خطاب به ملی- مذهبیها و امثالهم:
استبداد دینی با انتخابات آزاد و نامه نویسی دگرگون نمیشود.
معروف است که آلبرت اینشتین گفته است حماقت یعنی اینکه ما یک اشتباه را، به امید اینکه نتیجه مثبت بدهد، دوبار تکرار کنیم.
از چند ماه گذشته بار دیگر مباحثی درباره شرکت درانتخابات یازدهمین دور ریاست جمهوری در حال شکل گرفتن است. جمهوری اسلامی خواهان رنگارنگ در داخل و خارج کشور به تکاپو افتادهاند. افرادی همچون گذشته حاضر به شرکت در انتخابات تقلبی هستند ولی اصرار دارند که باید موسوی و کروبی از حصر خانگی بیرون بیآیند. افرادی چون عبداله نوری، کرباسچی و نجفی علناً خواهان شرکت در انتخابات هستند و حصر خانگی موسوی و کروبی برایشان اهمیتی ندارد. سکولاری دنباله رو مذهبیونی که جدائی دین از دولت را قبول ندارند، در خارج از کشور در مقالهای بنام «انتخابات آزاد تهدیدی برای نظام استبدادی» خطاب به اینان مینویسد «کسانی که بنام مصالحه و با قیاسهای مع الفارق میخواهند بدون رفع حصر از موسوی و کروبی و رهنورد و بدون رعایت شرایط بیانیه هفدهم موسوی، اصلاح طلبان را به میدان انتخابات بکشند، در حقیقت فشاری را که به یک جنبش اجتماعی متکی است، از روی دوش آقای خامنهای برمی دارند و دستش را برای انتخاباتی نمایشی باز میگذارند».
افرادی مثل رفسنجانی، خاتمی و احمدینژاد هم از ترس حذف و حصر ابدی توسط فرماندهان سپاه و طائب و نقدی و... هم از انتخابات آزاد حرف میزنند. از این افراد نمیشود انتظاری جز این داشت چون نهایت درک مضحک و تعریف ظنزآمیز اینان از انتخابات آزاد، انتخابات مهندسی نشده است.
سید محمد خاتمی رئیس جمهور دوران اصلاحات، در دیدار با اعضاء حزب اراده ملت، گفته است که به نظر وی «انتخابات آزاد این است که انتخابات مهندسی نشود». حال تعریف طنزآمیز آقای خاتمی را با تعریف «اعلامیه انتخابات آزاد و منصفانه» که در بهار سال ۱۹۹۴ در یکصد و پنجاه و چهارمین اجلاس آن در پاریس، تصویب شده است را خود مقایسه و قضاوت کنید تا به اوج درجه نیرنگ وعوام فریبی این آقا و پیروانش هر چه بیشتر نائل آئید. در این تصویب نامه آمده است شورای اتحادیه بین المجالس با تاکید بر اهمیت اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی که مقرر میدارند اقتدار حکومت باید به موجب انتخابات ادواری و واقعی به اراده مردم متکی باشد؛ با تصدیق و تایید اصول بنیادین راجع به انتخابات آزاد و منصفانه که توسط کشورها در اسناد جهانی و منطقهای پذیرفته شدهاند، از جمله حق مشارکت مستقیم یا غیر مستقیم همه افراد در اداره کشور خود به وسیله نمایندگانی که آزادانه انتخاب شدهاند، حق رای دادن در انتخاباتی که با رای گیری مخفی انجام میشود، برخورداری از موقعیت مساوی برای نامزد شدن و بیان دیدگاههای سیاسی خود به صورت انفرادی یا گروهی همراه با دیگران است. لذا در این سند معیارها و شاخصهایی برای انتخابات آزاد بیان شده است. این سند میگوید که انتخابات آزاد، انتخاباتی است که در آن مردم هر جامعهای بدین وسیله بتوانند در آزادی کامل و با حضور جریان آزاد اندیشهها و اطلاعات به حقوق شهروندی و حق تعیین سرنوشت خویش برسند.
البته از احمدینژاد، خاتمی و رفسنجانی و امثال آنان که جزء پایوران و بانیان استبداد تمامیت خواه دینی میباشند و شریک جرم جنایات خمینی و خامنهای بودهاند و هستند، نمیشود انتظار چندانی داشت.
اینجا خطابم به نیروهای ملی- مذهبی و افرادی است که دم از حقوق بشر و آزادی و حقوق شهروندی میزنند. خطابم بویژه به شش تن از ملی- مذهبیها و پیروانشان است که به خامنهای نامه مینویسند و از روی خیرخواهی منافع ملی از او چندین درخواست میکنند که یکی از آنان برگزاری انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی است.
در زمانیکه دزدان و راهزنان حکومت میکنند ولی دو جوان را به جرم دزدی هفتاد هزار تومان آنهم در پارک هنرمندان، به دار می آویزند. در زمانی که تمامیت ارضی کشورمان به خطر افتاده است و سخن از مدل لیبی و سوریه برای ایران است. شما به سرکرده نظامی که خود هم عامل و هم موجد این شرایط و همان شرایط دشواری است که بدرستی خود در نامه اتان دربارهاش سخن گفتهاید، نامه مینویسید و از او انتظار دارید تا انتخابات آزاد بدون استصوابی برگزار کند.
چه بر شما میرود و در این عالم به کجا میروید؟ که این چنین سرگردانید که از دست گرگ به خود گرگ و یا به گرگانی چون او پناه میبرید. آیا شما بعد از ۳۴ سال از بنای رژیم جمهوری اسلامی و بدنبال آن استقرار ولایت مطلقه فقیه، هنوز نسبت به استبداد دینی حاکم توّهم دارید و باورمندید که با نامه نویسی و استمداد از مستبد جائر بقول مرحوم منتظری میتوانید باعث تغییر رفتار استبداد دینی شوید؟ اگرحاکمیت را از آن قدرت نمیدانستید به او مراجعه نمیکردید.
هنوز به این نتیجه نرسیدهاید که در نظامهای استبدادی، قدرت دگرگون ناپذیر است. دلخوش کردن به دگرگون کردن مستبد آنهم بعد از تجربه و تجارب تاریخی نشان از آن دارد که حاکمیت و مقام تصمیم را نه از آن ملت که از آن قدرت میدانید.
از تجربه صد سال اخیر عبرت بگیرید که ولایت مطلق شاه و شیخ چگونه کشور را به فساد و تباهی کشاندند. از خود بپرسیم اشکال کار ما روشنفکران و بقول قدیم منورالفکران چیست که بعد از صد سال مبارزه ضد استبدادی و خواست مردم برای رسیدن به استقلال و آزادی، باز هم این مملکت فلاکت بار هر بار باید از دست یک مستبد به دست مستبد دیگری بیفتد.
بر خلاف من که در کتابها خواندهام شما خود دیدهاید که سران نحلههای مختلف ملی با نامه نویسی به شاه تمام تلاش خود را بعد از کودتای ۲۸ مرداد۱۳۳۲ بکار گرفتند تا شاید موفق شوند محمد رضا شاه را متقاعد کنند که «سلطنت کند و نه حکومت» واز نامه نویسی به شاه نه تنها چیزی عایدشان نشد بلکه سهل انگاری آنان در جلب توده مردم و نداشتن ارتباط با مردم و ناتوانائی آنان در سازماندهی مردم موجب شد که روضه خوانها و شب جمعه خورها به رهبری خمینی جنبش مردم بر علیه دیکتاتوری شاه را مهار کنند و آنانی که سالها سمبل مبارزه با استبداد شاهی بودند بعلت پراگندگی خود به دنبال خمینی راه بیفتند.
علت شکست نامه نویسی این بزرگوران در آن بوده است که آنان متوجه به این امر نبودهاند که آغاز و پایان حرف هر قدرت پرستی قدرت است بخصوص اگر ابزار قدرت یعنی زور و اسلحه را در دست داشته باشد. هدف قدرت حاکم جز حفظ آن توسط ابزارش چیز دیگری نمیتواند باشد زیرا هر هدفی ابزار خاص خود را دارد.
بدین جهت است که در استبداد، نقش اصلی به قهر و زور داده میشود، و اعمال زور و قهر کاربردی روزانه و رو به گسترش در حاکمیت استبداد و دیکتاتوری دارد. چون در جامعهای خالی از قهر و زور، قدرت بویژه قدرت مطلقه نمیتواند دوام بیآورد.
با این توصیف و با گذشت بیش از صد سال تجربه مبارزاتی مردم ایران، و تجربه بیحاصل گذشتگان از نامه نویسی به شاه و تجربه ولایت مطلقه فقیه هنوز شما ملی- مذهبیها بجای رجوع به مردم صاحبان اصلی حاکمیت به غاصب حاکمیت مردم رجوع میکنید و از او خواهان برگزاری انتخابات آزاد بدون نظارت استصوابی برای استقرار آزادی هستید.
آیا حقیقتاً باور دارید که خامنهای به انتخابات آزاد تن خواهد داد؟ و جبران مافات میکند و در تضاد با محور نظام و قانون اساسیاش گام برخواهد داشت. شاید اگر ما ۸ سال تجربه دوران اصلاح طلبان حکومتی را نداشتیم میتوانستیم با ذهن گرائی بگوئیم نظام اصلاح پذیر و قدرت استبدادی دگرگون پذیر است. ولی ما اکنون پس از تجربه هستیم و دیگر جای هیچگونه ذهنی گرائی و عوام گرائی و توهمی وجود ندارد. پس چرا باید فریب بخورید.
مگر اولین بار است که در نظام حاکم بر ایران انتخابات برگزار میشود که شما خواستهاید این بار، انتخابات آزاد باشد، آیا قبلاً که در هر انتخاباتی شرکت میکردید و پشت سر رفسنجانی و خاتمی سینه میزدید، انتخابات آزاد بوده است که اینبار میخواهید انتخابات آزاد باشد؟. تازه سهم مردم از انتخابات قبلی چه بوده است؟. مشاهده نکردید که در انتخابات رقابتی بین دو جناح حاکم در سال ۸۸ مستبد حاکم چه تخلفات و تقلباتی و در ادامهاش چه جنایاتی انجام داد؟. به همین سادگی خون ندا آقا سلطان، اشکان سهرابی، سهراب اعرابی، فهیمه سلحشور، بهمن جنابی، کیانوش آسا و ترانه موسوی و دهها بخون خفته دیگر فراموش شد؟.
آقای خامنهای در پاسخ به شما و رفسنجانی و خاتمی و دیگر طراحان انتخابات آزاد در استبداد پاسخ داد که انتخابات در ایران همواره آزاد بوده است. آیا بازهم بعد از این پاسخ پی به ماهیت این نظام نخواهید برد؟ و متوجه نخواهید شد که قدرت عملی خلاف اصول حاکمیتش انجام نخواهد داد؟.
این نظام اصلاح ناپذیر و دگرگون ناپذیر است. ما بعد از تجربه اصلاحات حکومتی هستیم. مگر خاتمی قبل از انتخابات ۱۳۷۶ وعده اصلاحات نداد؟. مگر نمایندگان اصلاح طلب مجلس دور ششم به مردم وعده اصلاح ساختارهای اقتصادی و سیاسی را ندادند؟، مگر اکثریت مردم به امید بهبود زندگیشان و اصلاح نظام در این دو انتخابات بطور گستردهای شرکت نکردند؟. اکثریت مردم بر این باور بودند که با شرکت در انتخابات و رای دادن به اصلاح طلبان میتوانند این نظام را اصلاح و دگرگون سازند. مردم در دوران خاتمی منتظر اصلاحات جدی در ساختار اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بودند. آنان فکر میکردند اصلاح طلبان و جمهوری اسلامی خواهان دنباله رویشان اگر دولت را در دست بگیرند باعث بهتر شدند شرایط اقتصادی و اجتماعیشان میشوند ولی در عمل نشد. پایه چنین انتظاراتی وعدههای اصلاح طلبان بود که نتوانستند به وعدههای خود عمل کنند. بر فرض که حسن نیست داشتند ولی درعمل متوجه شدند سیستم دگرگون ناپذیر و اجازه کوچکترین حرکتی خلاف محور استبدادش را نمیدهد. استبداد ثابت کرد که اصلاح ناپذیر است. چرا؟.
هیچ کس، هیچ سازمانی، هیچ سیستمی و هیچ نظام حکومتی بر خلاف محور وجودیش نمیتواند عمل کند. برای درک بهتر مسئله ما ساعت را مثال میآوریم. محور گردش ساعت ثانیه شمار دور ساعت شمار است. گردش ساعت را خلاف محورش نمیتوانیم تغییر دهیم.
محور قانون اساسی و نظام جمهوری اسلامی بر اصل ولایت مطلقه فقیه استوار است. در اصل دوم قانون اساسی جمهوری اسلامی به صراحت آمده است که حاکمیت از آن خداست و در اصل پنجم آمده است که ولی فقیه حاکمیت خدا را اجرا میکند. بنابراصول ذکر شده شما و دیگر جمهوری اسلامی خواهان هرچه زور بزنید و بالا و پائین بروید قادر نخواهید بود این محور را با نامه نویسی و طرح شعارانتخابات به اصطلاح آزاد تغییر دهید.
اصلاح هر چیزی و هر سیستمی تابع عملکرد محور آن میباشد. یکبار هم که شده برای مردم بگوئید این استبداد دینی را عملاً چگونه میخواهید بنفع مردم و در جهت خلاف محوروجودیش اصلاح کنید. اول برای خود اینرا توضیح دهید و اگر قانع شدید راه عملی اصلاح نظام را برای مردم بازگو کنید. من براین باورم که یک حاکمیت خلاف محورحیاتش عمل نمیکند زیرا قدرت استبدادی دگرگون ناپذیر است چون بین حقوق انسانی و ملی مردم با استبداد ولایت مطلقه آشکارا تضاد آشتی ناپذیری موجود است که بدون داشتن یک هدف، یک اندیشه راهنما و یک آلترناتیو دمکراتیک غیر قابل دگرگونی است. شما که معتقد به دگرگونی و اصلاح استبداد دینی میباشید لطف کرده روشن و شفاف بدون مغلطه کردن و کلی گوئی بگوئید راهکار عملی شما برای اینکه قدرت استبدادی اصلاح پذیرد و دگرگون پذیر و دمکراتیزه شود چیست؟
قدرتمندان نظام و خامنهای سرکرده آنان با برگزاری انتخابات آزاد مخالفت میورزند و اجازه نخواهند داد در قلمرو آنان انتخاباتی آزاد صورت پذیرد. فهمیدن این مسئله مشکل نیست زیرا برگزاری انتخابات آزاد بر خلاف محور حاکمیت آنان عمل خواهد کرد.
از آنجائیکه عملکرد نظام جمهوری اسلامی نه براساس امیال شما و امثالهم که براساس محور ولایت فقیه دور میخورد طرح، شعار انتخابات آزاد نمیتواند باعث دگرگونی و تغییری در رفتار استبداد دینی حاکم بر سرزمینمان ایجاد نماید. حاکمان بخوبی میدانند اگر کوچکترین روزنهای بر روی مردم باز کنند مساوی با انفجار مردم و نابودی آنان خواهد بود. این آن چیزی است که خامنهای و یارانش از آن وحشت دارند چون بخوبی میدانند باز کردن هر روزنهای هر چند کوچک مبدل به نیروئی بنیان کن خواهد شد و به معنای ویرانی کل نظام است. بدین خاطر است که حکومتگران نظام ولائی اجازه باز شدن هیچ فضائی را نخواهند داد.
شما مدعی میباشید رهرو گفتمان مصدق هستید. گفتمان مصدق ایستادن بر سر حقوق ملی و حقوق انسان و حاکمیت ملت است. او تلاش میکرد تا مردم بر سرنوشت خویش حاکم شوند. پس چرا شما دل به اصلاح نظامی بستهاید که از اساس نافی و سلب کننده حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است؟. چرا بر کارهای و شعارهای بیهوده خود اصرار میورزید و حرفهای کهنه و قدیمی که غالباً فاقد هرگونه ارزش تئوریک میباشند را بارها و بارها تکرار میکنید؟
شما دوران اصلاحات را سپری کردهاید و باز هم میخواهید آزموده را بیآزمائید و مردم را بدنبال سراب اصلاح نظام بکشانید؟ جامعهای که در حال فروپاشی و انفجار است و مردمی که هم اکنون در زیر بار فقر و گرسنگی جان میکنند نیازمند راه و چاره نوینی برای خلاصی از این نظام هستند. ولی شما بجای ارائه طرحی نوین برای گذار از استبداد حاکم به دمکراسی با نامه نویسی خود به رهبر جمهوری اسلامی میخواهید مردم ستمدیده ایران را قانع سازید که تنها راه دنباله روی از رفسنجانی (به مقاله تقی رحمانی بنام: از رفسنجانی چه میخواهیم رجوع کنید) و خاتمی است و با اصلاح طلبی میتوان استبداد دینی را دگرگون کرد.
اینک بعد از تجربه هستیم و گرفتار بلای ویرانگر استبداد دینی شدهایم چرا چشم خویش را بر روی واقعیتها بستهاید. آیا هیچ راه حل واقعی و عملی دیگری بجز نامه نویسی به رهبر و دنباله روی از رفسنجانی و خاتمی به نظرتان نمیآید؟ برای حل مشکلات و مصائبی که گریبانگیر ملت و مملکت شده است و خود در نامه اتان ذکر کردهاید باید طرز فکر قدیمی را بدور انداخت و طرحی نو براندازیم تا حاکمیت مردم به مردم بر گردد.
حواسمان راجمع کنیم بدون داشتن یک برنامه و هدف و اندیشه راهنمائی که ضامن رساندن مردم به حقوق و حاکمیتشان باشد از دیکتاتوری به دمکراسی نخواهیم رسید. ولی بدون اینها از این استبداد به استبداد دیگری خواهیم رسید.
باید از رژیم جمهوری اسلامی گذر کرد تا حاکمیت غصب شده مردم به مردم برگردانده شود این گذار، نیازمند آلترناتیو دمکراتیکی است که هدفش استقرار حاکمیت جمهورشهروندان باشد. این آلترناتیو باید بدون وابستگی به نیروهای خارجی و قلمرو استبداد داخلی با تکیه بر نیروی شهروندان و سازماندهی آنان عمل کند. این تنها راه روشنی است که مردم را میتوان بدان امیدوار کرد که از این طریق میتوانند به حقوق ملی و شهروندی و حاکمیت خود نائل آیند.
تردید ندارم که این موضوعات برای مردم روشن و روشنتر خواهند شد و جنبش همگانی آنان دیر یا زود نابود کننده استبداد دینی حاکم خواهد شد.
Fa_rastgou@yahoo.com