرحند. وقتی فرد تجربه تسهیلی داشته باشد؛ یعنی چیزی را جیدیا شنیده باشد؛ یا چندین بار شنیده باشد؛ او می تواند سریعتر آنرا بخاطر آورد. تسهیلگر دخالت وضع لحظه یادگیری در بخاطرآوردن بعدی است. این وضع می تواند تکرار ادراکی مانند تصویر یا شکل، معنایی مانند همکاری دکتر و پرستار، مفهومی مانند هم جنسی میز و صندلی باشد. اگر کسی لیست کلمات حاوی سیب را بخواند؛ بعد از او پرسیده شود کلمه ای با آغاز سی را بگوید؛ احتمال یادمانی او از سیب در ساختن کلمه ای با "سی" بیشتر می شود. در خواندن لیست کلمات با میز، سپس خواستن ساختن کلمات مرکب، باحتمال زیاد میزبان یا آمیزش می آید.

باید علامت تصویری و محرک کلامی مربوط بهم باشند تا بخاطرآوری بهتر شود. آشنایی با شعر در کودکی تسهیلگر نوجوان به کلام ادبی می باشد. لذا او به محرک کلامی بهتر واکنش میدهد. مثلا اگر خواسته شود که نام کوهی با حرف "د" گفته شود؛ فرد محتملا دماوند پاسخ می دهد. تسهیلگر مثبت انگیزه یادگیری را تحکیم کرده؛ منفی یادگیری را با فراموشی توام می کند. حافظه در فاز تشکیل، یادگیری، بازآوری با عوامل زیر مختل می شود: عدم توجه، فراموشی، بلوکه، عدم دقت، تصرف، استرس.

بین 2 نفر مشاعره با حافظه حکمی یعنی چه میدانی و شطرنج با حافظه زنجیری یعنی چه گونه میدانی انجام می شود. نحوه شبکه سازی سیناپسهای مدارات عصب در 2 نوع حافظه زنجیری و حکمی تفاوت دارند. باید بررسی شود که کتب درسی خاورمیانه روی حافظه حکمی/ اطلاعات عمومی تکیه می کند یا حافظه زنجیری/ روش گامبگام روند یک پدیده.

حافظه حکمی/ اعلانی مانند من ایرانی ام. خیام در رباعیات غالبا حافظه حکمی خود را بکار می برد: آنان كه محیط فضل و آداب شدند./ در جمع كمال, شمع اصحاب شدند./ ره زین شب تاریك نبردند به روز./ گفتند فسانه ای و در خواب شدند. این 4 جمله همه از حافظه تصریحی بروی کاغذ با دست خیام نوشته شده اند. خیام بخاطر مقام ارجمند دانشمندی، نظرات خود را حکمی صادر می کند؛ البته در کنه آن منطق و مطایبه نهفته اند.



حافظه فاکت عام نامربوط به یک حادثه مشخص، اطلاعات عمومی، کلمات- گاهی با شبکه های عصب ربط به تداعی، القا، ارجاع به موردهای نظیر کشیده می شود. گاهی شبکه عاطفه برانگیخته شده، ناسزا در بحث وارد می شود. اطلاعات عمومی فاکتها، ایده ها، بحثهای غیرشخصی را دربر می گیرد.

در حافظه حکمی بیزمانی وجود داشته؛ مرحله عالیتر و انتزاعی می باشد. ساعت بیویولوژیک مغز حافظه زنجیری را تنظیم کرده؛ سکانس زمانی، حرکتی، آغاز، پایان، نزدیک به رخداد را در محور زمان ردیف می کند. محل حافظه حکمی در نرمه گیجگاهی بوده؛ محل حافظه غیرحکمی پراکنده در مغز است.

حافظه غیرحکمی 6 نوع است: تسهیل ادراکی، تسهیل مفهمومی، اخت عادت، یادگیری مهارت، آموختن سکانس حرکت مانند پله پایین آمدن، اشکالی از یادگیری مشروط.

حافظه اپیزودیک/ رخدادی مربوط به کی برای فاعل-کجا-کی برای زمان می باشد. در خاطره اپیزودیک 2 زمان وجود دارد: سکانس زمانبندی رویداد بهنگام وقوع، تاریخگذاری رویداد در زندگی فرد. این نوع حافظه در ادبیات پلیسی – جنایی با منطق استنتاجی بکار می رود. ادبیات آتو بیوگرافیک/ حدیث نفس یک نمونه از کاربرد این نوع حافظه است.

شعرهای فروغ اغلب حدیث نفسند؛ راوی اول شخص مفرد، من است. حافظه تجربه مربوط به گذشته فرد بوده؛ تکه های خاطرات بصورت تقویمی یا چکیده، عبرت، پند در خاطر می مانند. نمونه سفر خاقانی به ایوان مدائن و شعر تاریخی او در باره عبرت از تاریخ که هیچ چیز پایدار نیست.

در حافظه معنایی مقولات همجنس مانند میز و صندلی بهم ربط دارند. در تشخیص بصری و زبانی مغز چند مقوله را باهم آورده، کنده ای chunk می کند تا گنجایش حافظه کوتاه مدت برای مقدار حفظ را بیشتر کند. نمونه شیوه کنده ای در شماره تلفن به 3 بخش 3 رقمی برای حفظ کردن عدد 10 رقمی می باشد. شیوه دیگر برای حافظه کوتاه مدت تکرار است تا شماره/ نام در خاطر بماند. قافیه هم شیوه کنده ای و تکرار برای حفظ کردن شعر است.

ﻣﻨﺎﺑﻊ. 2013/12/5
http://www.vatandar.at/BejanBaran81.htm زیبایی شناسی- باران
http://www.vatandar.at/BejanBaran84.htm منطق در شعر- باران
http://en.wikipedia.org/wiki/Neuron
گاما آمینیو بیوتریک اسید عصب ترابر منعگر در مغز است که در پذیراهای دندرایت یون منفی تولید کرده؛ پتانسیل عمل را عصب میکاهد. گلوتامیت تحریکگر است که از نوع متابولیزه گابا بوده؛ بر فاز خواب، بیداری، برانگیزی/ تحریک فرد اثرگذارد. گابا GABA یکی از 2 neuroinhibitor بازدار عصب/ منعگر در سلسله اعصاب مرکزی بوده؛ دیگری گلیسین است. گابا یون منفی کلر Cl−  را به دخول پساترک عصب/ پست سیناپتیک نورون قادر می کند. کلر منفی فراقطببندی hyperpolarization در عصب موجب شده؛ احتمال روشن کردن پتانسیل عمل را کاهش داده؛ ولتاژ را بیشتر منفی میکند- برای روشن شدن عصب، آستانه پتانسیل عمل باید مثبت باشد. gainesonbrains.blog 120313

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد