logo





کاخ سفید، خاور میانه و بحران پاکستان

سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۷ - ۱۷ مارس ۲۰۰۹

اسحاق نجم الدین

پاکستان از سال ها پیش موضوع نگرانی های کاخ سفید بوده است. سال ها پیش گزارشی از حمایت آمریکا از سیاست های وقت اجتماعی و اقتصادی پاکستان و اتخاذ راه کرد های تازه در باره این کشور مد نظر دکترین کاخ سفید بوده است، اما استراتژی آمریکا در پاکستان شکست خورده است و اکنون زمانی که بحران پاکستان به عمق نزدیک شده است، بیش از بیش به ضرورت تغییر سیاست های کاخ سفید اصرار ورزیده می شود.
باراک اوباما رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا روزهای سخت و دشواری پشت سر می گذراند. موضوع انرژی هسته ای ایران و کره شمالی و انتقال نیروهای آمریکا از عراق و اتخاذ سیاستی که به منافع ایالت متحده آمریکا لطمه نزند و همچنین بحران اخیر پاکستان که صاحب انژری اتمی است و در حقیقت شاه کلید حل بحران افغانستان است، بر نگرانی های دکترین وزارت امور خارجه ایالت متحده آمریکا افزوده است. ناآرامی های اخیر پاکستان موضوعی ساده نیست که آمریکا براحتی بتواند از آن عبور کند. گسترش ناآرامی ها خلاف تحلیل های تاکنونی کاخ سفید بوده است و پاکستان کشوری است که کنترل عمومی اوضاع را از دست داده است، نیروهای طالبان هر روز به نفوذشان ادامه می دهند تا جایی که رفتن دختران به مدارس منع شده است؛ مرزهای پاکستان تا حدود بسیاری به روی افغانستان باز است و مبارزه با نیروهای متعصب افغانی شکست خورده است، دولت پاکستان بسیار ضعیف و ناکارآمد شده است و اسلام آباد سوی سقوط جهت گیری کرده است.
مبارزه و رقابت میان جناح آسف علی سرداری و نواز شریف که در حقیقت محبوب ترین شخصیت سیاسی پاکستان بشمار می آید، اوج خشم آوری گرفته است، در هفته گذشته گزارش ها از ناآرامی های لاهور و اسلام آباد بود.
پاکستان از سال ها پیش موضوع نگرانی های کاخ سفید بوده است. سال ها پیش گزارشی از حمایت آمریکا از سیاست های وقت اجتماعی و اقتصادی پاکستان و اتخاذ راه کرد های تازه در باره این کشور مد نظر دکترین کاخ سفید بوده است، اما استراتژی آمریکا در پاکستان شکست خورده است و اکنون زمانی که بحران پاکستان به عمق نزدیک شده است، بیش از بیش به ضرورت تغییر سیاست های کاخ سفید اصرار ورزیده می شود.
کاخ سفید تمایل به همکاری دو جناح سرداری و شریف دارد اما جلب این همکاری بعید و دور از دسترس است و بر اساس واقعیت های جاری چالش سیاسی بین این دو جناح هر روز عمق و در حال گسترش است و بیم آن می رود که نظامیان پاکستان بزودی در این مناقشه دخالت مستقیم داشته باشند و طرح کودتای نظامی در پاکستان دور از انتظار نیست و تا زمانی که پاکستان درگیر حل بحران سیاسی درونی است مبارزه با نیروهای طالبان و تضعیف این نیرو خارج از نقشه هایی است که دکترین کاخ سفید تنظیم کرده اند، هر چند که دکترین کاخ سفید هرگز به توان سیاسی اسلام آباد در مهار تروریسم دل نبسته اند اما با گسترش ناآرامی های اخیر این امید را به حداقل رسانده است و سئوال این است که آیا کاخ سفید می توان به پیروزی بر طالبان بدون همکاری با پاکستان دل ببندد؟
اما جهان باید به این پیروزی گمان بیاورد، این گمان ایالت متحده آمریکا است و بی شک می تواند جهان گمانی گردد، آمریکا در راه تقویت نیروهای نظامی افغانستان و انتقال نیروهایش از عراق است. حداقل گمان اوباما بر این پایه استوار است که منافع آمریکا از جانب افغانستان تهدید می شود و نه از طریق عراقی ها.
سیاست دمکرات ها بر این اصل بنا شده است که تا آن جا که ممکن است از تنش های بین اللمللی کاسته شود تا دشمنان آمریکا خلع سلاح شوند و برای این ماموریت جلب حاکمان وقت به سوی همکاری و گفتمان سیاسی با ایالت متخده استوار است تا این کشورها کمتر به نیروهای ضد آمریکایی امکان رشد و گسترش دهند.
آشکار است که کانال مبارزه با طالبان از راه همکاری پاکستان و افغانستان می گذرد، اما ناآرامی های اخیر این امید را کم رنگ کرده و اوباما چشم راه گشایی به کانال همکاری بین ایران و افغانستان دوخته است.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد