logo





چرایی انتخابات و چیستی وظیفه

يکشنبه ۴ اسفند ۱۳۸۷ - ۲۲ فوريه ۲۰۰۹

علی اکبر حق پژوه

انتخابات دهمین دوره ی ریاست جمهوری در پیش رویمان قرار دارد، انتخاباتی که در نگاهی واقع بینانه همواره، نه تنها از سوی بخش گسترده ای ازفعالین سیاسی،بویژه اپوزیسیون دگراندیش ایرانی؛ درانتخابات بودن آن شائبه های جدی و اساسی بوضوح مشاهده شده، مورد اعتراض قرار گرفته است؛بلکه گاهی این انتخابات حتی از سوی احزاب نیمه حکومتی نیز مورد مناقشه وچالشهای جدی قرار می گیرد.
سدهای غیرقانونی موجود برای حضور همگانی شهروندان ایرانی که با ویژگی های استثنایی خود و پیچیدگی هایی که به شکل قانون مابانه و تقنینی درهر یک ازانتخابات در جمهوری اسلامی وجود دارند، در قالب نهادهای غیردموکراتیکی همانند شورای نگهبان به مثابه صافی های خودی – غیر خودی عمل می کنند و بدینگونه در طی این سی سال این قوانین غیر دموکراتیک شهروندان جامعه را به دو بخش درجه یک و درجه دو تقسیم بندی کرده است.اعمال این قوانین ازسوی حکومت و دستگاههای قانونگذاری و بورکراسی حکومتی، در عمل موجب شده است که حضور نیروهای اپوزیسیون و آنانی را که دغدغه خاطری در رابطه با وضعیت نابسامان سیاسی ـ اقتصادی میهن دارند، در صنحه ی سیاسی جامعه ناممکن گردد.
وجود این قوانین انتخاباتی غیردموکراتیک در قانون اساسی، تنها امکان حضور آن بخش هایی از شهروندان جامعه را میسر گردانیده است که شاید بتوان آنها را اصلاح طلبان حکومتی ای نامید که ولایت مطلقه فقیه را پذیرفته و در عمل اصول مندرج در فصل هشتم قانون اساسی شامل: اصول یکصدو هفت و هشت و نه و ده و یازده را مقدس و غیر قابل تغییری می پندارند که نمی توان آنها را به رفراندم گذاشت.
در واقع در سیستم انتخاباتی موجودی که که ما با آن رودرو هستیم، حضور هیچ نیروی اپوزیسیونی را بر نمی تابد و وجود آنها را تحمل نمی کند؛ با توجه به اینکه :عدم حضور اوپوزیسون در هر سیستمی خود دلیلی برغیر دموکراتیک بودن هر انتخابات گونه ای است که در هر نکته از جهان انجام بپذیرد، دراینجا لازم است به برخی رفقای خوش اندیشی که جناحهایی همانند آقای خاتمی را جزو نیروهای اپوزیسیون محسوب کرده وانتخابات را نیمه دموکراتیک دانسته و با چنین برداشتی، تحلیلی تازه ای از خود ارائه می دهند که گویا سیستم موجود ترکیبی از دموکراسی و دیکتارتوری می باشد) باید به این دوستان یاد آوری شود که دوستان و رفقا! آیا لازم بود که شما این حضرات را به برداشتن بانگ و کوس وامی داشتید؛ که آنها اعلام کنند که واّلا و بّلا به پیر و به پیغمبر ما اپوزیسیون نیستیم. گفته ی خود آقای خاتمی نمونه ای از این بانگ و کوس غیرلازم می باشد.
وی(خاتمی) با بیان اینکه “برخی حساسیتها درباره‎ ‎اصلاحطلبان ایجاد شده است” گفت: “در عین حال ما بارها گفتهایم در مجموعه نظام‎ ‎مشغول فعالیت هستیم و قانون اساسی و رهبری را قبول داریم و خیانت به انقلاب و خون‎ ‎شهیدان میدانیم که تصور شود اپوزیسیون نظام هستیم و بنده اینطور نبوده و نخواهم‏‎ ‎بود.” ‎

اوضاع جهانی

از نکته نظر تغییرات در سیاستهای بین المللی اقتصادی نیز، در حالی که در طی این چهار سال ما شاهد سیاستهای پر تنش تراز پیش دولت ایران با کشورهای امریکا و همپیمانان گسست پذیر آن بودیم. اکنون با پایان یافتن ماموریت دولت نئوکانها و با روی کارآمدن باراک اوباما، این بار به نظر می آید که انتخابات دوره ی دهم ریاست جمهوری با مدنظر قرار دادن چراغ سبزهای مشکوکی که از سوی دو دولت امریکا و جمهوری اسلامی به همدیگر نشان داده می شود، تحت تاثیر قرار گیرد و این در حالی است که موضوعاتی همانند پرونده ی انرژی هسته ای، حماس، حزب الله، افغانستان، پاکستان و بحران اقثصادی که جهان سرمایه با آن رویارو است، باعث شده است که به انتخابات ریاست جمهوری اسلامی به عنوان یکی ازتعیین کننده ترین نقشها نگریسته شود؛ از این روی در سیاستهای گفتاری دولتهای امریکا و حکومت جمهوری اسلامی بازی خطرناک لفظی شروع گردیده است که در نگاهی رویین و برداشت سطحی نگرانه به تعارفات ابتدایی آغاز یک گفتمان در جهت عادی سازی روابط دیپلماسی بین دو دولت می ماند. اما با نگاه ژرف بینانه تر به سیاستهای گفتاری امریکا در قبال رقبیب دیرینه اش روسیه ، بویژه در رابطه با بحران سپر موشکی در اروپای شرقی( سپر موشکی آمریکا که قرار است در لهستان و جمهوری چک راهاندازی شود و در زیر چتر پیمان ناتو قرار گیرد) امریکا موضوع را منوط به حل موضوع هسته ای ایران کرده است. این تغییر در مشی سیاسی نظامی امریکا و دیگر تغییرات در سیاستهای گفتاری و بروز آن در دولت باراک اوباما، نشانگر بحرانی بودن اوضاع سیاسی جهان و میهنمان در آینده و همچنین حاکی از درجه اهمیتی است که جهان سرمایه به کشوری همچو ایران از نظر ژتو پلتیکی و ژئو اکونومیکی قائل است.
با توجه به این واقعیتهای موجود که فضای سیاسی جهان را رقم خواهند زند،بسی خوشبینی خواهد بود که آینده ای بسامان را برای نیروهای اپوزیسیون میهن با وضعیت کنونی نابسامان و از هم گسیخته اش ترسیم کرد.
اپوزیسیون بیمار که بعد از سی سال هنوز هم در قبال این فضای بسته و جو پلیسی حاکم سیاسی بدون برنامه ای معین و الترناتیو روزگار خود را به بطالت می گذراند، و به دلیل از هم گسیختگی بی برنامگی هایش، از کارآیی لازم برخودار نیست و هر آن ازخودخوری مضاعف رنج می برد.
بدلیل عدم ارائه الترناتیو مشخص عملی که تاثیر گذار بر روندهای اجتماعی باشد؛ تاکنون این نیروی اپوزیسیونی نتوانسته است به یک نیروی اپوزیسیونی پیشروی که مورد اعتماد مردم میهن خود باشد، تبدیل گشته و اثربخشی لازم را در حیات سیاسی جامعه ایران داشته باشد. بدین روی است که در کارزارهای پیش روی خود همانند انتخابات، بویژه انتخابات ریاست جمهوری به ناچار به جای کسب توان و بهره گیری از تواناییهای خود، دنیا را سیاه و سفید دیده،و نقشی بی تاثیر خود را ادامه می دهد، بطوری که بخشی از این نیرو چشم امید خود رابه همراهی و هم آوایی با طیف اصلاح طلبان حکومتی دوخته و دست گدایی دراز می کند. بخش دیگر از این نیرو که در شعارهای خود رادیکال تر هستند با پیشه کردن سیاست تمامیت خواهانه ی بی وقفه خود، در هریک ازاین کارزارها بدون ارائه آلترناتیوی عملی؛ آسان ترین و کم هزینه ترین روش را که تحریم انتخابات می باشد، بر می گزیند.


آلترناتیو پیشنهادی
اپوزیسیون چپ میهنی با توجه به وظیفه تاریخی خویش در قبال مردم میهن خود که همانا ایفای نقش در حیات سیاسی- اقتصادی جامعه است، وظیفه دارد که به موازات انتخابات نمایشی ریاست جمهوری، کاندیدای مورد نظر خویش را با ارائه ی برنامه ی مشخص (تغییر قانون اساسی) درجهت اصلاحات عمیق و بنیادین درعرصه های، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در جامعه، با سمت و سوی رسیدن مردم به عدالت اجتماعی، دموکراسی و تامین حقوق بشر را اعلام نماید. همچنین پیشنهاد ما به دیگر نیروهای اپوزیسیونی ملی میهنی نیز پیوستن به صفوف مردم می باشد و انتظار بر این است که به جای حمایت از کاندیداهای حکومتی، اقدام به معرفی کاندایداهای خویش، با برنامه ی مشخص بنماید.
علی اکبر حق پژوه 87 اسفند

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد