logo





پارادوکس‌های ایدئولوژیک در ساختارهای اجتماعی

يکشنبه ۲۴ دی ۱۳۹۱ - ۱۳ ژانويه ۲۰۱۳

رضا طالبی

«بی‌تفاوتی، قدرتمندانه در تاریخ عمل می‌کند. منفعلانه عمل می‌کند، اما عمل می‌کند. قضا و قدر است و آنچه که نمی‌توان روی آن حساب کرد. آنچه که برنامه-‌ها را ویران می‌کند، که طرح‌های خوش‌ساخت را واژگون می‌کند. مادهٔ زشتی است که علیه شعور طغیان می‌کند و آن را خفه می‌کند؛ و این چنین است آنچه روی می‌دهد که در شرّی روی همه هوار می‌شود؛ امکان خیری که یک کُنش قهرمانانه (با ارزش جهان‌شمول آن) می‌تواند به وجود آورد، دیگر آن قدر ناشی از ابتکار معدود افرادی که عمل می‌کنند نیست، بلکه به بی‌تفاوتی و عدم حضور بسیاری از آن‌ها وابسته است.

آنچه رُخ می‌دهد، از این روی نیست که برخی می‌خواهند روی بدهد، بلکه بدین خاطر است که تودهٔ انسان‌ها با میل خویش کناره‌گیری می‌کند و رخصت فعالیت و کور شدن گره‌هایی را می‌دهد که بعد‌ها تنها شمشیر خواهد توانست آن‌ها را از هم بدرد. اجازهٔ اشاعهٔ قوانینی را می‌دهد که تنها طغیان خواهد توانست آن‌ها را باطل کند و می‌گذارد انسان‌هایی بر قدرت سوار شوند، که بعد‌ها تنها شورش خواهد توانست آن‌ها را سرنگون کند.

تقدیری که به نظر می‌رسد بر تاریخ مسلط است، هیچ نیست مگر نمودِ وهمیِ این بی‌تفاوتی و عدم حضور که در سایهٔ عواملی پخته می‌شوند، دست‌های معدودی که دام زندگی همگانی را می‌بافند، دست‌هایی که هیچ نظارتی آن‌ها را نگاهبانی نمی‌کند، و توده غافل است، چون اهمیتی به آن نمی‌دهد».

آنتونیو گرامشی٬ بیتفاوت‌ها سنه ۱۹۱۷

وجود تفارقات فراوان در ساختارهای اجتماعی موجود در ایران٬ از تفاوت فاحش طبقاتی تا تفاوتهای گرایشات سیاسی و دینی٬ بستر این سرزمین را تبدیل به یک استثنایی کرده است که آنالیز نهادهای سیاسی و اجتماعی آن بر پایه‌های می‌دانی ٬تن‌ها می‌تواند جوابگویی پارادوکس‌های علمی و تحقیقی باشد.

شکاف‌های مجود در جامعه ایران به مرور در حال بروز هست٬ازفقر فاحش و تفاوت طبقاتی تا شکافهای قومی و نژادی و ایدئولوژیک٬ تسلسل حکومتهای مختلف عصر جدید حاکم بر این منظقه نیز حاکی از این است که با توجه به این نوع اختلافات فاحش و تضادهای بیشمار٬ عموما تضاد قوی‌تر حاکم بر ساختار سیاسی شده که مجبور به حذف و یا کنترل شرایط حاکم بر جامعه است که مملو از اعتراضاتیست که نظام حاکمی که بسترش ایدئولوژی نهادینه شده بر جامعه است می‌خواهد ان‌ها را فرو نشاند. صد افسوس که اکثر روشنفکران جامعه به نوعی با نگاه سطحی به این مسائل و تغرق در فضاوی غیر ماهوی خود ساخته از این حقیقت اظهر من الشمس فرار می‌کنند. برداشتهای ذهنی این قشر روشنفکر به جای پرداخت عینی و ذاتی ٬ فیلم هامون را در ذهن من تداعی می‌کند. آن‌چه که برای حمید هامون اتفاق می‌افتد، ترکیبی است از فرافکنی در زمان. به این معنا که او از واقعیت پیرامونش می‌کند، می‌برد و زبان و زمان ذهنی خودش را اختراع می‌کند و آنچه را در خیال مجسم کرده به دیگران نسبت می‌دهد. از این منظر او به شدت یادآور گوییدو در هشت و نیم است. در آن‌جا هم فیلم‌سازی را داریم که تا به حال هشت فیلم ساخته و ناگهان دچار «انسداد واقعیت» می‌شود. تنها راه برایش این است که به جهان ذهنی خودش اعتماد کند. چون تنها چیزی است که می‌شود مطمئن بود که «هست» می‌شود چون می‌دانیم وجود دارد. هامون در زمان سن عقل به سر می‌برد. یعنی زمانی که پرسش‌ها یکی پس از دیگری بر تو فرود می‌آیند. می‌خواهی بدانی از کجا آمده‌ای. به کجا می‌خواهی بروی. به هیج کسی اعتماد نداری و فکر می‌کنی این همه آدم که در اطراف تو هستند، قصد فریبت را دارند. هامون هم به در و دیوار می‌زند. پیش از اینکه به این حال بیفتد، کسی را پیدا کرده به اسم علی عابدینی که دنیایش رازیر و رو کرده است. از ابراهیم و ایمان سخن گفته است یعنی از مفهومی انتزاعی که هم‌چنان با ذهن حمید کار دارد و مابه‌ازایی در جهان بیرون ندارد حمید باید حلاجی‌اش بکند. یعنی مجبور است. حمید می‌خواهد بداند که بالاخره این ذهن است که حرف آخر را می‌زند یا عین؟

خشونتهای چاردیواری

خشونتهای رو به افزایش در جامعه٬ از قتلهای خیابانی گرفته تا کودک آزاری و تظلمات نسبت به زنان٬ مساله‌ای نیست که صرف بعد از انقلاب و زمان حاکمیت رژیم اسلامی بوجود امده باشد پوبختیار پژوهشگر حوزه خشونت خانگی با بیان اینکه بیش از ۶۰ درصد زنان باردار کشور در معرض خشونت‌های خانگی قرار می‌گیرند، تصریح کرد: به دلیل اینکه خانم‌های باردار برای مراقبت‌های دوران بارداری خود باید تحت مداخلات و مراقبت‌های بارداری قرار بگیرند، بنابراین پزشکان و گروه‌های ماما با مهارت‌های خاصی که دارند میزان خشونت خانگی که متحمل این زنان می‌شوند را آمار گیری کردند، بطوریکه بر اساس آمارهای دقیق اعلام شده در این زمینه بیش از ۶۰ درصد زنان باردار در ایران مورد خشونت خانگی قرار دارند.(۱)

به گزارش خبرنگار ایسنا- منطقه اصفهان، بر اساس آمارهای اداره کل بهزیستی استان اصفهان در شش ماهه نخست سال جاری ۲۵۸ مورد تماس در خصوص همسرآزاری و ۴۷ مورد تماس در زمینه خشونت‌های خانگی با اورژانس اجتماعی ۱۲۳ برقرار شده است (۲).

بررسی این آمار‌ها نشان از این دارد که تنها فقر سبب این نوع گسست‌ها و یا جرایم اجتماعی نیست٬ در منطقه‌ای همانند استان اصفهان که نرخ رشد توسعه بسیار بالا می‌باشد٬ درج چنین آمارهای ناشی از یک نوع نقص فرهنگی دارد. خمینی بعد‌ها در مورد قانون کشف حجاب در زمان رضا خان گفت:» ˈمع الاسف زن در دو مرحله مظلوم بوده است یکی در جاهلیت… در یک موقع دیگر در ایران ما زن مظلوم شد و آن دوره شاه سابق و شاه لاحق بود با اسم اینکه زن را می‌خواهند آزاد کنند ظلم کردند به زن، زن را از آن مقام شرافت وعزت که داشت پایین کشیدند. زن را از آن مقام معنویت که داشت شیء کردند به اسم آزادی، …، آزادی را از زن و مرد سلب کردند… مبدأ همه سعادت‏‌ها از دامن زن بلند می‌‏شود و مع الاسف زن را به صورت یک لُعبه در آوردند این پدر و پسر… آن قدر جنایات که به زن کردند، به مردان نکردند» … ˈ.

آزادی کج دار و مریض زمان رضا شاه که صرف آزادیهای اجتماعی-جنسی بود در زمان روح الله خمینی به صورت استتاری بروز پیدا کرد. استتار شخصیت٬ هویت و زن و اندیشه ٬ مشاهده کردیم که نه تنها درمانی نکرد بلکه رفته رفته آمارهای آسمانخراش را تحویل جامعه داد.

برینگتون مور می‌گوید: «پیدایش برخی طبقات مستقل از قدرت و نیز عدم تعادل نسبی میان قدرت و سایر طبقات مانع جدی توسعه سیاسی است. عدم مشارکت و یا نبود مشارکت موثر سیاسی از طریق آرای عمومی در تصمیم‌گیری‌های سیاسی سبب شده که جامعه در عین وجود طبقات خودآگاه و موثر در حیات اجتماعی، کمترین تاثیرگذاری را در سرنوشت سیاسی خود داشته باشد».

خشونت های اجتماعی

بر اساس نتایج یک تحقیق قتل در روستا‌ها در مقایسه با شهر‌ها به نسبت بیشتری انجام می‌شود و افراد متاهل بیشتر مرتکب قتل‌های قومی‌ قبیله‌ای، اختلافات مالی، فکری و عقیدتی می‌شوند و افراد مجرد مرتکب قتل‌های متفرقه می‌شوند. همچنین میان سن قاتل و قتل رابطه معناداری وجود دارد، به طوری که افراد ۲۰ تا ۳۰ ساله نسبت به دیگران بیشتر مرتکب قتل می‌شوند و افراد بالای ۴۵ سال کمتر از بقیه این کار را انجام می‌دهند. بر این اساس میان علت قتل و جنسیت نیز رابطه معنا داری وجود دارد؛ به طوری که زنان در مقایسه با مردان بیشتر مرتکب قتل‌های مربوط به مسائل جنسی و مردان بیشتر مرتکب قتل‌های مالی و قومی‌قبیله‌ای می‌شوند. بر اساس آخرین آمار رسمی‌که از سوی معاون مبارزه با جرایم جنایی پلیس آگاهی تهران بزرگ اعلام شده قتل زنان از سوی شوهرانشان بیشترین موارد قتل‌های خانوادگی را به خود اختصاص می‌دهد؛ به‌گونه‌ای که آمار این قتل‌ها در ۶ ماهه گذشته در تهران بزرگ ۳۵ درصد بوده است. البته این تنها آمار منابع رسمی‌بوده و چه بسا این آمار و ارقام به علت وجود پاره‌ای ملاحظات یا مشکلات موجود در زمینه ثبت آمارهای دقیق کمتر از میزان واقعی بوده و آمار‌های حقیقی بسیار بیشتر از این ارقام است. در حال حاضر جمعیت کشورمان حدود ۷۵ میلیون نفر است و آمار رسمی درباره تعداد مصرف کنندگان مواد مخدر در کشور وجود ندارد اما برخی این آمار را تا ۴ میلیون نفر هم اعلام کرده‌اند. با توجه به اینکه ۲۶ درصد از معتادان در کشورمان را افراد بین ۲۵ تا ۲۹ سال تشکیل داده‌اند و با گسترش روزافزون انواع مواد مخدر شیمیایی، سن اعتیاد در کشورمان به سمت ۲۲ سال با سرعت زیادی در حال کاهش است.

یک عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی این گونه می‌گوید: «درحال حاضر سن اعتیاد در کشور به ۱۳ سال رسیده است».

سید رضا نقیب السادات در همایش بزرگ پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی پدیده اعتیاد و طلاق که در ساری برگزار شد اظهار کرد: «در حال حاضر شکل آسیب‌های اجتماعی تغییر کرده، «گرایش به الکلیسم، مواد مخدر، روسپیگری و هم جنس بازی به شدت درحال افزایش است و رسانه‌های مدرن نیز بر شدت این امر دامن می‌زنند.» و دامنه پدیده اعتیاد گسترده شده است»
(۳).

اینکه چطور و به چه دلیل جامعه به مرز فروپاشی می‌رسد نیازمند در نظر گرفتن جوانب متعددی است ولی اختلال در روابط اعضای جامعه از فاکتورهای اصلی این نوع فروپاشی محسوب می‌شود که از رشد اجتماعی افراد جلوگیری کرده و به دلیل فشار از سوی حاکمیتی اقتدار گرا و ترس و وحشت اختیار علنی ساختن این اختلالات روابط را ندارند.

تعداد کودکان کار در تهران «بیش از ۲۰ هزار نفر است و در سرشماری سال ۱۳۷۵ اعلام شد بیش از ۴ درصد جمعیت شاغل ایران بین ۱۰ تا ۱۴ سال بودند که در حدود ۶۰۰ هزار نفر می‌شود. در این سال حدود ۳۸۰ هزار کودک در سن ۱۰ تا ۱۴ سال در ایران «کار ثابت» داشته است. همچنین کودکان بسیاری در شهر‌ها به دست‌فروشی مشغولند. والدین تعداد زیادی از هستند.» (۴)«بسیاری از این کودکان مورد کودک آزاری و سوءاستفاده جنسی قرار می‌گیرند» (۵)

طاهری٬ روان‌شناس در گفتگو با ایسنا می‌گوید: البته در مواردی نیز متأسفانه گزارش داده می‌شود که کودک‌آزاری‌ها از سوی پدر و مادر‌های تحصیل‌کرده رخ می‌دهد که این امر نشان می‌دهد ریشه همه آسیب‌ها در فقر نیست و بیمار‌ی‌های روانی فراگیری وجود دارد که خود را در کودک‌آزاری و همسر‌آزاری نشان می‌دهد و در کشور ما کمتر به این موارد پرداخته می‌شود.

خشونت‌های ضد نژادی

مساله‌نژاد پرستی و حس بر‌تر بینی در ایران ربطی به ایدئولوژی خاصی ندارد. سالهای متمادیست که آزمون و خطای تفکرات متفاوت سبب شده است که بالاجبار به این سمت کشیده شوند و نوعی برتری جویی پارسی را در اذهان خود بیافراشانند. احمدی نزاد همین دیروز اعلام کرد که تعریف کردن از ملت ایران به معنای‌نژاد پرستی نیست و لیکن تمامی این تعاریف وی را جز در یک خرد پارسی گرا می‌توان خلاصه کرد. ماجرای تجاوز به یک دختر یزدی توسط یک فرد افغان و پس از آن هجوم مردم به خانه‌های افاغنه و آنچه که نباید می‌شد. ناشی از یک تفکر بنیادین ضد پارسیست. عقده‌های شعوبی‌گری جهت باصطلاح باز پس گیری حکومت از اعراب پابرهنه و هزاران تحقیر و توهین و جک قومیتی و نیز فرار‌تر از آن محدودیت و ایجاد حقارت ناخودآگاه برای اعلانی کردن هویت نژادی در ایران٬ فقط مختص یک حکومت فاشیست اسلامی نیست.

«ماکس وبر ملت را «اجتماعی از احساسات که خود را به شکلی مناسب در دولتی از آن خود متجلی می‌کنند»، می‌داند (۶)

لذا بر اساس همین نظر وبر ملتی که دارای چنین احساساتی باشد٬ لاجرم حکومت و دولتی مبتنی بر این احساسات بنا خواهد کرد.

ملتی که تاریخش نیز حاوی چینین اقداماتی بود و رفت رفته با کتمان و پاک کردن تاریخ خود همانند تاریخ نگاران کتاب ۱۹۱۸ جورج اورول سعی در نهان ساختن بغض و کینه خود به غیر هستند

«خصلت سلسله‌های پادشاهی و شبه‌پادشاهی در این است که می‌کوشند سلسله مغلوب را به انواع ترفند‌ها و تبلیغات، بدنام و ویرانگر و بی‌کفایت جلوه دهند و خود را خوشنام و آبادگر و باکفایت. از سوی دیگر، چنانچه سلسله غالب فاقد مشروعیت قانونی یا پذیرش عمومی بوده باشد، می‌کوشد تا با ترفند‌ها و تبلیغات موازی دیگری خود را به یک سلسله دور بچسباند و برای خود هویتی کاذب بسازد.

این کاری بود که بسیاری از حکومت‌ها و بخصوص پهلویان که با حمایت و مداخله بریتانیا به قدرت رسیدند، بدان دست یازدیدند. آنان کوشیدند تا با به خدمت گرفتن مورخان وابسته به دربار، چهره‌ای سراسر کریه از قاجار بسازند و با تبلیغات گسترده این چهره را در ذهن و افکار عمومی غالب سازند. و نیز در اواخر دهه ۱۳۴۰ تصمیم گرفتند که با برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی دُمب خود را یکسره و بی‌واسطه به موجود جدید و نوظهوری به نام کورش و هخامنشیان که برای ایرانیان ناآشنا بود، گره بزنند و خود را تداوم آنان بنامند.

برای مقدمات اینکار لازم بود تا ابتدا تاریخ ایران در ماقبل کورش یکسره نادیده گرفته شود و زدوده گردد تا با چنین تاریخ زدایی، راه برای چنان ادعای موهومی که کورش بنیانگذار کشور ایران بوده است، هموار شود. لازم بود تا پیشینه‌ای ساختگی و قلابی از کورش ساخته شود و سپس با تبلیغات گسترده که سراسر رسانه‌های گروهی و کتاب‌های تاریخی و متون درسی را در بر گرفت، چنین تصوری را در باور افکار عمومی بقبولانند»(۷).

لذا باید بر خلاف روندی که تا کنون رایج بوده است و تاریخ وار به مساله‌نژاد و ملیت نگاه می‌کردیم را به سمت روند جامعه‌شناسی و پراکندگی قومی و فرهنگی اختصاص دهیم با بیابیم که فقط و فقط مشکل مشکل حکومتی نیست و جامعه خود نیز مقصر است.

دیدگاههای متناقض تاریخی هیچ وقت نتوانسته است پاسخی صحیح به رفتارهای غیر فرهنگی٬ خشونتی و ضدهر چیزی٬ ملت ٬ قوم و یا تفکری باشد. مرور میزان رشد خشونت٬ اعتیاد٬ فحش‌های مصطلح٬ پورنوگرافی شدید٬ فساد سیاسی٬ اخلاق و اقتصادی نشان از بی‌ثباتی کامل یک فرهنگ مختلط بنام ایرانیست. فرهنگی که با زور اسلحه و تفکر‌نژاد ی و دینی پا گرفته و به حیات جزامی خود ادامه می‌دهد. در سایه این مشکلات جنبش‌های مدنی و قومیتی نیز نتوانسته‌اند به زعم داشتن اهداف مناسب و هویتی٬ به بسط و گسترش آزادی و دموکراسی حداقل در محدود سرزمینی خود کمک کنند. جنبش‌ها انقلاب‌ها بدون شک همواره آبستن توطئه‌هایی مثل جنگ‌های متعدد فرسایشی داخلی و خارجی و تحریم اقتصادی از سوی کشورهای صنعتی دیگر و تبلیغات روانی سرسام آور از خارج بوده‌اند. بدون اینکه کلاهبرداری و تلاشی برای بسط استبداد دوباره داخلی برقرار باشد، جبر و بسته شدن فضای نقد آزاد دوباره متولد می‌شود. فضای نا‌امید کننده‌ای که شکل گیری آن مستقل از اراده رهبران و کادرهای اصلی هدایت گر ماشین دولتی، انجام می‌پذیرد.

تکیه بر نیروی خارجی و عدم آشنایی دسرت با آنچه که می‌خواهیم سبب می‌شود که تدام فقر فرهنگی٬ تظلم و استعمار دوباره را شاهد باشیم. وقتی به آمارهای مطرح شده در قسمت‌های بدوی متن نگاه می‌کنم٬ به راحتی دریافت می‌شود که تنها حکومت در این امر مقصر نیست بلکه مردم خود نیز مقصر هستند٬ رشد شدید ایرانگرایی افراطی و عرب ستیزی ٬ حال آنکه بعضا اسلام ستیزی با عرب ستیزی مخلوط می‌شود٬ رشد فساد‌های اخلاقی و مالی و اجتماعی و ترویج سکس و کودک آزاری ٬مسائلی هستند که رژیم خود عامدانه به آن دامن می‌زند و مردم نیز پذیرایی خوبی می‌کنند. حال آنکه در جهت عکس این مسائل آزادی و دموکراسی به زعم اینکه در درون عده‌ای روشنفکر رشد و نمو پید ا کرده در سایر موارد کالای لوکسی جهت نمایش خارجی است نه واژه‌ای جهت اعتقاد و عمل به آن!

نمی‌دانم چه کنم؟

لذا در جامعه‌ای که اینگونه رو به انحطاط می‌رود و هیچ گونه آزادی‌ای برای دگراندیشی وجود ندارد٬ تفکر ی که خود زاییده تفکر مستبد و تک رای هست دوباره جایگزین همین اسلام شعوبی رژیم اسلامی خواهد شد٬ تفکری‌ای که اینبار علاوه بر متدهای چندش آور حکومت اسلامی دارای یک فاکتور دیگر ان هم برتری بینی نژادیست٬ اندیشه‌ای که سالهاست در گورستانهای دسته جمعی سارایوو دفن شده است٬ اینبار از تهران سربر می‌آورد!

برلین درباره آزادی منفی چنین می‌گوید: به نظر می‌رسد میزان آزادی من به این عوامل بستگی داشته باشد: الف) چه امکاناتی در پیش رو دارم. ب) تحقق هر یک از انتخاب‌ها در مقایسه چقدر ساده یا دشوار است. ج) با توجه به وضع و شخصیت من، هر یک از انتخاب‌ها در مقایسه با یکدیگر تا چه اندازه در زندگیم اهمیت دارد. د) این انتخاب‌ها و امکان‌ها تا چه حد با عمل عمدی انسان توسعه می‌یابد یا محدود می‌شود. ذ) خود فرد و نیز احساسات عمومی جامعه‌ای که درآن زندگی می‌کند، چه ارزشی برای هریک از این امکان‌ها و انتخاب‌ها قائل است.

برلین درباره ماهیت موانع عمل آزاد و انواع آن‌ها استدلال می‌کند که محدودیت‌های طبیعی را نمی‌توان مانع آزادی پنداشت، زیرا چنین محدودیت‌هایی اجتناب ناپذیر است. فقط محدودیت‌هایی که دیگران برای انتخاب آزاد فرد ایجاد کنند، مانع آزادی شمرده می‌شود. سلطه و مداخله دیگران مانع اصلی آزادی منفی است.

الف-امکانات پیش رو برای تمامی شهروندان یکسان نیست٬ فقر و عدم توسعه فرهنگی بسیاری از مناطق قومیتی ایران حاکی از این می‌باشد که تداخل مفهوم آزادی و انتخاب و عدالت تا چه حدی است!

ب-در باب قیاس انتخابها٬ دشواری اعمال شده ناشی از تبعیضات اعمالی رژیم خودکامه حاکم است که خود نیز مولود عدم آزادی می‌باشد!

ج-انتخاب حاکم منطقه٬انتخاب زبان تحصیلی٬ انتخاب هویت٬ و..... همگی به نوعی منشعب از یک تحمیل خاص ایدئولوژیک می‌باشد!

د-انتخابهای فوق الذکر به نوعی که در آزادی منفی برلین ایضاح می‌شود٬ در جامعه ایران و نگاه خاص‌تر در محدوده اقوام و ملیت‌ها بصورت عمدی محدود می‌شود ٬هم از سوی حکومت ٬هم مردم مخاطب و هم خود شخص٬ حکومت با اعمال قوانین ٬ مردم با نگاه و اتمسفر حقارتی و فرودست بینی٬ و شخص جهت اشباع عقده‌های تاریخی و فرهنگی منبعث از تحقیرات سیال موجود در متون و فرهنگ جامعه٬ دست به محدودیت عمدی می‌زنند!

ذ- برخی از این آزادی‌ها به مرور از حالت (جیزز) در امده و فرد نسبت به آن‌ها تعلق فرهنگی و نیاز درونی دارد. حال آنکه برلین اشاره‌ای به محدودیت طبیعی‌ای که خود وامدار دخالت انسانی هستند را به طور عریان در نظر نمی‌گیرد!

لذا به این نتیجه می‌رسیم که آزادی٬ هویت٬ عدالت و اقتصاد مقوله‌هایی هستند که بطور فاحش با همدیگر هم پوشانی دارند. هم پوشانی که بعضا محقق را دچار پریشانی گفتار می‌کند و باید همانند قاضی حکم دهد که مقصر کیست٬ ما شما و یا حکومت‌ها!!! متهم‌هایی که هر یک به سهم خود مقصرند و جانی!

از کتاب جوان مسلمان و دنیای متجددی سید حسن نصر تا فقر فلسفه کارل مارکس همگی بر نوعی گسست اشاره می‌کند که این گسست‌ها یا بر مبنای مارکسیست اسلامیست و یا از نوع انگلسی که هیچ یک قادر به جوابگویی مشکلات سوبژکتیو داخل جامعه ایران نیستند! پاردایم‌ها و مناسبتهایی که یکبار با نگرش ملی٬ بار دیگر چپی و ایبنار با آمیزه‌ای اسلامی و لیبرال سعی در مخفی کردن این نکته دارند که خود باز تولید همین جامعه معلول هستند٬ جامعه‌ای که هزاران سال عرب و ترک و کرد و بلوچ و مسحی و بهایی و سنی و علوی وبی دین و درویشش خفه شده اند٬ جامعه‌ای که پویایی و ظرفیت یک حکومت پلورال و غیر متعصب را ندارد ٬بهتر است عدم تراکم و حیطه بندی وظایف مناطق قومیتی را در دستور کار قراردهد که حداقل ریشه کنی فقر فرهنگی و فقر مادی براحتی صورت بگیرد. جامعه‌ای که به یکباره کشف حجاب و در یک روز مست‌تر می‌شود ٬ جامعه ایست معلول! جامعه‌ای که فرط نیاز و در مقابل ان فر ط سرکوب نیازهای جنسی در آن شماره یک میدان است٬ باید هم آبستن این چنین مشکلاتی باشد٬ جامعه‌ای که دید حقارت به غیر و خود برتربینی٬ از محاورات کوچه و بازارش و حتی قشر روشنفکرش استنشاق می‌شود٬ حق این چینین وضعیتی را دارد. بی‌تفاوتی به چنین مثالی و استحکام بر روی عقاید ایدئولوژیکی از چپ تا راست سبب انفعال توده مردم و امیدهای پوشالی جهت محل این موارد است که جز با ترویج آزادی از هر نوعش و عدم خود فریبی نخبگان به اینکه اصلا مشکل اقوام٬ مشکل فرهنگی و مشکلات هزاران سال تناقض را نداریم٬دروغیست که چوپان‌ها هم از آن خسته شده‌اند. همانطور که «هانا‌آرنت» می‌گفت: «شکل‌گیری حکومت‌های خودکامه بدون حضور روشن‌فکران کوته‌بین ممکن نیست این روشن‌فکران در عمل به رژیمی خدمت می‌کنند که مدعی مبارزه با آنند.»

لذا باید به نوعی دست به واکاویهای بدون تعصب و مبتنی بر مبنای لخت آزادی و انسانیت دست زد٬ زیرا با این نوع آنالیز‌ها که مبنای واقعی‌اش بر اساس درستی‌ها جامعه نیست٬ متهم یا شمایید یا ما٬ حال انکه در دید واقعی متهم همه ما هستیم و مقوله اتهام نیز نمی‌تواند به نوبه خود سبب کشیدن خط قرممز بر تمامی آرمانهای متهم باشد زیرا در جامعه‌ای که همه مته‌مند قاضی بودن نیز نسبی است و قوانین نیز ثبات ندارند.

خیلی چیز‌ها هستند که وقتی پایشان به دیار ما می‌رسد، دگرگون می‌شوند و اصالت و وظیفه خود را از دست می‌نهند. چنانکه سینما و تآ‌تر در دیار ما تنها جنبه تفنن و سرگرمی و وقت گذرانی دارد. «(بهرنگی، شش مقاله درباره تاریخ و علم)


منابع:

۱-شفنا٬ مریم پوربختیار٬ ۲۱ دی ۱۳۹۱
۲-خبرگزاری ایسنا٬استان اصفهان٬ ۲۰ دی ماه ۱۳۹۱
۳-جمهوری اسلامی ۹ مرداد ۹۰
«۴-«کودکان کار». بیتوته. بایگانی‌شده از نسخهٔ اصلی در ۰۸ ژانویه ۲۰۱۳. -بازبینی‌شده در ۱۷ دی ۱۳۹۱.

۵- دی ماه ۱۳۹۱ «فروش و استفاده جنسی از کودکان کار دروازه ‌غار!»- آفتاب.

- ۶-اسمیت، آنتونی و هاچینسون، جان، ملی گرایی، ترجمه مصطفی یونسی و علی مرشدی زاد، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۸۶، ص ۵۲

- ۷-رنج‌های بشری-رضا مرادی غیاث آبادی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد