logo





یاران در نی شب دمیدند

چهار شنبه ۶ شهريور ۱۳۹۲ - ۲۸ اوت ۲۰۱۳

مرضیه شاه بزاز

marzie-shahbazaz.jpg
دلدادگی . . . .
چون در پایان
عاشقانه ترین سرود،
ساز مرگ را می نوازد
از آتش و توفان وحشی تو
بزیر جلبکهای کف دریا  گریختم
از زخمها و وسوسه ها.
وآن عجوزه ی در کمین
که بر بلندای صخره با قوز کمرش
غروب را تماشا می کرد
دریا را،
مروارید و مرجان و ستاره را
یکسره بلعید
و سرم را از ماسه انباشت و به دامان گرفت
لالایی نامادرانه اش ملول بود
و صدای پرکشیدن دو بال در افق شب پیچید
بام فرو ریخت
شاخه ای در باد،
با انباشتی از غنچه  شکست
سوگندی بر باد رفت
و حلقه ی دست همدلان گسست
یاران پر نفس در آتش دمیدند           
و شتابان
به دامنه های سرسبز گرمسیر کوچ کرد ند
ارابه ی تو پیشاپیش
و دود بلندی بدرقه ی راهتان به یادگار
من آتش را وا نهادم
سایه ای در پیش،‌ افسوسی در پس
به دره سرازیر شدم
و در چادر تنهایی و کیسه خواب هراس
اکنون ماه در محاق،
چراغم را سوخت بسرآمده
همسایه ای نیست
و باد در شاخه های خشک می پیچد
و گرگی با چنگالهای تیز
بر دیواره ی چادرم پنجه می ساید
تو نیستی
و من از ترس می لرزم.

آتلانتا ژوئن ۲۰۱۳
divanpress.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد