logo





نوروزانه

پنجشنبه ۲۹ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۹ مارس ۲۰۰۹

سارا خوزی

sara-khoozi.jpg
بر باغ و بهارم بنگر چو می می آرَد جوش
وز غلغلهء اوست جهان نوشانوش
وآن را که سبو تشنه و جانش همه غم
غم هاش به پار و پیرار سپاریم خموش!

آن را که نفَس سبزتر از سَرو من است
بر دامنِ سبزه زار خفته سخن است
مرغی شود و بانگد نوروز ِ بزرگ
امروز خزان رفته چه جای ِ مِحَن است

اندوه و بلاها بسپاریم به هم
نوشانه و نیشانه گماریم به کَم
آن گاه که گیتی بدرنگد ز شرنگ ِ شب ما
شیدیم و شراریم و بجامیم چو جَم

اینک چو بهار است غمان را سِپَرید
گر « توفان ِ غمان خیزد» بستوه مشوید
این باغ که بی دهان سخن می گوید
خاموش دل ِ ماست که بر چنگ خَلید

میر است به نوروزیتان شادی خوار
ما نالهء شبگیر شما نقش بهار
این سال ِ زمستان که شود زود به در
بر میری ِ خود هیچ میارید قرار

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد