|
درآستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ۹۲، نظام دینی حاکم بایکی ازپرچالشترین دورههای حیاتش مواجه گردیده است. همگام با رشد فزاینده مشکلات داخلی وخارجی، رقابت وتشتت درمیان جناحهای درقدرت ونیروهای وفاداربه نظام روبه شدت گذاشته است. اراده واحدی درسطح مقامات رژیم، درپاسخ به مسائل، وجود ندارد. ولی فقیه به همراه متحدین قدرت طلب وفاسد و بله قربان گوی پیرامونش، درچنبره مشکلات وتشتت هاورقابت هاگرفتارآمدهاند. درمقابله بااین وضعیت، سناریوهای مختلفی درمیان دست اندرکاران نظام مطرح ودست به دست میچرخد. سیرتحولات، روی به بروزتغیراتی درآرایش نیروهای درقدرت دارد. بحث برسر چگونگی این تغییرات وهزینه آن برای نظام وولی فقیه است. درچنین اوضاعیست که نشانهها یی هرچندضعیف ازتمایل به چرخشی جدید درسیاست ولی فقیه برای نجات نظام دینی حاکم ازبن بستهای موجود رامی توان مشاهده کردکه ذیلا دربحث انتخابات بدان اشاره خواهد شد.
یکم، به نظرچنین میرسد که فضای یخ زده حاکم برانتخابات، به تدریج ودرمحدوده جناح بندیهای درونی نظام وباندهای حاکم، روبه تغییرگذاشته است. دراین تغییر، ظاهراتهدیدات وایستادگیهای تیم احمدی نژاد-مشائی در مقابل ولی فقیه ازیکسو واحتمال به نتیجه نسبی رسیدن چانه زنیهای دربالا ودستیابی به تفاهمات پشت پرده میان نمایندگان اصلاح طلبان دینی وبیت رهبری ازسوی دیگر، بیتاثیرنبودهاند. جلوههای بیرونی این تغییر رامی توان درپیام نوروزی ولی فقیه مبنی برنیازوافرشرکت وسیع مردم درانتخابات واینکه همه گرایشات وفادار به جمهوری اسلامی میتوانند ومکلفند درانتخابات شرکت کنند، مشاهده کرد. نشانه بعدی، انتشاربلافاصله بخش اول بیانیه انتخاباتی تهیه شده ازسوی مشاورین خاتمی بخصوص باتوجه به سکوت معنی داربیانیه نسبت به جنبش سبز، درپی دعوت مکررازاین سووآن سوی اصلاح طلبان ازوی برای اعلان کاندیداتوری، میباشد. درچنین فضایی است که عسگراولادی درادامه تلاشهای قبلیاش، به صراحت اهمیت بازکردن قفل موسوی-کروبی رابه ولی فقیه، قبل ازبرگزاری انتخابات، گوشزدکرده است. توجه به این جنب وجوشها درمیان بالاییها وبررسی آنها درفضای غبارآلودموجود، البته نکتهای است مهم ونقشی درخوردراتخاذ این یاآن تاکتیک درقبال انتخابات، ازسوی اپوزیسیون آزادیخواه ودموکرات ایران دارد. اما مهم ترازآن، توجه وتمرکز روی وضعیت پایینیها، شرایط زندگی ومشغلهها وتنگناها ونیزروانشناسی وانتظارات اقشارمختلف مردم نسبت به ج-ا وطیفهای وفاداربه نظام میباشد؛ مهم، توجه روی جنبش متکثر سبز وتحولات آن درجریان سرکوبگریهای مزدوران وابسته به ولی فقیه، وچگونگی برخورد گرایشات مختلف، اعم ازولی فقیه تااصلاح طلبان گردآمده حول خاتمی ونیز تیم مشایی-احمدینژاد وحتی گرایشاتی درمیان اپوزیسیون، باآن است. آری، انتخابات جلوروی نظام رابایدازچنین منظری، درارتباط با جنبش سبز وبررسی قوتها وضعفهای آن نگریست. فراموش نباید کرد که جنبش سبزکه با رای من کو؟ آغازشده بود، درروندی دشوار وتحت سرکوب خشن، باتکیه برنافرمانی مدنی وبااصرارصحیح برمبارزه مسالمت آمیز، درجاهایی به درستی به جمهوری ایرانی فراروئید. این جنبش میتوانست درصورت وجود برنامه درست ورهبری مناسب، به سرنوشتی متفاوت دست پیداکند. همگان میدانند که این جنبش اگرچه به دلیل سرکوب مزدوران ولی فقیه عقب نشسته است، اما زمینههای پیدایی آن، درجامعه موجود بوده وحتی باتوجه به بیلان فاجعه باررژیم درهمین چهارساله گذشته، نیرومند ترهم گشته است. اینکه این بغض فروخفته موجود دراعماق جامعه، چه زمانی وچگونه وحول کدام مطالبات بروز کند، نمیتوان ازهم اکنون پیش بینی کرد. بغض اکثریت مردمی که زیرانواع واقسام فشارها وتبعیض هاکمرخم کرده اندوحداقل تا حال حاضر، باوجود همه دعوتها، به دام تلاشهای تبلیغاتی جناح بندیهای درون نظام، برای گرم کردن تنور انتخابات نیفتادهاند وبا نگاهی معنی دار، بازیهای انتخاباتی ودعواهای درونی نظام برای داشتن سهم بیشتری ازقدرت رامشاهده میکنند. نظربه این عوامل وغیردموکراتیک بودن این به اصطلاح انتخابات، و اینکه انتخابات باشرکت کدام جریانات؟، ازطریق حذف کدام نیروها؟ وتحت چه شرایطی وبه چه قصدی؟ برگزارمی شود، بایدبه ارزیابی آن اقدام نمود. دوم، نگاهی دوباره به سخنان ولی فقیه ونیز بخش اول بیانیه انتخاباتی اصلاح طلبان طرفدارخاتمی، نشان میدهد که رهبرج-ا باتوجه به تنگناهای بیشمارنظام وقرارگرفتن آن درچنبرهای فشارهای داخلی وخارجی، رشد وگسترش نارضایتی درمیان مردم، به همراه آشکارشدن موج کم سابقه فساد وتشتت وتوطئه چینی درسطح بالاترین مقامات حکومتی، یعنی و ضعیتی که جامعه را درآستانه بروز انفجاراتی بمراتب فراگیرتر ورادیکالتراز جنبش سبزوگسست شیرازه امورقرارداده است، به سناریوی گرد آوری همه نیروها وگرایشات وفادار به میراث آقای خمینی ومعتقدبه نظام ج ا هم فکرمیکند. اوبه جلب همه نیروها، اعم ازاصلاح طلب وغیراصلاح طلب، که درپی تحولات جنبش سبز به بازخوانی وبازنگری انقلاب وتاریخ ج- ا اقدام کردهاند وبا وجود همه انتقادات اما به ج- ا وقانون اساسی آن معتقد ووفادارند، هم میاندیشد. اوباتاکید براینکه فقط یک رای داردودخالتی درانتخابات به نفع این یاآن نخواهدداشت، شاید میخواهد بگوید که برخلاف سال۸۸، قصد دخالت دردعواهای میان نیروهای وفاداربه نظام برسر تعیین سهم هریک ازقدرت راندارد، قاعده بازی «انتخابات» میان خودیها راپذیرفته است، به نتیجه آن، هرچه که باشد، تن خواهدداد. والبته دیگران، بویژه مارگزیدگان انتخابات ۸۸هم، به این قولها بدیده تردید مینگرند وتضمینهای لازم راطلب میکنند. درتفاهم بااین دعوت است که دربخش اول بیانیه انتخاباتی اصلاح طلبان، اولا به روال گذشته وفاداری خویش نسبت به رهبری خمینی درانقلاب ۵۷ واعتقاد به ج-ا وقانون اساسی آن را اعلام شده است. ثانیا، نسبت به جنبش سبز وبازداشت وحصر چهرههای شاخص اصلاح طلب نظیر کروبی وموسوی، برخلاف گذشته که ازآن طرفداری میشد وشرط حضور درانتخابات را آزادی آنها وآزاد بودن انتخابات اعلام میگشت، این بارمتفاوت برخورد شده است؛ یعنی اصلاح طلبان در قبال این همه سکوت نمودهاند وبه عبارتی به خواست ولی فقیه درباره مرزبندی با «فتنه» تن دادهاند؛ خواست انتخابات آزاد رامطرح نکردهاند وبجای آن، ازبرگزاری انتخابات مناسب سخن گفتهاند. بیدلیل نیست که برخلاف گذشته کهگاه ازاصلاح قانون انتخابات وحذف نظارت استصوابی ونظایرآن حرفهایی میزدند، این باردراین موارد هم سکوت پیشه کردهاند. بیانیه انتخاباتی، دراین کادر است که انتقادات اصلاح طلبان رانسبت به بویژه دوره ۸ساله احمدینژاد اعلام داشتهاند وراهکارهای مورد نظرخود رادرزمینه تحکیم بنیادهای نظام دینی تحت رهبری ولی فقیه ابرازنمودهاند. ازسوی دیگر، تا آنجا که به تیم احمدی-نژادمشایی برمی گردد، آنها نیزدرپی حملات نمایندگان ولی فقیه درباره آمادگی یرای قلع وقمع جریان انحرافی وحذف کاندیدای احتمالی اینان، به اشکال مختلف به دفاع برخاستهاند. از آن جمله باتهدیدهای مداوم به افشاگری وبگم-بگم، عزم خود رابرشرکت درانتخابات اعلام کردند وعوامفریبانه برانتخابات مدیریت نشده تاکید نموده وتهدیدکردهاند که درغیراین صورت، تامرحله عدم برگزاری انتخابات هم پیش میروند. اینان ضمن وارد شدن به کارزارتبلیغات انتخاباتی، باانداختن مشکلات به گردن جریانات مدافع ولی فقیه، باتکرار شعار «بهار»، با برافراشتن پرچم ایران وتکیه برناسیونالیسم وتاریخ قبل ازاسلام، ازلحاظ «مسلکی» هم نگاهی متفاوت ازنگاه مسلط رادرزمینه مشروعیت بخشیدن به حکومت دینی مستقر زمزمه کردهاند؛ یعنی به اشکال مختلف ودرفرصتهای گوناگون گفتهاند وحالی کردهاند که ظهور امام زمان نزدیک است، که کسانی ازمیان آنان به اولیاءالله تعلق دارند، مرتبط باامام زمان هستند، که با وجود این رابطه ترجیح با اعمال مدیریت ازسوی امام زمان است ونه نایب امام زمان! وبدین ترتیب در صدد تخطئه نقش ودکان روحانیت شیعه اصولی مسلک ودر راس آن ولی مطلقه فقیه برآمدهاند. بنا براین مجموعه، ونیزکاربست شیوههای تعرضی وتوطئه گرانه ازسوی تیم احمدی-مشائی بود که خطرناکتر بودن اینان به نسبت اصلاح طلبان «فتنه گر» از سوی پیروان ولی فقیه مطرح گشت واصول گرایان رابه جنب وجوش تازه واداشت. سوم، به نظرچنین میرسد که رهبر جمهوری اسلامی، برخلاف ادعایش درپیام نوروزی، اوضاع اقتصادی واجتماعی وسیاسی وفرهنگی جامعه رابه شدت نگران کننده وبیلان چهار سال گذشته ودولت انتصابی خود رابشدت منفی میبیند. اوبا این گمانه زنیها آشناست که دریک انتخابات نیم بند به روال گذشته، احتمال پیش افتادن کاندیدای احمدینژاد برکاندیدای اصول گرایان زیاد است! یادرصورت ورود خاتمی به دایره رقابتهای درون نظام، احتمال پیش افتادن خاتمی بر کاندیداهای اصول گرا واحمدینژاد، بیشترمطرح میشود!. چنین است که خودکامه حاکم، ازترس تضعیف بازهم بیشتر نظام، همزمان باانتخابات ریاست جمهوری دراندیشه تغییرات دیگری هم میباشد. اگریک روی این تغییرات رامذاکره بادولت آمریکا، تلاش برای کاهش بحران هستهای وبرداشته شدن تحریمهای اقتصادی تشکیل میدهد روی دیگرآن، تغییرروش برخورد بانیروهای پیروخمینی ووفادار به نظام وقانون اساسی آن، میباشد. درچنین روندی نه تنهاتیم احمدی نژاد-مشائی جایگاه سابقش رااردست خواهدداد، بلکه اصول گرایان هم درجایگاهی ضعیف ترقرارخواهند گرفت؛ به این دلیل ساده که باید جایی تازه برای اصلاح طلبان «زرد» و معتدل ومطیع نظام درساختارسیاسی قدرت تعبیه شود. البته ناگفته پیداست که اجرای چنین سناریویی، هرگاه رهبرخودکامه نظام برتردیدهای خویش غلبه وبه این حد ازدرایت درتشخیص مصالح نظام نیزرسیده باشد، که همین حدازعقب نشینی هم مثبت بوده ودرحد خود گشایشی رادرسطح جامعه باعث میشود، با دشواریها وموانع متعدد ی مواجه است. این موانع ازبیت رهبری آغاز شده ودرادامه به فرماندهان سپاه وبسیج ووزارت اطلاعات، به روحانیت جیره خوارجاخوش کرده درشورای نگهبان وقوه قضائیه ونهادهای ریزودرشت دیگر ودایناسورهایی نظیرجنتی ویزدی ومهدوی کنی، واساساهمه باندهای مافیایی درقدرت، که به یمن «نظم موجود» وشیوه حکومتی تاکنونی به موقعیتها وثروتهای افسانهای دست یافتهاند، گسترش مییابد. چرا که همه اینها، هرگونه گشایشی دروضعیت وهرنوع دادن سهمی ازقدرت به اصلاح طلبان رامترادف بامحدود شدن نفوذ وکاهش امتیازات انحصاریشان میپندارند. به این موانع، باید مقاومتهای تیم احمدی نژاد-مشائی ازیکسووبهره برداریهای باندهاشمی رفسنجانی وسهم خواهی اورا نیزازسوی دیگراضافه کرد. چون هاشمی رفسنجانی که مدتهاست درحاشیه قدرت قرارگرفته است، پیشرفت احتمالی چنین سناریویی رادرراستای پیشرفت پروژه پیشنهادی مندرج درنامه سرگشادهاش به ولی فقیه درچهار سال پیش میداندوسهم خویش راطلب میکند. رفسنجانی، چه بخاطر مصالح نظام وچه بمنظوربیمه کردن خود وخانوادهاش، برای شکل گیری مثلث جدید درقدرت حول خامنه ای-رفسنجانی-خاتمی تلاش خواهد کرد. اگرچه به نظرچنین میرسد که مشکل عمده ولی فقیه نه هراس ازتیم احمدی-نژاد مشائی ونه ترس ازباند هاشمی رفسنجانیست؛ برای وی کنارزدن این دوچندان مشکل به نظرنمی رسد! مشکل او، درپیشبرد چنین سناریویی، علاوه برغلبه تردیدها وترس ازکاهش قدرت خود، عمدتا به مقاومتهای موجود درجناح خودی، درمیان طیف اصول گرایان وبخصوص درسطح سپاه وبسیج ووزارت اطلاعات برمی گردد. چهارم، رقابتها درانتخابات ریاست جمهوری اسلامی ۹۲، در «دموکراتترین حالت» میان اصول گرایان، دولتیها وبخشی ازاصلاح طلبان خواهد بود. یعنی درصورت عبور کاندیدای تیم احمدی نژاد-مشائی ونیز کاندیدای اصلاح طلبان پشت کرده به جنبش سبزازفیلترشورای نگهبان، انتخابی خواهدبود درمیان بخشی ازخودیهای نظام ونه همه طرفداران نظام! چراکه جای جریاناتی نظیرجبهه مشارکت ومجاهدین انقلاب اسلامی ونیزنهضت آزادی وطیف نیروهای موسوم به ملی ومذهبی، که این آخری هاالبته بسته به اوضاع بین طرفداری ازنظام وخروج ازآن نوسان دارند، دراین مجموعه خالیست. حالت دیگر، حذف کاندیداهای اصلی معرفی شده ازسوی دولتیها یااصلاح طلبان مطیع ولی فقیه ازسوی شورای نگهبان است. دراین صورت بازهم دایره خودی هاتنگ ترمی گردد. بنابراین سخن برسر به اصطلاح انتخاباتیست درمیان آن دسته ازخودی ترها، که باجنبش سبزمرزبندی دارند و ازقبل حق هرگونه اعتراض ودرصورت لزوم نافرمانی مدنیای که تداعی کننده جریان «فتنه» میباشد را ازخود سلب کردهاند. درباره شرایط برگزاری چنین انتخاباتی هم اظهرمن الشمس است که نه رنگی ازآزادی دارد ونه نشانهای ازدموکراسی. اگرچه شاید ازنظر اصلاح طلبان گردآمده حول خاتمی، ونیزهمفکران وی دراپوزیسیون خارج کشور، «انتخاباتی مناسب» تعبیرگردد. شرکت کردن درچنین انتخاباتی وآن هم درصورت حضورکاندیدای اصلاح طلبان، اگربرای بخشهایی ازمردم رنجدیدهای که زیرفشارهای کمرشکن اقتصادی واجتماعی وسیاسی وفرهنگی کمرخم کرده ودرآستانه له شدن قراردارند وبه ناگزیر به انتخاب بین بد وبدترروی میآورند قابل فهم است، اما درمورد اپوزیسیون جمهوری اسلامی چنین نیست. شیوههای بغایت سرکوبگرانه وقرون وسطایی وحذفی رژیم، هیچ چارهای جزعدم شرکت نیروهای مختلف اپوزیسیون طرفداراستقرارآزادی ودموکراسی وحقوق بشردرایران، نگذاشته ونمی گذارد. اینکه این عدم شرکت، باچه تاکتیکها وروشهای مشخص تری توام گردد مسئلهای است که میباید متناسب باپیشرفت تحولات درمدت باقیمانده ورایزنی میان گرایشات گوناگون اپوزیسیون، پاسخ مناسب یابد. اکبر سیف ۲۰۱۳-۰۴-۰۱ برابر با ۱۲-۰۱-۱۳۹۱ نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|