|
ابتدا شمه اى در باره انتخابات آزاد:
كنشگران سياسى هر يك به طريقى به انتخابات آزاد مى نگرند اما انتخابات آزاد تعريفى مشخص دارد و آن اينست؛ ضمانت انتخاب كردن و انتخاب شدن و اين حقى است عمومى كه بوسيله قدرت اجتماعى و سياسى اِعمال مى گردد. بى ترديد انتخابات آزاد مورد حمايت عموم مردم است مردمى كه قطعاً ميل عبور از وضعيت كنونى، وضعيتى كه مانع از حركت بسوى آينده اى جديد است، دارند. وقتى سخن از انتخابات آزاد به ميان باشد منظور شرايطى از اعمال قدرت اجتماعى است كه وضعيت مناسب مسالمت آميز بدون خشونت مورد علاقه همه طرفين و اقشار جامعه در آن حکمفرما باشد. قدرت سياسى حاكم از آنجائيكه ميل به تحميل قدرت به آحاد جامعه دارد نمى تواند مبلغ و يا بر پا كننده انتخابات آزاد باشد، بنابراين نيروى اصلى انتخابات آزاد را اقشار مختلف اجتماعى از طزیق اِعمال قدرت اجتماعی ممکن می سازند و فشار همین قدرت است که منجر به تحول آرایش نیروهای سیاسی می شود. پس قدرت اجتماعى اصل ضمانت كننده انتخابات آزاد است. قدرت اجتماعى يگانه نيرويى از كنش اجتماعى است كه مؤثر بر قدرت سياسى و تحول در مواضع قدرت سياسى را ممكن مى كند. بعبارت دیگر روند تحول در قدرت سياسى حاكميت اسلامى از طريق اِعمال قدرت اجتماعى صورت مى گيرد؛ بنابراين مدافعين انتخابات آزاد قبل از اينكه تكيه به حاكميت و آرايش سياسى درونى آن جهت انتخابات آزاد نمايند مى بايست با مربوط شدن به اصل منشأ تغيير و تحول به سود انتخابات آزاد، حاكميت را از مواضع اش پس زنند. همه مى دانيم كه خاتمى بر "حفظ نظام" مصر است نظامى كه از بدو تأسيس تا كنون متكى بر معيارها و ارزشهاى اسلامى و تحميل آن به جامعه بوده است و خاتمى نيز بدان مودت مى ورزد، بنابراين در ارزشگذارى هاى خاتمى "حفظ نظام" الويت است و انتخابات آزاد از منظر او در همين چهارچوب معنا دارد يعنى بگونه اى باشد و برگزار گردد كه به معيارهاى اسلامى آن خدشه وارد نشود و نيك مى دانيم كه انتخابات نمى تواند بدون نقش مهم ولايت فقيه و اِعمال نفوذ او و تشكيلات همسويش در رأس حاكميت، نيم بند آزاد برگزار شود چه رسد به كاملاً آزادش بنابراين با اين توصيف از رفتارها ى خاتمى و خامنه اى، خاتمى مى تواند فرد مورد نظر و اطمينان براى كسب پُست رياست جمهورى در مقابل خطر باند احمدى نژاد-مشائى باشد. در چهارچوب "حفظ نظام" باقى ماندنِ خاتمى، يك وجهش يعنى اجراى قانون اساسى فعلى كه ولى فقيه در آن حرف آخر را مى زند و مى تواند حكم حكومتى صادر كند يعنى هر رئيس جمهورى اگر بخواهد وعده هاى انتخاباتى خود را پيش ببرد با سد رهبرى روبروست مگر اينكه بر اين نظر باشيم كه رئيس جمهور بعدى نظير خاتمى قادر مى شود با ناديده گرفتن اين سد مسير اصلاحات را بگشايد كه دراينصورت ما با شرايط و موقعيت جديدى از توانمندى نيروهاى سياسى روبرو هستيم اگر چنين است بايد اين شرايط را تبيين نمود. انتخابات وقتى آزاد است كه آزادى پس از آن ضمانت گردد يعنى اين كه رئيس جمهور برگزيده براى اجراى طرح ها و برنامه هاى خود توانمندى اجرايى داشته باشد. اشكال كار اينست كه خاتمى در صورت كانديد و انتخاب شدن و دولت برگزيده اش، با اسلامى خواستن ارزش اصلاحات كه خود با سد تفسير ديگرى از اسلام بر نظام سياسى روبروست قادر نمى شوند تا فضاى پس از انتخابات را به سمتى هدايت كنند كه حاكميت استبدادى مهار شود. ضمانت اجرايى آزادى ها و طرح هاى اجتماعى و حقوقى پس از انتخابات رياست جمهورى و تشكيل دولت منتخب بواسطه قوانين اى جارى مى شود كه آن قوانين با تفسيرهاى رنگا رنگ اسلامى مواجه و وتو نشوند بلكه ملاك قوانين حقوق بشرى باشد كه چنين بدعتى را از سوى نيروهاى سياسى در هرم حكومت و پيرامون آن، نشانى نيست و ملاك همين قانون اساسى اسلامى است كه قدرت ولايت فقيه در آن سدى عمده ايست در راه پيشبرد اصلاحات. تريدى نيست كه اصلاح طلبان حكومتى به دليلى كه بيان خواهم كرد در موقعيت اجتماعى برترى به نسبت باند احمدى نژاد و جناح رهبرى قرار دارند. جناح رهبرى به دليل تداوم سماجت در تمكين نكردن مطالبات جامعه و مردم مقبوليت اجتماعى را سال هاست از دست داده و از اين نظر كاملاً ريزش كرده است؛ وضعيت جامعه نيز بالحاظ اجتماعى و همچنين اقتصادى در نتيجه تحريم ها رو به وخامت است بحران بر سر برنامه هاى هسته اى جمهورى اسلام با غرب همچنان به قوت خود باقى است در چنين شرايطى كوچكترين وعده براى برون رفت از اين موقعيت و خلاص يافتن از سياست جناح تماميت خواه جمهورى اسلامى كه ٣٤ سال است امان مردم را بريده مى تواندمورد حمايت و اقبال عمومى مردم واقع شود؛ در اين زمينه بايد گفت دو جناح يعنى اصلاح طلبان و باند احمدى نژاد- مشايى به دليل همراهى لفظى با مردم مى توانند رقابت جدى با يكديگر داشته باشند و يكى از اين دو برنده انتخابات باشند اما رهبرى جمهورى اسلامى از محمد خاتمى كه به " حفظ نظام" مؤمن است و به ارتقاء جنبش مدنى جهت بر هم زدن کیفی مناسبات نیروها خنثى عمل مى كند براى مقابله با باند احمدى نژاد كه مى تواند موقعيت روحانيت( كه نسل جوان ايران بر آن جايگاه سر به عصيان زده است) در قدرت را به خطر اندازد، حمايت خواهد كرد. به باور من روحانيت محافظه كار به رهبرى على خامنه اى در چهره باند احمدى نژاد- مشايى چهره رضا خان مى بينند ( رضا خانى كه از طريق بى كفايتى دستگاه حكومتى قاجار و نيز جنبش مشروطيت، با كودتاى ١٩٠٣ بر سر كار آمد و ما مشابه اين وضعيت را در جامعه کنونی ایران يعنى بى كفايتى دستگاه حكومتى جمهورى اسلامى و جنبش مدنى نسبتأ نیرومند( هر چند در حال حاضر خفته) و نيز باند احمدى نژاد مشاهده مى كنيم) كه مى تواند در دراز مدت نقش رضا خان را دركنار نهادن روحانيت از قدرت حكومت ایفاء نماید خاصه اينكه جوانان ايران در عصيان عليه روحانيت بسر مى برند در حالیکه در مشروطیت روحانیت از اقبال عمومی برخوردار بود؛ از اين بابت مجبورند رسمى و غير رسمى به رضايت خود براى كانديداتورى محمد خاتمى تن دهند چونكه كنترل محمد خاتمى با توجه به اينكه او قبل از دغدغه داشتن مطالبات ملت دغدغه "حفظ نظام" دارد سهل تر خواهد بود، قدم نهادن خاتمى به صحنه انتخابات زمينه هاى چنين رضايتى را به عيان نشان مى دهد. محمد خاتمى بنابر گفته خود در دو دوره پست رياست جمهورى خويش يك "تداركچى" بوده است يك نمونه آن را مى توان در عقب نشينى و پس گرفتن طرح دو لايحه اى مربوط به اختيارات رياست جمهورى كه به مجلس داده بود مشاهده نمود. شرايط حاضر با توجه به آرايش نيروها و دسته بندى هاى موجود در هرم حاكميت و فشار مردم از پايين مى تواند موقعيت مناسبى را براى تحول ايجاد كند اما آيا اصلاح طلبان حكومت مى توانند اين تحول را هدايت كنند؟ پاسخ من اين است: وقتيكه اصلاح طلبان و در رأس آن محمد خاتمى مطالبات و منافع مردم را به "حفظ نظام" ترجيح دهند معنايش اينست كه تناسب قوا(از طريق اِعمال ارتقاء جنبش مدنى) به جهت تعيين مناسبات نيروها موضوعيتى برايشان ندارد، بدين سبب قادر نمى شوند سد ولى فقيه كه عملى فراقانون دارد و حكم حكومتى صادر مى كند و مانع روند اصلاحات مى شود را از طريق صرفِ مناسبات نيروها بنفع مطالبات و منافع مردم بشكنند. ولايت فقيه سد عمده ايست در راه پيشرفت و تكامل جامعه اين سد تنها از طريق جنبش مدنى و تناسب قواى شكل گرفته از آن خواهد شكست. جنبش سبز توانست تا حد زيادى موجب ريزش مقبوليت ولايت فقيه در نزد مردم گردد و اين نشان مى دهد كه عقب راندن مستبد فقط از طريق سازمانيافتگى نيروى مدنى ممكن مى شود و نه محترم شمردن صرف مناسبات نيروها. خاتمى نگران عبور از نظام بواسطه ارتقاء جنبش مدنى مردم است و چون هنوز نپذيرفته است مردمى كه اين نظام را بوجود آوردند حق دارند در نهايت در باره اش تصميم بگيرند در نتيجه با آن به اختلاف مى رسد و قادر نمى شود بر نيروى رو به ارتقاء جنبش جهت تحقق مطالبات همراهى نشان دهد. نمونه روشن آن اختلافات ميان جنبش سبز و اصلاح طلبانى نظير اوست بنابراين با منطق "حفظ نظام" و ارزشهايش و نیز خنثی بودن در قبال تناسب قوا نمى توان در صورت انتخاب شدن به فضاى باز اميد بست زيرا طرف مقابل نيز با همين ابزار در ميدان است و آگاه است كه هر اصلاحاتى معنايش تضعيف قدرت بلامنازع اوست. و در ثانى در جريان جنبش سبز خاتمى و برخى اصلاح طلبان ديگر نشان دادند كه نمى توانند متكى به جنبش مدنى مردم جهت تغيير و اصلاحات گام بردارند بلكه در حد چانه زنى در بالا اكتفاء مى كنند. از كانديداتورى رياست جمهور خاتمى هم هيچ حماسه اى بر نخواهد خاست اگر رهبران جنبش سبز در حصر باقى بمانند، حماسه را مردم و جنبش مدنى زمانى خواهند آفريد كه بدانند به نيروى خود مى توانند ولايت فقيه را به عقب رانند؛ عقب راندن ولى فقيه يعنى تمكين به خواست ملت، تمكين به خواست ملت يعنى حماسه از سوى ملت. نتيجه: ١- خاتمى معتقد به نظام بر مبناى معيارها و ارزشهاى اسلامي ست و جمهورى اسلامى و "حفظ نظام" الويت اوست ٢- چانه زنى در بالا و در نهايت عقب نشستن از مواضع خود به دليل معذوريت داشتن جهت "حفظ نظام" اساس سياست اوست( سكوت در قبال حكم حكومتى خامنه اى به پس گرفتن لايحه مطبوعات از سوى مجلس ششم و نيز پس گرفتن طرح دو لايحه اى اختيارات رئيس جمهور) ٣- خاتمى از ارتقاء جنبش مدنى( همچون جنبش سبز) كه مى تواند توازن قوا را بنفع اصلاحات بنيادين در جامعه تغيير دهد به دليل نگرانى از عبور از نظام واهمه دارد و در نتيجه بدان بى تفاوت است ٤- بر حسب سه مورد ياد شده، خاتمى ميان ارتقاء جنبش مدنى مردم و چانه زنى در بالا بى عمل است ٥- مهمتر از هر چيز خاتمى به دليل اعتقاد به "حفظ نظام" و دور بودن از جنبش مدنی و ارتقاء آن در مقابل حكم حكومتى رهبر و عمل فراقانون اش خنثى است بنابراين رهبر جمهورى اسلامى كه مى داند مى تواند خاتمى را بعنوان "تداركچى" در " حفظ نظام" به كنترل خود داشته باشد به صلاحيت او جهت طرد باند احمدى نژاد- مشايى كه موقعيت او و روحانيت محافظه كار را با خطر روبرو ساخت، مُهر تأييد مى نهد. نیکروز اولاد اعظمی niki_olad@hotmail.com در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Google در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Balatarin Twitter در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Facebook در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Delicious در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Donbaleh در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Myspace در جهت طرد باند احمدى نژاد" target="_blank"> Yahoo نظرات خوانندگان:
نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|