زبان فراتر از یک وسیله ارتباطی بوده و درکل عنصر اصلی هویت انسانها و جوامع بشری میباشد. حق آموزش و تحصیل به زبان مادری به عنوان یکی از ابتداییترین و بنیادیترین اصول حقوق بشری در جهان شناخته میشود. اما هنوز در برخی کشورها این حقوق اساسی انسانها نقض شده و سیاستهای تبعیض آمیزی از طرف دولتهای این کشورها بطور سیستماتیک برای محو زبان مادری ملل و اقلیتهای تحت ستم درحال اعمال شدن است. کشور ایران هم جز کشورهایی است که از زمان تشکیل حکومت سلطنتی پهلوی تا بحال، حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی ایران با تدوین دستور العملها، سیاستها و برنامههایی در جهت آسمیلاسیون منفی ملل ساکن در ایران و نابودی زبان مادری آنان اقدام کرده و با توسل به قدرت قوه قهریه زبان فارسی به جای زبان مادری به آنان تحمیل شده است. در حال حاضر اکثریت مردم ایران یعنی میلیونها شهروند غیر فارس اعم از ترک، کرد، عرب، بلوچ، لر، گیلک و تالش از داشتن حق تحصیل به زبان مادری خود محروم هستند و از تبعیض و ستم مضاعف حکومتی رنج میبرند.
بر طبق اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران خط و زبان رسمی کشور زبان فارسی است و تاکید کرده اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد. با اینکه در این اصل از قانون اساسی از آزادی استفاده زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس سخن رفته است ولی هیچ تضمینی در این باره برای دولت ایران نداده است که از تحصیل به زبان مادری قومیتها حمایتهای لازم را به عمل آورد و حتی کتب درسی مدارس و دانشگاهها به اجبار بایستی به زبان فارسی باشد. حکومت ایران نتنها از حق تحصیل و خواندن نوشتن به زبان مادری را حمایت نمیکند بلکه تنوع قومی و زبانی در کشور را تهدیدی برای موجودیت حکومت، امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور قلمداد میکند. مدافعان حقوق زبانی و فعالین مدنی منسوب به ملل ساکن در ایران هم با اتهامات واهی نظیر تجزیه طلبی، اقدام علیه امنیت کشور، تبلیغ علیه نظام از طرف نیروهای امنیتی و عوامل حکومت جمهوری اسلامی روبرو شده، مجازات میشوند. امروزه صحبت کردن کردن از زبان مادری ملل ساکن در ایران تجزیه طلبی تلقی شده و بخش اعظم زندانیان سیاسی مربوط به قومیتهای ایران را مدافعان حقوق زبانی تشکیل میدهند.
با وجود اینکه قانون اساسی حکومت اسلامی ایران حق تحصیل به زبان مادری را به رسمیت شناخته، ولی این قانون به دولت ایران ضمانت اجرایی آن را نداده است و بیش از ۳۴ سال است که از تصویب قانون اساسی میگذرد هیچ شخصی، نهادها و موسسات خصوصی و غیر دولتی حق ایجاد مدارسی برای تدریس زبان ملل ساکن ایران و تشکیل موسسات آموزشی برای ارتقا و توسعه زبان مادری خود را ندارند و دولت ایران با ایجاد موانعی از تشکیل چنین نهادها و موسسات جلوگیری میکند. در دید حاکمیت ایران دفاع از حق تحصیل به زبان مادری جرم تلقی میشود.
جامعه بین المللی اهمیت و ضرورت آموزش زبان مادری را پذیرفته و آن را به عنوان یک حق اساسی بشری به رسمیت شناخته است. به طوری که در چندین معاهده و اعلامیه تهیه شده از سوی سازمانهای بین المللی بویژه سازمان ملل متحد ضمن تصریح به حقوق اشخاص در آموزش زبان مادری خود، تعهدات مثبت و منفی دولتها نیز در شناسایی این حق مورد تصریح و تاکید قرار گرفته است. منظور از تعهدات مثبت تعهداتی است که دولتها بر اساس این معاهدات و اعلامیهها مکلف شدهاند تا با به وجود آوردن شرایط و امکانات لازم و حمایتهای مورد نیاز، دسترسی افراد را به این حق تسهیل نمایند و منظور از تعهدات منفی نیز تعهداتی است که دولتها را از تجاوز و تعدی به آن منع مینماید.
ماده ۲۷ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی مصوب ۱۶ دسامبر ۱۹۶۶، ماده ۳۰ کنوانسیون حقوق کودک مصوب ۲۰ نوامبر ۱۹۸۹ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، مواد مختلف از جمله بندهای ۳ و ۴ ماده ۴ اعلامیه حقوق افراد متعلق به اقلیتهای قومی ملی مذهبی و زبانی اعلامیه مصوب ۱۸ دسامبر ۱۹۹۲ مجمع عمومی سازمان ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق زبانی مصوب سال ۱۹۹۶ در ۵۲ ماده مبسوط تهیه و تدوین شده است که در آن تمامی جزئیات مربوط به حمایت از زبان قومیتها و تکالیف دولتها در این خصوص قید گردیده است، بندهای سه گانه منشور زبان مادری مصوب سال ۱۹۹۶ یونسکو در مورد حق تحصیل به زبان مادری و تکلبف دولتها در قبال آن میباشند. تا کنون به مفاد هیچ کدام از این معاهدات بین المللی در مورد زبان مادری عمل نشده بلکه سیاستها و برنامههای حکومت ایران بر ضد این معاهدات و تفاهم نامهها بوده است.
از بدو تشکیل حکومت پهلوی تاکنون معاهدات و قوانین بین المللی در زمینه حق آموزش به زبان مادری توسط دولتهای وقت بکلی نقض شده و سیاستها و برنامههای کلانی در جهت نابودی زبانهای مادری و فرهنگ ملل ساکن ایران از طرف این دولتها به اجرا گذاشته شده است. در مقابل آن ارتقا و توسعه زبان فارسی از طرف سیستم حاکم به منظور نسل کشی فرهنگی ملل ساکن ایران و استحاله کردن آنان در زبان و فرهنگ فارسی از دیگر سیاستهای تبعیض نژادی و قومی این حاکمیتها تابحال بوده است.
با توجه به سیاستهای تبعیض آمیز و ضد انسانی دولتهای حاکم در ایران در طول ۹۰ سال اخیر علیه زبان، هویت و فرهنگ قومیتها میتوان نتیجه گرفت اقدامات حکومتهای وقت در این باره هیچ گونه توجیه حقوقی و اخلاقی نداشته و نقض آشکار حقوق بشر میباشد. همچنین این توجیهات مورد پذیرش نیست که با طرح مسائل امنیتی و به بهانه حفظ تمامیت ارضی میلیونها نفر از شهروندان غیرفارس را که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل میدهند، از حق تحصیل و آموزش به زبان مادری خود محروم کرد. تنوع فرهنگی و تکثر زبانها نتنها عامل تهدید بلکه به عنوان یک ارزش معنوی و گوهر گرانبهاست که زبانشناسان و جامعهشناسان ارج نهادن و احترام به آنها را از طرف حکومت و مردم جامعه برای پیشرفت همه جانبه و پایداری جوامع چند ملیتی مانند ایران ضروری میدانند. بدون توجه و احترام به خواستهای فرهنگی و زبانی ملیتهای ساکن در ایران رسیدن به یک صلح پایدار، توسعه و پیشرفت و وحدت در داخل کشور امکان پذیر به نظر نمیرسد. به رسمیت شناخته شدن زبان، فرهنگ و هویت ملل در ایران و ارج نهادن به آن باعث افزایش مشارکت آنها در سرنوشت سیاسی، فرهنگی و اجتماعی خود و کشور میشود و این مسئله به نوبه خود میتواند وحدت و همدلی را در بین ملل ساکن در محدوده مرزهای جغرافیایی ایران تقویت کند. تحقق چنین امری در چهارچوب یک حکومت دموکراتیک مطابق با استانداردهای امروزی امکان پذیر بوده، در غیر این صورت با وضعیت کنونی ایران با حکومت غیر دموکراتیک و توتالیتر جمهوری اسلامی که به همه مسائل و مشکلات جامعه به عنوان تهدید امنیتی و توطئه مینگرد و خود یکی از ناقضان اصلی حقوق بشر در دنیاست، حل مسئله قومیتها و توجه به مطالبات آنان که یکی از آنها حق تحصیل به زبان مادری میباشد، از طرف چنین حکومتی بعید بنظر میرسد.
نظرات خوانندگان:
با نویسنده موافقم هرمز 2013-02-22 16:25:11
|
من از زمانیکه به کشور آمریکا مهاجرت کرده ام همین را میگویم که باید ما اقلیت ها بزبان خودمان تحصیل کنیم و بزبان ترکی درس بخوانیم منظورم کل درسهایمان است ونه فقط یک کلاس مضحک فوق برنامه زبان ترکی که در بعضی جاها برقرار کرده اند البته آن بد نیست ولی من شدیدا خواستار این هستم که همه ترک زبانان در تمام ایالات متحده آمریکا بزبان ترکی دانشگاه بروند و فارق التحصیل بشوند و توی جاهائی هم که بعدا استخدام میشوند بقیه کارمندان موظف باشند بزبان ترکی با آنها گفتگو و مکاتبه نمایند.این عین عدالت و حقوق بشر است که نویسنده محترم به بعضی از مواد آن اشاره کرده اند البته من مواد قانونی بیشتری را میدانم که بخاطر جلوگیری از اطاله ی کلام از ذکر آنها خودداری میکنم. |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد