logo





بهارانه

با اظهارنظرهایی از حنیف حیدرنژاد، سعید افشار

شنبه ۹ دی ۱۳۹۱ - ۲۹ دسامبر ۲۰۱۲

مجید خوشدل

Happy
www.goftogoo.net

«بهارانه» ها در سالهای گذشته نظرخواهی هایی «خودمانی» بودند یا مصاحبه هایی متفاوت. بهارانۀ امسال نیز طرح پرسش هایی خودمانی هستند از دو کنشگر سیاسی و اجتماعی.
اما «هدیه» های سال نو؛ که اغلب خاطراتی بیاد ماندنی می شوند. هدایایی که با پیچیدن شان در کاغذهای رنگی قدرت تخیل ات را به بازی می گیرد تا اشتیاق به دانستن محتوای اش، توی انسان را بی قرار کند.
و در سال نو چه هدیه ای بهتر و زیباتر از آشنا شدن بی واسطه با انسانهای جامعه مان.
کاغذهای رنگی این هدیه را به آرامی باز کنید. پرسش و پاسخ ها به چند بار خواندن شان می ارزد.

حنیف حیدرنژاد- رسانه انتگراسیون

- در مجموع انسان خوشحالی هستید یا غمگین؟ خوشحال

- چه چیزی شما را خوشحال می کند؟ خوشحالی دیگران، موفقیت دیگران، صداقت دیگران در برخورد با خود و دیگران، دروغ نگفتن، صریح بودن، شجاعت دفاع از عقیده خود، رو شدن دست دغلکاران، به دام افتادن جنایتکاران، اجرای عدالت، بودن در طبیعت و اگر خودم هم درد کمتر داشته باشم.

- چه چیزی غمگین و افسرده تان می کند؟ معکوس همه آنچیزهائی که خوشحالم می کند باعث ناراحتی ام می شود. فقر و بی عدالتی و سوء استفاده از قدرت و بی عملی مردم در مقابل آن و تن دادن به ظلم، بی اطلاعی مردم و مورد سوء استفاده قرار گرفتن شان از طرف دیگران (چه در حاکمیت یا خارج از چرخه حاکمیت).

- در نزد دیگران چگونه شناخته می شوید؟ به چه لحاظ؟ اگر منظورتان در زمینه دو سوال فوق است، عموما در مناسبات عمومی فردی جدی و تا حدی خشک هستم. و در مناسبات خصوصی فردی ساده و راحت، ولی باز هم کمی خشک.

- کدام ویژگی شخصیتی تان تحسین برانگیز است؟ صداقت، صراحت، راحت بودن با دیگران، احساس مسئولیت به کار و وظایف خود و مسائل دیگران، وقت گذاشتن برای دیگران، پرهیز از پیشداوری. پذیرش و احترام به دیگران آنگونه که هستند، انساندوستی و پرهیز از "سیاست کاری".

- چه رخداد یا حادثه ای مسیر زندگی تان را تغییر داد؟ انقلاب سال 1357، 30 خرداد 1360، پیوستن به سازمان مجاهدین خلق، جدائی از سازمان مجاهدین خلق، پناهندگی و شروع زندگی جدید در آلمان و آشنائی با دنیائی جدید، صاحب فرزند شدن، عشق و ازدواج، و جدائی بعد از ازدواج، اینترنت.

- کدام عادت تان را دوست ندارید؟ مطلق بینی و مطلق نگری، اراده گرائی. خوشبختانه اینها را به میزان زیادی تعدیل کرده ام. در عادت های فردی، توانستم عادت غذائی ام را تغییر دهم.

- بزرگترین تفریح و بهترین سرگرمی تان؟ قدم زدن در طبیعت اگر بشود، بخصوص اگر بشود راهپیمائی در کوه. گوش دادن به موزیک آرام و در کنارش چای خوردن، اگر بشود با چند عدد بیسکویت دیجستون. نگاه کردن فیلم.

- آیا اشتباهات خودتان را می پذیرید و آنها را به زبان می آورید؟ بله. چرا نه؟ هر وقت که لازم بوده. در بسیاری موارد به طور روزمره و در موارد دیگر بسته به موضوع. با گفتن «ببخشید اشتباه کردم» یا با نقد خودم.

- بزرگترین آرزوی تان؟ اول از همه سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی و حاکمیت مردمی و برقراری آزادی و عدالت و حکومت قانون و تامین رفاه اجتماعی در ایران. آگاه شدن مردم نسبت به حق و حقوشان و پرهیز از دروغ و پیروی از شایعه و غیر مستقیم حرف زدن.

- در کوتاه ترین جمله «رژیم ایران» را تعریف کنید. رژیمی به غایت ضد انسانی که حرمت و کرامت انسان را روزمره زیر پا له می کند، انسانیت انسانها را از آنها گرفته و در درونشان این انسانیت را می کشد و آدمیان را با انسان بودن خود بیگانه می کند و دروغ و نیرنگ و فریب را ترویج می دهد.

- تعریف تان از «اپوزسیون ایرانی»؟ بطور نسبی: با علمِ سیاست بیگانه و یا کم آشنا، قدرت طلب، بدون برنامه، غیر مسئول و غیر پاسخگو، غیر شفاف و توجیه گر. قیم مآب، عقب از زمانه و عصر حاضر.

- بزرگترین اشتباهی که مرتکب شده اید؟ بسیاری کارها را ناگاهانه انجام دادم در حالی که فکر می کردم خیلی می فهمم. در 16- 17 سالگی وارد جریانات انقلاب و مسائل بعد از آن شدم. بعداً هم در زندگی خیلی جاها فکر می کردم صداقت و داشتن انگیزه برای تغییر شرایط کافی است و اهمیت دادن به تخصص و آگاهی و دانش را درک نمی کردم.

- از ارتباط با جامعه ایرانی شهر و کشوری که در آن زندگی می کنید، چه احساسی دارید؟ بخشی از آن با جامعه جدید پیوند خورده، ولی بخشی بزرگتر تا حدود زیادی بسته و سر درگم است و در برزخِ یافتن خود. اغلب با گرایشات سنتی، متاثر از آموزش های سه دهه گذشته جمهوری اسلامی که اکنون از آن رنج می برد، اما راه رها شدن از آنرا نمی داند.

- آیا با جامعه شهر و کشوری که در آن زندگی می کنید، ارتباط دارید؟ بله. هم بطور فردی و هم به لحاظ شغلی.

- دوستی های پایدار شما با زنان جامعه بوده یا با مردان؟ تقریبا همسان است، با یک اختلاف چند درصدی بیشتر با زنان.

- اگر زمان را ده سال به عقب برگردانیم، چه تجدیدنظری در زندگی تان می کردید؟ وقت بیشتری برای خانواده و سلامتی خودم می گذاشتم و مریضی هایم را جدی تر می گرفتم.

- بزرگترین دستاورد جامعه کشوری که در آن زندگی می کنید؟ مردم نسبت به حق و حقوق خودشان آشنا هستند. با اعتماد به نفس از این حق استفاده می کنند. عمق آگاهیشان زیاد است و اگر قانع نباشند در تصمیم گیری های سیاسی دنباله روی از دیگران نمی کنند. با انتقاد به گذشته کشور خود نگاه کرده و از آن حرف می زنند. سیستم فدرال مانع از تمرکز قدرت و تضمین مهمی برای جلوگیری از قدرت گیری یک دیکتاتور جدید است.

- بزرگترین دستاورد جامعه ایرانی کشوری که در آن زندگی می کنید؟ بطور نسبی و فردی و نه با عنوان یک "جامعه": آمادگی پیوند خوردن با جامعه جدید بالاست. سرعت یادگیری زبان و ورود به دانشگاه و بازار کار بالاست.

- وقتی تصویر «رهبر مذهبی» یا «رئیس جمهور» رژیم ایران را می بینید، چه احساسی به شما دست می دهد؟ حسابی عصبانی می شوم. و از اینکه این افراد "رهبر" یا "رئیس جمهور" خطاب می شوند بر افروخته. اینان جنایتکارانی هستند که باید دستگیر و محاکمه شوند.

- احساس تان از دیدن تصویر رئیس جمهور یا نخست وزیر کشوری که در آن زندگی می کنید؟ با دیدن تصویر صدر اعظم یا رئیس جمهور آلمان احساس خاصی به من دست نمی دهد. اما اگر صحبت می کنند و بسته به آنکه چه می گویند احساس های متفاوت دارم. در مورد صدراعظم مرکل بیشتر به توجیه گری های سیاسی او و پنهان کردن واقعیت ها توجه می کنم و در مورد رئیس جمهور فعلی احساس نسبتا مثبتی دارم.

- اگر زنان جامعه ایرانی مقیم خارج، حداقل نیمی از مسئولیت فعالیتهای عمومی این جامعه را به عهده می داشتند، آیا در بیلان کاری این جامعه تغییری رخ می داد؟ بطور نسبی آری. پشتوانه و سابقه فردی و گذشته افراد یک منبع انرژی و انگیزه بالا در کار و فعالیت در کشور جدید می تواند باشد.

- در یکسال گذشته، کدام حادثه (یا واقعه) در کشور ایران آزرده تان کرد؟ اعدام های روزمره در ملاء عام و مردم تماشاچی. ناآگاهی عمومی و نسبی جامعه، دویدن مردم پشت ماشین احمدی نژاد، اینکه هنوز می توان مردم را با لطایف الحیل به بازی انتخابات و نمایشات مردم فریبانه کشید.

- در یکسال گذشته از کدام حادثه (یا واقعه) در کشور ایران به وجد آمدید؟ مقاومت و سرسختی نسرین ستوده در مقابل جنایتکاران.

- بزرگترین موفقیت زندگی تان؟ اینکه توانستم بفهمم می توان "ایده الیست" بود ولی "رئالیست" زندگی کرد. (در قبل می خواستم ایده الیست هم زندگی کنم) و اینکه موفق شدم از دل این فهم جدید در کشور جدید بر ویرانه های آن "خود" قبلی یک "خود جدید" را بسازم.

- اگر زندگی تان را «ویراستاری» کنید، چه قسمتی را حذف می کنید؟ نمی خواهم هیچ قسمتی را حذف کنم. چرا باید حذف کنم. واقعیت و مسئولیت آنچه را که گذشته است می پذیرم، ولی سعی می کنم اگر هم انتقادی به آن دارم از آن درس بگیرم. نمی خواهم در دنیای "اگر" ها خودم را غرق کنم.

- برای تان چقدر اهمیت دارد که دیگران راجع به شما چگونه قضاوت کند؟ "قضاوت" دیگران نسبت به خودم یا دیگران را درست نمی دانم. اما خیلی خوشحال می شوم اگر "نظر" دیگران را در مورد خودم بشنوم. به من کمک می کند تا خودم را طور دیگری ببینم، آنگونه که شاید خود نمی توانم ببینم.

- آیا تا به حال از روی مصلحت کاری کرده اید که از آن پشیمان شوید؟ ( یک نمونه را ذکر کنید). بله. مدتی که زندگی مخفی می کردم، باید خودم را به شکل و شمایل بسیجی ها در میاوردم تا بتوانم جانم را حفظ کنم. اگرچه دلیلی هم برای پیشیمانی وجود ندارد.

- اگر طراح این نظرخواهی بودید، چه پرسشی را به این مجموعه اضافه می کردید؟ اول توضیح می دادم که اصلا هدف از این "نظر نسجی" چیست. اگر می دانستم که هدف چیست، شاید می توانستم سوالات دیگری هم پیشنهاد بدهم. فرصت 24 ساعته غیر واقعی است. اگر کسی در مسافرت باشد یا مریض باشد ... این فرصت غیر واقعی است و اصلا معلوم نیست هدف از تعیین چنین ضرب العجلی چه می باشد.

* * *

سعید افشار- رادیو همبستگی

- در مجموع انسان خوشحالی هستید یا غمگین؟

گاه خوشحال ، گاه غمگین

- چه چیزی شما را خوشحال می کند؟

رسیدن به هدف.

- چه چیزی غمگین و افسرده تان می کند؟

بیش از هر چیز، بی عدالتی

- در نزد دیگران چگونه شناخته می شوید؟

از دیگران باید پرسید

- کدام ویژگی شخصیتی تان تحسین برانگیز است؟

یعنی از خود تعریف کردن؟! شاید مهربانی

- چه رخداد یا حادثه ای مسیر زندگی تان را تغییر داد؟

در جاده زندگی آدمی گاه به اختیار و گاه به اجبار ، در دوراهی ها، سه راهی ها، چهارراهی ها پیچ خورده، گردش به چپ، گردش به راست و عبور ممنوع گذر کرده است. ترک ایران و زندگی در تبعید از آن گذر گاه هائی بود که در مسیر زندگی ام تاثیر زیادی داشته است

- کدام عادت تان را دوست ندارید؟

رودربایستی داشتن

- بزرگترین تفریح و بهترین سرگرمی تان؟

با دوستان بودن

- آیا اشتباهات خودتان را می پذیرید و آنها را به زبان می آورید؟

آری. تقصیر را همیشه گردن دیگران انداختن، هیچ کمکی به آدم نمی کند. بدون نقد خود، اشتباهات و شکست های بزرگتری در انتظار خواهد بود

- بزرگترین آرزوی تان؟

به عدل نایافته اندیشیدم و جهان زیبا شد

- در کوتاه ترین جمله «رژیم ایران» را تعریف کنید.

ضد زن. ماشین جنایت، فریب، تحمیق و دروغ

- تعریف تان از «اپوزسیون ایرانی»؟

ظاهراً اپوزیسیون را جمع گرفته اید. جمع نیست و نخواهد شد.

- بزرگترین اشتباهی که مرتکب شده اید؟

شهید نشده ام!

- از ارتباط با جامعه ایرانی شهر و کشوری که در آن زندگی می کنید، چه احساسی دارید؟

رفع غریبی

- آیا با جامعه شهر و کشوری که در آن زندگی می کنید، ارتباط دارید؟

بیشتر در محیط کاری

- دوستی های پایدار شما با زنان جامعه بوده یا با مردان؟

به یکسان. برابری را رعایت کرده ام

- اگر زمان را ده سال به عقب برگردانیم، چه تجدیدنظری در زندگی تان می کردید؟

فقط ده سال؟ با آرامش بیشتری از تنگناها می گذشتم

- بزرگترین دستاورد جامعه کشوری که در آن زندگی می کنید؟

آزادی

- بزرگترین دستاورد جامعه ایرانی کشوری که در آن زندگی می کنید؟

پرسش را درست نمی فهمم.

- وقتی تصویر «رهبر مذهبی» یا «رئیس جمهور» رژیم ایران را می بینید، چه احساسی به شما دست می دهد؟

آهی از دل می کشم . ترکیبی از افسوس و تنفر

- احساس تان از دیدن تصویر رئیس جمهور یا نخست وزیر کشوری که در آن زندگی می کنید؟

هیچی. شاید هم باز آهی

- اگر زنان جامعه ایرانی مقیم خارج، حداقل نیمی از مسئولیت فعالیتهای عمومی این جامعه را به عهده می داشتند، آیا در بیلان کاری این جامعه تغییری رخ می داد؟

احتمالا انسانی تر می بود

- در یکسال گذشته، کدام حادثه (یا واقعه) در کشور ایران آزرده تان کرد؟

حادثه نبود. مداوم بود. بدتر شدن زندگی مردم و افزایش فاصله طبقاتی.

- در یکسال گذشته از کدام حادثه (یا واقعه) در کشور ایران به وجد آمدید؟

به وجد؟

- بزرگترین موفقیت زندگی تان؟

درگیر مبارزه شدن با پلیدی ها

- اگر زندگی تان را «ویراستاری» کنید، چه قسمتی را حذف می کنید؟

زندگی یک بار است، یک بار نوشته می شود، چرک نویس هم ندارد.

- برای تان چقدر اهمیت دارد که دیگران راجع به شما چگونه قضاوت کند؟

راستش زیاد به آن فکر نمی کنم

- آیا تا به حال از روی مصلحت کاری کرده اید که از آن پشیمان شوید؟ ( یک نمونه را ذکر کنید).

حتماً موارد زیادی بوده.

- اگر طراح این نظرخواهی بودید، چه پرسشی را به این مجموعه اضافه می کردید؟

دلتان برای ایران تنگ نشده؟

* * *



* عکسی که در این صفحه گذاشته شده، رز برفی ست. گل سرخی که در برف و سرما نیز شکوفه زده و گل می دهد.

** این مجموعه قرار بود، زمینه آشنایی با چهار نفر را فراهم آورد؛ دو مرد و دو زن. 22 نوامبر 2012 بر این باورم که پنج روز آینده، این محموعه به تعهد اخلاقی خود عمل خواهد نمود. 21 نوامبر پرسشنامه پست می شود و از دریافت کنندگان خواسته می شود، شرکت یا عدم شرکت خودشان را حداکثر تا 24 ساعت اطلاع دهند.

شادی امین، در روز مهلت نهایی؛ 27 نوامبر در نامه ای عنوان می کند: « در سه روز گذشته در بستر بیماری بوده...»! نمی دانم در کجای این ادعا اخلاق و تعهد را می شود پیدا کرد.

*** برای پاسخ به هر پرسش سقف و محدوده معینی درنظر گرفته شده بود؛ حداکثر سه سطر برای هر پرسش. در تاریخ 25 نوامبر اظهارنظر تایپ شدۀ یکی دیگر از زنان شرکت کننده در نظرخواهی به دستم رسید. متن دریافتی برای اصلاح و رعایت حد نصاب به ایشان عودت داده می شود. متن جدید در غروب 27 نوامبر دریافت می شود که حجم این مجموعه نیز بیش از سه برابر سقف تعیین شده است. اظهارنظر این شرکت کنندۀ زن قابل انتشار نمی باشد.

* * *

تاریخ انتشار 27 دسامبر 2012

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد