logo





خاتمى اگر همان " تداركچى" سابق است نيامدنش بِه از آمدن

چهار شنبه ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۰۱ مه ۲۰۱۳

نیکروز اولاداعظمی

nikrouz-owladazami-s.jpg
بحث ها حول و حوش نامزدى خاتمى را دنبال كردم، ومن نيز در اين زمينه صحبت هايى با دوستان داشته ام و بحث هاى تا كنونى جهت شناخت از روال همديگر راجع به وضعيت كشورمان را هم مفيد ارزيابى مى كنم اما نكاتى چند ديگر در باب نظر انتقادى ام راجع به برخى مواضع در مورد درخواست به آمدن خاتمى ارائه مى دهم .

اكثر دوستان كه آمدن خاتمى را غنيمت مى شمرند بر روى اين مسئله تأكيد ميكنند كه آمدن ايشان بطور نسبى منجر به فضاى باز مى شود و خصوصاً بر نيروى اجتماعى حمايت از خاتمى بها داده مى شود كه اين نيرو مى تواند تأثير گذار بر روند فضاى باز باشد اما هيچ يك از دوستان قادر نشدند تا از سطح اين نيروى اجتماعى و مطالبات ش توضيحى اجمالى دهند تا چگونگى رابطه ميان اين نيروها و خواست آنها با كاراكتر و توانايى خاتمى معلوم گردد. من در خصوص دو مسئله ١- امور منفرد٢- سطح توقعات نيروى اجتماعى، كه هر دو در شخصيت فردى ما هم مى توانند نقش داشته باشند، به سمع دوستانم مى رسانم، كه شالوده اصلى بحث من هستند: امور منفرد به ارزشها منجمله ارزش اصلاحات گفته مى شود كه ما انسانها در بوجود آوردنشان نقش ايفاء مى كنيم(در زندگى يونان باستان يونانيان به اين دليل توانستند "دموكراسى آتنى" بسازند كه منفردات را از امور و ارزشها جدا مى ساختند و آنها را به مفهوم كلى در مى آوردند) و اگر نتوانيم آنها را به مفهومى در يك كليت در آوريم آنگاه همانى پيش مى آيد كه برخى دوستان آن را چند دسته گى در طيف جمهوريخواهان مى دانند؛ خاتمى بيايد چه كند؟ تقريباً همه دوستان كه در اين زمينه بحث را دنبال مى كنند مبنى بر اينكه وضعيت جامعه شرايط خطرناكى ست و او بيايد اين وضعيت را تغير دهد يعنى روند اصلاحات را در جامعه جارى سازد اشتراك نظر دارند اما اين دوستان روش و ابزار اصلاحات و نيروى پشتيبان آن را نمى شناسند به همين خاطر هيچ كس جرئت نمى كند تا اصلاحات را تبيين كرده و مفهوم كلى آن را به بحث گذارد، زيرا معلوم شدن كليت مفهومى اصلاحات يعنى بسته شدن دكان سياسى برخى مصلحت پيشگان سياسى. من به سهم خودم در مقالاتى برخى عنصر اصلاحات را بر شمردم و در اين نوشته نيز بدانها تأكيد خواهم نمود چونكه بر اين باورم اگر ما بر ارزشهاى اصلاحات واقف و مسلط شويم با به مفهوم در آوردن آن قادر مى شويم تا به تثبيت روند آن اهتمام ورزيم. قرار است كه بگونه مسالمت جلوى يكته تازى خامنه اى را گرفت، بديهى ست كه آن، گونه روند اصلاحات است اصلاحاتى كه هنوز در ميان ايرانيان به يك كليت مفهومى در نيامده است تا چه رسد به اينكه به روند تثبيت گام نهد. با روند تثبيت اصلاحات كه اين نيز مستلزم دست بردن به قانون اساسى ست مى توان جلوى "يكه تازى" ديكتاتور را گرفت و نه صرف شركت و يا عدم شركت در انتخابات و يا آمدن و نيامدن خاتمى. و دليل "تحليل رفتن نيروى جمهورى خواهان" و يا چند شاخه شدن آنها را نيز بايد در فقدان مفهوم كلى اصلاحات در نظر گرفت نه اينكه مربوط دانستن آن به بحث راجع به آمدن و نيامدن خاتمى. در چنين فقدان و تبيينى است كه هر فرد به زعم خويش برداشتى از اصلاحات ارائه مى كند كه اغلب ناقص اند مثلاً آنجا كه گفته مى شود اصلاحات خوب است، جمهوريت هم خوب است، اما تغيير قانون اساسى و يا سكولاريسم فعلاً زود است در حاليكه بدون اين دو تاى آخرى نه جمهوريتى بوجود مى آيد و نه اصلاحاتى. چند شاخه شدن جمهوريخواهان مسالمت جو در واقع يك دليل مهم آن مربوط مى شود به فقدان تبيين اصلاحات در جامعه ايران.

ورود خاتمى و يا هر شخصيتى ديگر به تنهايى نمى تواند بر ديكتاتورى عامل بازدارنده باشد بلكه پيگيرى سطح توقعات نيروهاى اجتماعى جامعه كه همان روند تثبيت اصلاحات است مى توان بر اين دشوارى غلبه كرد؛ در اين رابطه شعارهاى انتخاباتى كه مبين مطالبات و توقعات باشد و نيز جلب اعتماد مردم به اينكه نامزد انتخاباتى اصلح شان در صورت انتخاب شدن به "تداركچى" مبدل نمى شود (كه در غيراينصورت نمى تواند يكه تازى ديكتاتور خامنه اى را كه برخى مطرح ميكنند را بگيرد) مى تواند به يك حماسه براى رويكرد به اصلاحات و روند تثبيت آن بيانجامد.اين خاتمى نيست كه با ورودش گروهاى اجتماعى را به هم نزديك ميكند بلكه اين طيف نيروهاى اجتماعى جامعه با مطالبات خود، خاتمى ها و موسوى و كروبى ها را مى سازند و مسلماً در شرايط و فاز بعدى نيز از آنها عبور خواهند كرد اين جبر تكامل اجتماعيست.

تبيين اصلاحات در يك مفهوم كلى آرى يا نه؟
در بحث ها و گفتگو هاى طيف جمهوريخواهان ايران در خارج از كشور در رابطه با دعوت از خاتمى براى نامزد انتخابات شدن دو جمله غيرغامض اما شگفت انگيزاز سوى دوستان مطرح شد كه بدان مى پردازم: ١- " توقف اين روند دفاع از جمهوريت در ايران است كه زير مهميز رژيم ولايت فقيه اين چنين در مخمصه قرار گرفته" ٢- " حالا چه برسد به اينكه در اين نوع حمايت ها معيار سكولار بودن يا نبودن هم در نظر گرفته شود"

بايد توجه داشته باشيم تبيين ارزشهاى اصلاحى موضوع روشنگرانه است و نه مصلحت گرايانه سياسى؛ جمهوريت و سكولار كه در بند ١ و ٢ تأكيد شده است اساس روند تثبيت اصلاحات است. قبل از اينكه به تبيين اصلاحات از نظر مفهومى بپردازم ابتدا مختصراً ارزشها ى منفرد و انتزاعى كه در پيرامون ما، ما را در محاط خود دارند از منظر انقلاب و انقلابيگرى اشاره اى مى كنم تا تمايزات آن با روشهاى اصلاحى معلوم گردد.

تبيين ارزشها در مفاهيم كلى از نگاه انقلاب و انقلابى در چهارچوب ايدئولوژيك مد نظر است و همه سبك ها، الگوها، اخلاقيات، روش ها، ادراكات و احساسات بر اين مبنا به تصوير كشيده و عمل مى شود؛ ارزشها از منظر انقلاب همان ايده ايست كه به ايدئولوژيك در آمده و انسان تابع آن و اين تبعيت مجالى براى قياس ارزشگذارى ها باقى نمى گذرد همه ى ارزشها در آن سرشكن مى شوند و اين يعنى مطلقيت ارزش در ايدئولوژيك و خوانده شدن فاتح تبيينها و روشنگرى، شناخت و شناسنده ارزشها؛ از چنين مظهرى از انقلاب بود كه انسان ايرانى ٣٥ سال در ارزشهاى اسلامى حكومت اسلامى غوطه ور بود و يا شوروى سابق كه انسان به خدمت ارزشها بود و نه ارزشها به خدمت انسان.

بهر تقدير، آفتاب روشنايى بر تاريكى ذهن مان تابيدن گرفت و عزم را جزم كرديم تا بر تاريكى هاى خانه ذهن ايدئولوژيكى مان كه در آن مهجور و مخمور بوديم غلبه كرده و به اعتدال اصلاحات كمر همت ببنديم اما طبيعى ست كه بقاياى گذشته خلق و خو، رفتارها و باورها گريبان مان را رها نسازند و اين خود نشان مى دهد چه همت ولايى مى خواهد رهايى يافتن از مهلكه ايدئولوژيك و اعتقاد. بارى، تبيين ارزشها منجمله ارزش اصلاحى از منظر روشنگرى بار ديگرى دارد كه با محافظه كارى انقلابيگرى و مصلحت سياسى در تمايز است؛ تبيين از منظر روشنگرى و شناخت پديده هاى اجتماعى در اطراف ما، بواسطه معيارهايى صورت مى گيرند كه وجه مركزى آن را دخالت عقل، تراوش و انعكاس ذهن به پديده ها تشكيل مى دهند بر اين شمول است كه از ارزشها تقدس زدايى مى شوند و انسان به مثابه تبيين كننده ارزشها و شناسنده، چيرگى خويش را بر آنها تثبيت و تضمين مى كند.

پس اگر تبيين كردن و شناساندن و بر مقام شناسنده ظاهر شدن امر و مشمول روشنگريست ديگر مصلحان سياسى را چه كار كه بر تبيين اصلاحات در وجه جمهوريت و سكولار كه اين دو لازم و ملزوم بر روند تثبيت اصلاحات اند، بر آن اولى تأكيد مى كند اما دومى را مناسب نمى داند و مى گويد " حالا چه برسد به اينكه در اين نوع حمايت ها معيار سكولار بودن يا نبودن هم در نظر گرفته شود" مگر روشنگرى كه ترويج سكولاريسم اهم آنست، بايد بگونه اى باشد كه حكومت خوشش بيايد و يا نيايد؟ تبيين ارزشها همچون ارزشهاى اصلاحى در دو وجه تثبيتى آن يعنى جمهوريت و سكولاريسم هدف روشنگريست و مصلحت سياسى را در اين حوزه كارى نيست زيرا مصلحت سياسى قلب و مخدوش كردن واقعيت است اين مخدوش كردن را در تمايل و تلاش محافظه كارانه برخى كنشگران سياسى در رابطه با درخواست از خاتمى براى ورود به صحنه، مى توان مشاهده نمود اين محافظه كارى خود را در حمايت بى چون و چرا و بدون هيچ پرسشى از دوران هشت ساله اصلاحات و بدون توجه به "تداركچى" بودن خاتمى در اين مدت و معلوم نكردن ظرفيت و توانايى خاتمى -در صورت ورود به صحنه انتخابات و انتخاب شدن-، در رابطه با پيشبرد اصلاحات و نيز ندانستن و يا نخواستن دانستن از مضمون اصلاحات كه لازمه پيشرفت اصلاحات دستگاه حقوقى متناسب با آن است و نيز خنثى عمل كردن در تبيين ارزشهاى اصلاحى، نشان مى دهد.

ورود خاتمى به صحنه انتخابات:
برخى گفته ها در جمع جمهوريخواهان در مباحث مربوط به آمدن و يا نيامدن خاتمى چنين است: " آمدن خاتمى در وهله اول متوقف كردن روند ديكتاتورى فردى آقاى خامنه اى است كه به بهاى به بند كشيدن كشور و ملت ايران همچنان مى تازد" و يا " ورود خاتمى نيروى پراكنده و خفته را متمركز و متحد مى كند."
ابتدا بگويم آنهايى كه دل در گرو آزادى و دموكراسى ايران دارند نمى توانند به آزمون هاى انتخاباتى و فضاى تعدد نامزدها در آن در تقابل باشند زيرا تمرين دموكراسى از همين تعدد و آزمون هاى انتخاباتى جانمايه مى گيرد و هرچقدر توانايى مشاركت عمومى بر سرنوشت سياسى با تحرك باشد به همان اندازه عنصر دموكراسى و آزادى تقويت خواهد شد اما درخواست از خاتمى بعنوان ناجى اين وضعيت( همچون كه گفته شد " آمدن خاتمى در وهله اول متوقف كردن روند ديكتاتورى فردى آقاى خامنه اى است) تحميل شده از سوى ولايت فقيه، به ميدان رقابت هاى انتخاباتى از سوى كنشگران سياسى و بخشاً جمهوريخواهان سكولار خارج نشين، موضوعى يست كه بايد بدان پرداخت؛ خاتمى عملكرد هشت ساله اصلاحات را پشت سر دارد كه نگاه تيز و ذهن مردم از آن تفرق نشده است. با وجود برخى دستاوردهاى اصلاحات در اين مدت هشت سال بايد دانست چرا همه ى آنها با انتخاب احمدى نژاد بر باد رفت؟ و خاتمى خود را "تداركچى" معرفى نمود؟ و همين "تداركچى" بودن خاتمى دلالت بر ناتوانى اصلاحات دوران او نبوده است؟ قدر مسلم برخى كنشگران سياسى كه خواهان ورود خاتمى به صحنه شدند، به همه اين چرايى ها واقفند اما چرا با اين وجود، چنين در خواستى از نمودند؟ من اولين و مهمترين دليل را در نشناختن عنصر اصلاحات و فقدان تبيين اصلاحات از منظر روشنگرى مى دانم و اين نشناختن دستاويزى مى شود تا هر آنكس با وجود ناتوانى در امر و پروژه اى فقط به صرف سابقه خيرخواهى وارد ميدان شود. خاتمى مصلح است خاتمى خيرخواه است اما نمى تواند " نيروهاى پراكنده و خفته" را "متحد و متمركز" كند تا وقتى كه ابزار اصلاحات را در چنگ نداشته باشد ابزار اصلاحات را نيروى اجتماعى مولد آن است و هنگامى يك نامزد انتخاباتى بدان براى اصلاح امور دست مى يابد كه از زبان مطالبات آن نيروى اجتماعى سخن بگويد و موانع هشت سال دوران اصلاحات را بازگو نمايد فقط در اينصورت است كه مى توان با در دست داشتن ابزار و روش اصلاح طلبى بدون نگرانى از تغيير قانون اساسى براى پيشرفت اصلاحات سخن گفت فقط از اينطريق مى توان " نيروهاى خفته و پراكنده" را به گرد خود آورد و "ديكتاتورى فردى آقاى خامنه اى" و "يكه تازى" او را به كنترل در آورد، اما آيا آقاى خاتمى كه تا امروز منتظر چراخ سبز آقاى خامنه اى براى ورود به انتخابات نشسته، انتظار مى رود كه در فرداى انتخاب شدن و بر پست رياست جمهورى تكيه زدن، "ديكتاتورى فردى" و "يكه تازى" او را به كنترل درآورد؟ بنابراين آيا نيامدنش بِه از آمدن نيست؟

نيكروز اولاد اعظمى Niki_olad@hotmail.com


google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

با سلام مجدد به آقا مهدی
نیکروز
2013-05-03 11:21:00
کافی است عنوان مقاله و نام نویسنده را در گوگل وارد سازی تا بتوانی به آن دسترسی پیدا کنی
موفق باشی

بی اعتباری مطلق برگزار کنندگان در رای شماری و دستکاری نتایج
بابک مهرانی
2013-05-03 09:13:05
چرا با این بحث ها توهم زائی مینمائیم و «انتخابات» حکومت اسلامی را برسمیت می شناسیم ؟ چه فرق می کند که خاتمی بیاید یا نیاید. چه فرقی می کند که «کسی بیاید که مثل هیچکس نیست ..» فرض کنیم انسانهای شریفی برای نجات کشور پا در میدان بگذارند و از فیلتر شورای نگهبان هم رد شوند و «رهبر » هم برای ایجاد «حماسه » ء مورد نظر خود چراغ سبز نشان دهد . مثل ٢٢ خرداد ٨٨ که موسوی و کروبی آمدند و مردم در داخل و خارج از کشور رفتند بسوی صندوق ها که احمدی نژاد دوباره «انتخاب «» نشود. دیدیم که جه شد. خب ، مگر اتفاق جدیدی بعداز ٢٢ خرداد ٨٨ افتاده که بتواند حافظه ء مردم را از تقلب و بی اعتیاری رای شماری در حکومت اسلامی پاک کند ؟ دوستان عزیز ، بر مشکل «انتخابات» در حکومت اسلامی بی اعتباری مطلق برگزار کنندگان در رای شماری و دستکاری نتایج از فیلتر شورای نگهبان و نقش سلطانی ولایت فقیه نیز افزوده شده است. این موضوع در سرنوشت انتخابات نقش تعیین کننده دارد.
کاش از فردای ٢٢ خرداد ٨٨ بطور مستمر بر علیه سازمان اجرائی «انتخابات» مبارزه میشد و تا تشکیل هیئتی مستقل «انتخابات » در حکومت اسلامی برسمیت شناخته نمیشد.
بابک مهرانی

نیکروز عزیز
mehdi
2013-05-02 21:24:17
نیکروز عزیز
تشکر ازراهنمائی اما من متاسفانه نمیتوانم مقاله مورد اشاره شما را پیدا کنم . خوشحال وسپاسگزارم خواهید کرد اگرادرس دقیقتری بدهید . این اولا و ثانیا : من نمیدانم شماازکجا دانسته اید که من با کاندیداتوری خاتمی درانتخابات موافقم ؟ با احترام ومهر به شما وهمه

خاتمى اگر همان......
نيكروز
2013-05-02 19:18:53
نظر: سلام آقاى مهدى
مقاله دكتر ابراهيم يزدى مندرج در پيك نت تحت نام "براى انتخابات آزاد" از خاتمى چنين نقل قول مى كند " در حالى كه آقاى خاتمى بعد از دو دوره رياست جمهورى در نهايت مى گويند رئيس جمهور در داخل اين ساختار حكم تداركچى را دارد."
اميدوارم آقاى ابراهيم يزدى معتمد شما بوده و موضوع رفع ابهام شود. راستى آقاى مهدى بنظر شما آيا درست است آقاى خاتمى بخواهد با چراغ سبز رهبر مستبد وارد صحنه انتخابات شود؟ و در اينصورت فردا همان نقش تداركچى را ايفا نخواهد كرد؟

خاتمى اگر همان " تداركچى" سابق است نيامدنش بِه از آمدن
mehdi
2013-05-02 04:01:06
با سلام وخسته نباشید
نیکروز عزیز :تودوست عزیز من بهتر ازمن میدانی که بین «من تدارکچی هستم ویا بودم » با «اینها تدارکچی میخواهند » تفاوت زیادی است .تا جائی که من یادم میاید خاتمی درجائی نگفتهکه من «تدارکچی هستم ویا بودم » شوربختانه توعزیز نیز،مانندبسیاری دیگر براین تاکید میکنید که خاتمی خود اقرار کرده که تدارکچیست . اما تا کنون من ندیده ام که هیچکدام ازدوستان وخودتو (حداقل اینجا) فکت مشخص ومنبع انرا مشخص کنید .من خوشحال وسپاگزارشماخواهم بود اگر این لطف را حداقل درحق من بکنید وفاکت مربوطه ومنبع انرا دراینجا نشان دهید . با مهر واحترام به تو عزیزوهمه

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد