logo





نوروز

سه شنبه ۲۲ اسفند ۱۳۹۱ - ۱۲ مارس ۲۰۱۳

مهرانگيز رساپور (م. پگاه)

MR-Pegah2-s.jpg
زين ظلمتِ شب چو رهسپار سحريم
به کز رهِ چهارشنبه سوری گذريم
تا کور شود چشمِ حسودانِ بهار
بايد که ز چشم زخمِ آتش بپريم !

* * *

نوروز که سبز رنگ و سرخ است و سپيد
باز آمده با جامه‌ی رنگينِ اميد
اين جشن طبيعت است، مِی نوش و برقص
جزيی ز طبيعتيم ما، بی‌ترديد

* * *

نوروز چو با نور و نسيم آميزد
سرمای سيه به کوی شب بگريزد
خورشيد به شادباشِ اين پيروزی
ذراتِ طلا به روی دنيا ريزد

* * *

آبی چو بَد است، آسمان را چکنم ؟
رنگينی اين باغ جوان را چکنم ؟
گر رنگِ نشاط‌ ‌آور و گر نغمه بَد است
اين مرغکِ زردِ نغمه‌خوان را چکنم ؟!

* * *

پايايی مرگ نيست از يک دَم بيش
آنگاه شکوهِ نو شدن آيد پيش
در رُستن گل، تأملی کن به بهار
بنگر که چگونه زايد از مردهی خويش !

* * *

با قهر خراشِ دل نیابد درمان
لبخند کند شفای آن را آسان
در پرتو آشتی نشستن چه خوشست
چون تابش آفتابِ بعد از باران

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد