logo





فجایع انسانی خونبار به بهانه عدم مداخله در امور داخلی

پنجشنبه ۷ شهريور ۱۳۹۲ - ۲۹ اوت ۲۰۱۳

کاوه شیرزاد

kave-shirzad.jpg
در آستانه احتمال مداخله نظامی بشر دوستانه در سوريه به رهبری کشورهای غربی و آمريکا "نسل کشی رواندا با ۸۰۰ هزار کشته تنها در صد روز"، "کشتار وحشيانه خمرهای سرخ در کامبوج با دو ميليون قربانی در طی ۴ سال"، "نسل کشی کردها بوسيله صدام حسين با ۱۸۰ هزار کشته در هفت ماه"، "کشتار داخلی دارفور با ۳۰۰ هزار کشته" و "نسل کشی سربرنيتسا با ۸ هزار کشته در يک هفته" از جمله جنايتهايی هولناک در چند دهه اخير است که وجدان بشريت بخاطر عدم مداخله جدی و موثر برای پايان دادن به آن هميشه در عذاب است. عدم مداخله در امور داخلی کشورها به بهانه احترام به حق حاکميت آنها، منفعت طلبی و موارد متعدد ديگر از جمله دلايلی هستند که دست بشريت را برای مداخله موثر و به موقع در چنين فجايعی بسته اند.

در شرايطی که طی روزهای آينده کشورهای غربی و آمريکا آماده دخالت بشر دوستانه در مورد مسائل سوريه و بخصوص واکنش به استفاده از سلاح های کشتار جمعی می شوند، در جامعه ايرانی بيش از بيش بحث مشروعيت دخالت های بشر دوستانه مطرح می شود.

هدف نگارنده از اين مطلب نشان دادن دو موضوع است. اول اينکه عدم مداخله بموقع و موثر در نسل کشی ها( Genocid) و کشتارهای داخلی (Democide) تاکنون منجر به چه حوادث هولناک و فاجعه آميزی شده است و دوم اينکه نشان دهم انتظار مداخله بشر دوستانه در مورد ايران در مقايسه با کشورهای که فجايع و کشتارهای خارج از تصوری را تجربه کرده اند اما با بی تفاوتی و انفعال کشورهای ديگر روبرو شدند، جلب کنم و نشان دهم چنين تصوری چگونه می تواند با ابعادی پيش بينی ناپذير و هولناک روبرو باشد.

نسل کشی روآندا، با ۸۰۰ هزار نفر کشته

کمتر از ۲۰ سال پيش به دنبال سقوط هواپيمای حامل «جونال هابيا ريمانا» رييس جمهور وقت رواندا که از قوم اکثريت "هوتو" ها بود. تندروهای اين قوم، سقوط هواپيمای رئيس جمهورشان را به قوم "توتسی" ها نسبت دادند. همين امر به علاوه احساسات ملی گرايانه افراطی که به وسيله آلمانها و سپس کشورهای ديگر تحريک و تقويت شده بود باعث آغاز انتقام جويی "هوتی" ها از "توتسی" ها شد. در اين انتقام گيری تنها در مدت صد روز حدود ۸۰۰ هزار توتسی و هوتوهای ميانه رو؛ توسط هوتوهای تند رو کشته شدند.

در اين کشتار بيشتر قربانيان مردان، زنان، کودکان و نوزادانی بودند که توسط همسايه‌ها، همکاران و دوستان سابق خود کشته می‌شدند،. اين کشتارها روزانه ۱۰۰۰۰ نفر و ساعتی ۴۰۰ نفر قربانی می گرفت. به طور مثال کليسايی که ۱۵۰۰ نفر در آن پناه گرفته بودند با بولدزر خراب شد و همگی پناهندگان به آن کشته شدند. در حين اين کشتار داخلی راديو رواندا همزمان به طور مدام هوتوها را تشويق به قتل‌عام توتسی‌ها می‌کرد.

در اين نسل کشی "حدود ۲۵۰ هزار تا ۵۰۰ هزار زن و دختر توتسی مورد تجاوز جنسی قرار گرفتند. بسياری از آنها از روی عمد توسط مردان +HIV مورد تجاوز قرار گرفتند. اين فاجعه در مقابل چشمان باز و با پوشش کامل خبری دنيا و عملکرد بسيار هولناک سازمان ملل و بی تفاوتی جامعه جهانی به بهانه عدم مداخله در امور داخلی رواندا انجام شد."

جالب است بدانيد با اينکه گماردگان سازمان ملل در هنگام آغاز اين نسل کشی از سازمان ملل متحد تقاضای کمک و نيروهای بيشتری کرده بودند اما اين سازمان با عدم همکاری مناسب آمريکا و فرانسه بجای افزايش نيروها؛ طی قطعنامه ای صلح بانان اين سازمان را در رواندا به نصف کاهش داد. اکنون آمريکا و فرانسه متهم هستند با تبانی، سازمان ملل را از پذيرفتن به موقع نسل کشی در رواندا باز داشته اند.

طی سال های گذشته دادگاهی مربوط به نسل کشی رواندا در اين کشور، حتی پا را فراتر گذاشت و ميتران رئيس جمهوری وقت فرانسه و سی مقام ديگر فرانسوی را متهم به دست داشتن در اين نسل کشی کرد. در زمان وقوع نسل کشی فرانسه يکی از پرنفوذ ترين کشورها در رواندا بود.

در سال ۲۰۰۴ دبيرکل سازمان ملل اذعان کرد که جامعه‌ی بين‏المللی در سال ۱۹۹۴ روآندا را فراموش کرده بود.

در نهايت نسل کشی در رواندا با شکست هوتوها از نيروهای نظامی گردآوری شده توسط توتسی‌ها متوقف شد و جامعه بين الملل نقشی در توقف اين نسل کشی بازی نکرد.

دو ميليون کشته در کامبوج بوسيله خمرهای سرخ

در کمتر از چهل سال پيش، خمرهای سرخ در کامبوج به رهبری پل پوت نزديک به دو ميليون نفر يعنی حدود يک چهارم جمعيت اين کشور را با هدف پياده سازی افکار و آرمانهای کمونيستی در سکوت کامل جوامع بين المللی و سازمان ملل متحد کشتند.

خمرهای سرخ با هدف ايجاد جامعه ای کاملا کمونيستی و "خودکفا" تمام مردم را وادار به کار منظم و اجباری در مزارع کردند و مظنونان را مورد شکنجه قرار داده و يا کشتند. آنها در اين راه، کليه کسانی که تحصيلکرده غرب بودند، روشنفکران و بسيار از اقشار متوسط که به ظن آنها عوامل امپرياليست ها بودند را کشته و شهرها را به عنوان مکان هايی امپرياليستی خالی از سکنه کردند. آنها مدام در راديوها می گفتند کامبوج تنها به دو ميليون نفر جمعيت نياز دارد و مابقی کامبوجی ها بی دليل زنده هستند.

در اين فاجعه انسانی صدها هزار نفر از مردم کامبوج که تحت نام "ذخيره‌ها" طبقه بندی می‌شدند در مزارع مرگ با دست خودشان قبرهای دسته جمعی شان را می‌کندند و سپس سربازان پل پوت آنها را با اشياء فلزی، پتک و چکش می‌زدند تا بميرند و يا گاهی نيز همان طور زنده زنده بر روی آنها خاک می ريختند.

در کامبوج تقريبأ هيچ خانواده‌ای را نمی‌توان يافت که يکی از اعضای خود را در دوران "حکومت وحشت" از دست نداده باشد. با اين حال آغاز تشکيل دادگاهی برای رسيدگی به اين جنايات، از جمله بدلايل سنگ اندازی آمريکا و چين در سازمان ملل متحد، سی سال به عقب افتاد. زير آمريکا مايل نبود ويتنامی ها به عنوان ناجی مردم کامبوج شناخته شوند و چين بخاطر اينکه سابقا از متحدين خمرهای سرخ بشمار می رفت، نمی خواست بدنام شود.

خمرهای سرخ که با تفکرات و ايدئولوژی مائويستی از حزب کمونيست کامبوج سر بر آورده بودند از سال ۱۹۷۵ تا ۱۹۷۹ ميلادی بر کشور کامبوج حکومت کردند تا اينکه در سال ۱۹۷۹ بخاطر حمله ارتش ويتنام به اين کشور آنهم نه بخاطر جلوگيری از کشتار مردم بلکه به خاطر اختلافات مرزی سرنگون شدند. در کشتارهای داخلی کامبوج جامعه بين المللی و سازمان ملل متحد هيچ واکنش درخوری نشان ندادند و تا سالها موضوع اين جنايتها با کم توجهی روبرو شد.

نسل کشی در دارفور با ۳۰۰ هزار کشته ( ۲۰۰۳ تا ۲۰۱۰)

در دارفور- غرب سودان- مطابق گزارش سازمان ملل متحد در سال ۲۰۰۸ سيصد هزار نفر جان باختند. طرفين اين نسل کشی ارتش رسمی سودان، پليس و گروه شبه نظامی "جنجويد" که بيشترين جنايتها را انجام داده بودند از يک طرف و "ارتش آزادی بخش سودان" و "جنبش برابری و عدالت" در طرف ديگر بود.

در طی اين کشتارها سازمان ملل متحد تنها موفق به صدور چند قطعنامه در محکوميت دولت عمرالبشير شد و توانست برای اولين بار در "دادگاه بين‌المللیِ کيفری لاهه"حکم بازداشت "عمر البشير"، رئيس جمهور سودان که همچنان در قدرت است را به جرم "ارتکاب جنايات جنگی" و "جنايت عليه بشريت" صادر کند.
در پی تصميم دادگاه بين‌المللی لاهه به صدور حکم دستگيری عمر البشير، وی سيزده سازمان عمده بين‌المللی امدادرسانی را که در منطقه دارفور به کمک‌رسانی به مردم جنگ‌زده می‌پرداختند، از آن کشور اخراج کرد و جامعه بين المللی از اقدامی موثر برای نجات جان انسان ها ناتوان شد.

جالب است بدانيد در تاريخ ۳۰ مارس ۲۰۰۹ ميلادی، سران کشورهای عضو اتحاديه عرب با صدور بيانيه‌ای از عمر البشير، رئيس‌جمهور تحت تعقيب سودان، در برابر حکم بازداشت بين‌المللی ديوان بين‌المللی کيفری لاهه حمايت کردند. ايران نيز مکرراً از عمر البشير حمايت کرده و حکم بازداشت وی را محکوم نموده است.

نسل کشی کردها بوسيله صدام حسين با ۱۸۰ هزار کشته

در نسل کشی حکومت عراق در عملياتی تحت عنوان "انفال" به رهبری صدام حسين، بيش از ۱۸۰ هزار "کرد" قتل عام شدند. در طی اين عمليات‌ هفت ماهه که از‌ فوريه‌ تا سپتامبر ۱۹۸۸ ادامه داشت در استانهای کرکوک، دياله‌، نينوا و صلاح الدين بيش از ۳۰۰۰ روستا نابود شد. شهرهای حلبچه‌، طويلا، خورمال، سيد صادق، پينجوين، قلعه‌ ديزه‌، سنگ سر، جوارتا، قلاچولان و ماوه‌ت نيز به‌ تمامی ويران و از سکنه‌ خالی شدند.

بسياری از کارشناسان، استفاده از سلاحهای شيميايی در کشتار حلبچه را نيز بخشی از همين عمليات که با تاخير اجرا می شد، ارزيابی می کنند.

صدام حسين که با عدم واکنش قاطع جامعه بين المللی به اين کشتارها مواجه بود، مردم عراق و منطقه را درگير ادامه جنگ خانمانسوز با ايران و بعدها با کويت و نيروهای ائتلاف به رهبری آمريکا کرد که در طی اين جنگها، بيش از صدها هزار نفر انسان کشته شدند. از ديگر تبعات اقدامات صدام حسين تحريم هايی بود که گريبان مردم عراق را گرفت و از آنها دهها هزار قربانی گرفت.

اگرچه بعد از حمله ايالات متحده آمريکا به عراق و دستگيری صدام حسين، وی و برخی از همدستانش به جرم جنايات ضد بشری و نسل کشی کردها در دادگاه ويژه مورد محاکمه قرار گرفته و برخی از آنها اعدام شدند اما واقعيت اينست که جهان در زمان رويداد چنين کشتار وحشيانه ای از دخالت بشر دوستانه جا ماند و همين امر موجب رويدادهای فاجعه آميز بعدی شد.

کشتار سربرنيتسا با ۸ هزار کشته

در نسل کشی سِربْرِنيتسا تنها در يک هفته حدود ۸۰۰۰ نفر از ساکنين بوسنيايی شهر مسلمان‌نشين سربرنيتسا (در بوسنی و هرزگوين امروزی) توسط ارتش جمهوری صربستان کشته شدند. اين کشتار، بعد از جنگ جهانی دوم، بزرگ‌ترين نسل‌کشی در اروپا به‌شمار می‌آيد.

اين جنايات در جالی صورت می گرفت که سازمان ملل متحد با استقرار ۴۰۰ سرباز هلندی به عنوان صلح بان، اين منطفه را منطقهٔ «حفاظت‌شدهٔ امن» اعلام کرده ‌بودند. اما در حاليکه سربازان هلندی شاهد وقوع اين کشتارها در جلوی چشمانشان بودند، هيچ واکنشی نشان ندادند.

کاوه شيرزاد
https://www.facebook.com/kaveh.shirzad

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد