logo





حکایت چوب و پیاز!

شنبه ۴ آبان ۱۳۹۲ - ۲۶ اکتبر ۲۰۱۳

شهباز نخعی

nakhaei.jpg
shahbaznakhai8@gmail.com

خط فقر [درسال 1389] برای یک خانوار 4 نفره درتهران حدود 800 هزارتومان اعلام شده است. یارانه ای که اکنون این خانوار می گیرد - 162 هزارتومان به اضافه 16 هزارتومان یارانه مخصوص نان - بیش از 22 درصددرآمد بالای خط فقر را تشکیل می دهد. پنج سال دیگر [1394] که درنتیجه تورم خط فقر بالاتر برود، رقم یارانه که ثابت می ماند کمی بیش از 2 درصد درآمد بالای خط فقر خواهدبود که گرفتن یا نگرفتن آن تأثیر چندانی در وضع خانوار نخواهد داشت و تازه این همه با این فرض بسیار خوشبینانه است که حکومت فریبکار آخوندی به تعهد خود درپرداخت نقدی یارانه ها وفاداربماند و درنیمه راه به ترفند و بهانه ای دیگراز زیربار پرداخت آن شانه خالی نکند».

«به این ترتیب، حکومت مکار آخوندی با ترفندی اهریمنی اززیربار یک تعهد چند ده میلیارد دلاری درسال شانه خالی می کندتا بهتر و بیشتر ازپیش بتواند هم درآمد حاصل از فروش نفت و دیگر منابع را صرف آشوبگری دردنیا و منطقه کند و به حلقوم شیخ حسن نصرالله ، خالد مشعل، اسمعیل هنیه، حامد کرزای و... و... و... بریزد، هم بیشتر از پیش با غارت و چپاول جیب های گشاد خود را پرکند و هم بر میلیون ها مردم یکی از ثروتمندترین سرزمین های دنیا فقری هم تراز با بنگلادش، بورکینوفاسو و اتیوپی را تحمیل کند که آن چنان در دغدغه تأمین نان گرفتار شوندکه دیگر حتی نا و رمق اعتراض کردن را هم نداشته باشند»

آنچه در دو فراز بالا خواندید، بخشی از نوشتاری با عنوان "کلاه بزرگ هدفمند" بود که 3 سال پیش درمورد طرح اهریمنی "هدفمندی یارانه ها"" نوشته شد. صمیمانه آرزو می کردم که این پیش بینی ها درست ازآب درنمی آمد و امروز ناگزیر می شدم به خاطر خطای خود پوزش خواهی کنم. دریغ که واقعیت با بیرحمی تلخی خود را تحمیل می کند و راه را بر آرزو می بندد. صدالبته، این پیش بینی ها نه براثر وحی و الهام و غیبگویی، بلکه چکیده برداشت از نظرهای کارشناسانی بود که شجاعانه خسارت ها و خطرهای طرح "هدفمندی یارانه ها" را برشمردند و برخی از آنان بهای فاش گویی و جسارت خود را نیز با تحمل شکنجه و زندان پرداخت کردند.

اینک، درسال سوم و نیمه راه اجرای این طرح، پیش بینی ها کم و بیش درست ازآب درآمده است: پول ملی بیش از دوسوم ارزش خود را ازدست داده و تورم - که دولت نرخ رسمی آن را 40 درصد اعلام کرده و نرخ واقعی بیش ازاین است - بیداد می کند. به نرخ ثابت دلار، یارانه ایکه 3 سال پیش معادل حدود 45 دلار بود، اکنون به کمتر از 15 دلار کاهش یافته و سفره رنگ باخته مردم هرروز خالی و خالی تر می شود تا جایی که کارشناسان تغذیه نسبت به سلامت وضعیت غذایی مردم ابراز نگرانی می کنند.

با "انتخاب" دولت "تدبیر و امید" شیخ حسن روحانی که با برچسب "حماسه سیاسی" برسرکارآمد، بخش دیگر پیش بینی یعنی "شانه خالی کردن حکومت" از پرداخت همان یارانه های ارزش باخته و بخورونمیر هم نرم نرمک چهره می کند. مدتی است زمزمه هایی شنیده می شود که حاکی از ناتوانی دولت در پرداخت یارانه هاست و برنامه هایی دردست تدوین است تا بخش عایی ازمردم از دریافت آنها حذف شوند. به گزارش روز

یکشنبه 28 مهرماه 1392 "گویا نیوز": «جعفرقادری، رییس کمیته اقتصادی کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ازتعیین مهلت زمانی 3 ماهه برای شناسایی سایر دهک های ثروتمند خبرداد. او در گفتگو با خبرنگار پارلمانی خبرگزاری "ایسنا" گفت: این کمیته پیش ازاین حذف یارانه 3 دهک بالای جامعه را تصویب کرده بود و در جلسه امروز نیز زمانی را برای حذف 3 دهک تعیین کرد». درحال آمد بالای خط فقر خواهد بودحاضر بحث برسراین است که این 3 دهک باید جمعیتی باشد یا درآمدی. اگر جمعیتی باشد بیش از 22 میلیون نفر را دربرمی گیرد و درصورت درآمدی بودن دستکم 15 میلیون نفر را شامل می شود.

درپایان دوره دوم ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، مجلس شورای اسلامی مانع از اجرای مرحله دوم طرح هدفمندی یارانه ها، افزایش پلکانی بهای حامل های انرژی، شد. با این حال، قیمت های آب، برق، گاز و... افزایش یافت. به گزارش خبرگزاری "خبرآنلاین"، معاون وزیر نفت می گوید: «نمی توان هم گفت فاز دوم را متوقف کردیم و هم جداگانه قیمت های حامل های انرژی را افزایش دهیم. درواقع بااین حساب می توان گفت که دولت وارد فاز دوم هدفمندی شده و باید منتظر آثار تورمی آن نیز باشد».

به این ترتیب، با حذف بخشی از مردم از دریافت یارانه نقدی، برگی دیگر از تاریخ 35 ساله دروغ، عوام فریبی، تزویر و خدعه حکومت آخوندی ورق می خورد و درحالی که گرانی و تورمی طاقت فرسا و کمرشکن به مردم تحمیل شده، راه برای مرحله های بعدی یعنی شانه خالی کردن کامل از پرداخت یارانه نقدی – که اگرهم پرداخت شود، براثر تورم شدید و کاهش قدرت خرید پول دیگر دردی ازکسی دوا نمی کند – هموار می گردد.

اما، دراین روند پرفریب و تزویر، خود ما مردم هم کمتر از کارگزاران دغلباز حکومت آخوندی مقصر نیستیم. 3 سال پیش، زمانی که نام نویسی برای دریافت یارانه نقدی آغاز شد، با توجه به هشدارهای پرشمار بسیاری از کارشناسان اقتصادی – حتی مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی -، اگرتنها 15 یا 20 درصد ازمردم به مخالفت با آن برمی خاستند و صدا به اعتراض بلند می کردند، دولت – هرقدر هم مستبد و خیره سر -، ناگزیر می شد که دربرابر اعتراض این جمع 10 تا 15 میلیونی درطرح خود بازنگری و دستکم آن را اصلاح کند. افسوس که به دلیل خام طمعی و ترجیح نفع آنی شخصی برمنافع عمومی، نه تنها چنین نشد، بلکه گفته می شود که شمار دریافت کنندگان یارانه نقدی از کل جمعیت کشور نیز بیشتر است. بی تردید، همچنان که ما درمورد گذشتگان می کنیم، آیندگان نیز درباره ما داوری خواهند کرد و غیرمنصفانه نخواهدبود اگر بگویند ما مردمی بوده ایم که سهم مشاع خود از میهن را به بهای ناچیز ماهانه 44500 تومان فروختیم و تازه در دریافت همین بهای ناچیز هم کلاه سرمان رفت!

مردی که یک گونی پیاز دزدیده بود را نزد قاضی بردند. قاضی حکم کرد که او از دو مجازات یکی را برگزیند: یا همه پیازهایی که دزدیده را خام و پوست نکنده بخورد و یا صد ضربه چوب به پایش زده شود. مرد محکوم فکرکرد که تحمل صدضربه چوب آسانتر از خوردن یک گونی پیازاست ولی به ضربه های 60 و 70 که رسید چنان ازدرد بی طاقت شد که به التماس افتاد اجازه یابد پیازها را بخورد و خورد.

حکایت ما مردم درطرح دغلبازانه "هدفمندی یارانه ها" بی شباهت به مرد پیاز دزد نیست. هم خفت و شرمساری خام طمعی خود را باید تحمل کنیم و سرانجام نیز با حذف "دهک"ی از دریافت آنچه به آن طمع بسته بودیم محروم شویم و هم شاهد فروپاشی اقتصادی، کاهش ارزش پول ملی، تورم افسار گسیخته، گرانی سرسام آور و هرروز خالی تر شدن سفره هایمان باشیم. درست مانند حکایت چوب و پیاز!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد