logo





تابستان سرد

شنبه ۶ مهر ۱۳۹۲ - ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۳

آزاده بی پروا

a-biparva.jpg
اواسط تابستان بود
آری ,اواسط تابستان
که برف زمستانی شروع شد
بر بام دیواره های حریر
تنیده دور تا دور نفسها
وقتی خورشیدی که تابان بود
_حتا در شبهای وحشت و اندوه _
به ناگاه چشمانش را
برای چند روزی بست
چند روز ِ یک قرن
قرنی هول انگیز
که آسمان از خورشیدش بی خبر بود
و برف بارید و بارید
و آدم برفی یخ زد !
در انجماد دستانش
چشمانی را جستجو می کرد
برای گرم شدن
-
خورشید به یکباره ظاهر شد
برفها ذوب
اما
قله ها سرد بودند
سرد ِ سرد
و تابستان دیگر حس نشد
در اواسط قرن قرن دوری .
کسی گمان نمی بَرَد
که این برفها
ذوب شوند
انجماد سنگینی ,شاید
در پیش است

19 امرداد 1392

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد