logo





هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق!

شنبه ۲۹ مهر ۱۳۹۱ - ۲۰ اکتبر ۲۰۱۲

فرزانه عظیمی



در روزهای اخیر که همایش پنجم ما همزمان با مرگ مادرم شد، از حضور در همایش و بودن در کنار بسیاری از دوستان محروم شدم، تا وداع آخر را با یکی از عزیزترین کسانم، با مادری که وجودم را به او مدیونم، داشته باشم.
مرگ مادرم همچون زندگی او برایم درس های زیادی داشت. او با رفتنش یکبار دیگر یادآوری کرد که همه چیز رفتنی است و تنها عشق و محبت و انسانیت است که می ماند و نباید هیچ لحظه ای را برای عشق ورزیدن و محبت کردن از دست داد. چرا که شاید فردا برای گفتن زیباترین کلام و برای ابراز محبت دیر باشد.
مادرم هر لحظه ای را برای زندگی کردن مغتنم می شمرد و می گفت که تا آخرین لحظه زندگی اش می خواهد خوب زندگی کند و این کار را کرد. همیشه خانه اش تمیز بود و بوی غذای خوشمزه اش سر ظهر فضای خانه را پر می کرد. مادرم مقدم مهمان را گرامی می داشت و بهترین میوه ها و غذاها را برایشان فراهم می کرد و با رویی گشاده حتی از کسانی که نمی شناخت پذیرایی می کرد و احترام مهمان برایش از واجبات بود. عاشق گل و گلدوزی و گل کاری و باغبانی بود و برای خودش هنرمندی در این امور بود. گلدوزی های زیادی برایمان به یادگار گذاشت که می گفت بعضی از آن ها را در نور ماه دوخته است. در باغی که داشت درخت میوه ای کاشته بود که ۴ میوه مختلف را به آن پیوند زده بود. همیشه در هرجا که بود سرانگشتان سبزش فضا را مملو از بو و عطر زندگی و زیبایی می کرد. پارسال مثل هر سال بالکن ما را به بهشتی پر از گل و سبزی تبدیل کرده بود و امسال که تابستان به ایران رفته بود، بالکن بدون گل مان منتظر حضور مجدد او بود.
حالا که مادرم دیگر نیست، به یاد او بالکنم را سبز خواهم کرد. او را در هزاران خاطره که شب و روز همراهم هستند دوباره زنده خواهم کرد. مادرم در قلب فرزندانش و نوه هایش و همه آن هایی که او را دوست داشتند، با هزاران خاطره برای همیشه زنده خواهد ماند.

دوستان گرامی،
در لحظه هایی که داغ از دست دادن مادرم قلب مرا می فشرد، سخنان مهرآمیز ، پیام ها و تسلیت های شما، به من نیرو داد تا بتوانم بار این غم بزرگ را بر دوش کشم و دل پر دردم اندکی تسلی یافت.
با درود به همه شما عزیزانی که از بردن نام تک تک تان می گذرم تا مبادا اسمی را از قلم بیاندازم، سپاسگزار صمیمیت تان، دلداری هایتان و همدردیتان هستم.
به یاد او و برای سپاس از شما، عکسی از او و بالکن پرگلش را برایتان می فرستم.

به امید روزهای پر از شادی
دوستدارتان
فرزانه عظیمی


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد