اکنون آمده ام
تا ترا دوباره ببینم
دریا ها و نت های ِ گمشدهِ ماهیان را
درزیرِ زبان خود دارم.
چشمهِ جوشانی را
که در قلبم نهاده ام
برایت خواهم آورد.
اکنون که باز آمده ام
بگذار شعری برایت بنویسم
شعری بر پوستِ سپیدِ ماه
که بر آبهای ِ جهان افتاده ست.
بر نیمی از تاریکی ِ جهان
تکیه داده ای
امّا سپیده
و آتشفشانی ِ خورشیدها را
در برابر خود داری.
اکنون بازآمده ام
تا در روشنائی ِ بیکران
دیدارت کنم.
(dj.shafiei@yahoo.de)
نظرات خوانندگان:
Bar pouste sepide Mah. simin 2009-02-21 13:04:13
|
Negah Shaeraneh wa payame sheretan zibast. ba arezuye mowafaghiyat |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد