logo





توضیح المسائل
پاسخ هائی به پرسشهای هزارساله
ازکلینی تا خمینی - بخش پایانی

چهار شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۱ - ۰۸ اوت ۲۰۱۲

رضا اغنمی

توضیح المسائل
پاسخ هائی به پرسشهای هزارساله
ازکلینی تا خمینی
اثر شجاع الدین شفا
چاپ پنجم
نشر فرزاد 1378

دردیباچه کتاب آمده است:
«کتاب حاضر برای نخستین باردرسال 1362 (1983) درپاریس به چاپ رسید»

2

روایت های زیادی دراین دفتر آمده از: جهیدن سگ به گوسفند و زائیدن گوسفند ازهمان حرکت، زنا کردن مرغ ها. ملاقات جبرئیل با حضرت یوسف در زندان مصر و دعانویسی عیسی بن مریم برای ادای قرض، آمدن روح الامین از آسمان برای دمیدن روح خدا درمریم وساعت زادروز تولد عیسی و «هرکه پنجشنبه ناخن بگیرد فرزندانش بسیار شود و درد چشم نبیند ... و حضرت امام جعفر صادق فرمود اگر صدای عطسه کسی را شنیدی حمد و صلوات بگو؛ اگر چه میان تو و آن کس دریا فاصله باشد.»

انگار که راوی دریا را ندیده حتا اگرنهری هم باشد بین دوکس، شنیدن صدای عطسه سخت و بعید است.

هدیه فرستادن خدا به رسول الله برای تقویت قوۀ باء.

خداوند متعال هریسه ای به حضرت محمد میفرستد ازبهشت که «حوران بهشت به دست خود عمل آورده بودند.» حضرت بعد از تناول آن قوت چهل مرد پیدا میکند.» ص 232

این حدیث معتبراز کتاب "کافی" نقل شده. خداوند متعال سه دختر زیبا میفرستد به خانۀ حضرت فاطمه علیهم السلام «... درجواب پرسش آن حضرت توضیح میدهند که آنها سه حوری بهشتی به نام مقدوده و ازاره و سلمی هستند که خداوند ایشان را برای همخوابگی با مقداد بن اسود و ابوذرغفاری و سلمان فارسی مأمور فرموده است.» ص 233

ازروئیدن مو درصورت مرد و نروئیدن آن درصورت زن، و اینکه آلت تناسلی انسان اگر ازاستخوان میبود، که واویلا ... « پس طوری آلت را قرار داد که درموقع خود بخوابد و درموقع خود قائم شود.» ص 235

«ازخصائص امام بهنگام تولد این است که ناف بریده باشد وختنه شده باشند ... هرگز دهن دره نکند، درخواب محتلم نشود مدفوعش معطرباشد و بوی مشک دهد، ... ائمه درقنداق خود اژدها را بدرانند، و میتوانند دشمنانشان را بایک فوت کردن تبدیل به سگ یا سوسک یا شغال وخرس کنند» ص 240

شفا، پس از اشاره به علاقۀ علمای شیعه به آداب روضه خوانی و حفظ وتداوم آن تاحدی که یکی از بنیان های اصلی مذهب درآمده است ازقول امام خمینی مینویسد:

« آنهائی که با روضه و گریه مخالفت میکنند میخواهند شیعه را ازمیان ببرند. اگراین عزاداریها نبود نمیدانستیم برسر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد!» ص277

چه کسی جرأت دارد بپرسد : درکجای قرآن کریم عزاداری برای امام حسین علیهم السلام، برای مسلمان ها توصیه شده است و انبوه میلیون مسلمانی که این مراسم را اجرا نمیکنند چه صدمه ای دیده اند؟

تکفیربا شمشیرآخته، توضیح زیادی را سدّ کرده و پرسش را حرام . اما با این روایت های مستند چه باید کرد؟ وچگونه پاسخگو شد؟ درخاطرات سرآرتورهاردینگ، وزیرمختار بریتانیا دردربارایران، که درایران هم منتشرشده، مطالبی دربارۀ موقوفّۀ " oude " عود، آمده که حکایت از روابط حسنه با روحانیان ایران و اعمال نفوذ درمیان علمای طراز اول ایران دارد. به صراحت مینویسد:

« عده ای ازدوستان پیشنماز من، که جزو علما و روحانیان ایران بودند، مکررا از من تقاضا میکردند که جوانان جامع الشرایط ایرانی را که باخودآنها نسبت و قرابت داشتند مشمول استفاده ازاین موقوفۀ فرهنگی کنم ... تاپس از دوران تخصیل ... به علمای مذهبی و درصورت داشتن استعداد و لیاقت استثنائی به مجتهدان طرازاول شیعی تبدیل شوند.» ص 104. خاطرات سیاسی سرآرتور هاردینگ وزیرمختار بریتانیا دردربارایران، ترجمۀ دکترجواد شیخ الاسلامی مرکزنشردانشگاهی تهران 1363

سنگرگرفتن فقیهان درپشت خروارها روایت های بیپایه، گذشته ازآنکه مریدانِ خواب آلود را با جهل وغفلت به فلاکت های فزاینده معتاد کرده، پاکی و تقدس مذهب را نیزبه شدت آلوده کرده است. به ظن قوی، عقب ماندگیهای گستردۀ جامعه های اسلامی، نمایش دردناکی ازچیرگی ونفوذِ نکبت باراندیشۀ فقهی ست که هرگونه تحول فکری را از پیروان اسلام سلب میکند.

تقیه: دروغ واجب، و بیغیرتی مستحب. شک مشکل گشای شرع. شیعه و سنی: استحماربزرگ. سادات عزیزان بیجهت. امامزاده: دکانی پربرکت... صیغه فحشای اسلامی و ... همگی ازمیراثهای فلاکتبارست که دکانداران دین بر مردم ساده دل مسلمان تحمیل کرده اند وشفا با بررسی عارضه های هریک، آسیب های مهلک آنها را توضیح داده است..

درمقام والای زن، پس از نقل وقول های مستند، سراپا اهانت وتوهین به "مادران" با این سرودۀ مثنوی، مکتب فقها را برای مخاطبین توضیح میدهد:

«چون حقیقت پیش او فرج و گلو است

کم بیان کن نزد او اسرار دوست.» ص 304

علامۀ مجلسی دربحارالانوار و حلیة المتقین ازقول حضرت الشهداء نقل میکند

«هرپرنده وچهارپائی بیانی دارد، اردک میگوید خداوندا من گناهکارراببخش وبیامرزوسبزه قبامیگوید خدایا مرا آزاد کن ازآتش جهنم! ... وبزغاله میگوید خدایا مرگ چه زود به من رسید درحالیکه گناهم بسیارسنگین است». ص 314

انتساب این گونه سخنان سبک به ائمۀ اطهار، توهین به مقدسات نیست؟ آن هم ازقول محدثان که خود را اعلم و اصلح درمسائل دین اسلام میدانند وظاهرا، به معاد و بازخواست روز رستاخیز اعتقاد دارند.!

اما ازنظرگاه خِردِ اجتماعی، استنادِ فقهی به این قبیل سخنان پرده ها را کنار میزند. آگاهی درست ومیزان فهم و شعورعلمای دین مبین و رسالتِ بنیادی را توضیح میدهد.

واما دربارۀ آخرالزمان

آنگونه که درکتاب آمده ازقول حضرت امام باقرعلیه السلام «پس ازوفات آن حضرت [امام زمان] هرج و مرج و فتنه بسیارخواهد بود تا پنجاه سال. ...» حضرت امام حسین شهید کربلا به اتفاق دوازده امام زنده شده وبا تجدید حیات، دوران امامت چند قرنیِ گذشته را تکرار خواهند کرد. ص316

خیالپردازی های بیمارگونه و پریشان گوئی ها ادامه دارد

بخش سوم گنجینۀ احادیث

گنجینۀ احادیث یا « نقل ازمعتبرترین کتاب های حدیث و فقه مکتب دکانداران دین از اصول کافی تا توضیح المسائل» شروع میشود. شفا، به مانند بخش های پیشین، دراین بخش نیز با استفاده ازمعتبرترین کتاب ها واسناد محدثان وفقها، راه هرگونه عذر و بهانۀ عوام پسند را به قول خودش به روی "دکانداران دین" بسته است.

دراین بخش صفحات زیادی ازاحادیث مربوط به خدا، پیغمبر، ائمه، اجنه، واحکام دخول درحیوانات و احکام جماع و نکاح، محاسن ذکردعا، ودعانویسی وزیارت از راندن ابلیس درهرغروب گرفته تا طلب رزق و روزی فراوان ومداوای هرگونه مشکلات زندگی ومعالجه هرنوع مرض، آمده است. که به چند نمونه بسنده میکنم:

دربارۀ اجنه باید گفت که طبق آیات قرآنی، اعتقاد به اجنّه دور ازعقلِ زمانه نبوده ونیست با اخلاق مصلحت اندیشی آن حضرت همخوانی دارد. به یقین پذیرفتن نظریۀ رایج عوام و وارد کردن آن به قرآن مبیّنِ وابستگیِ قبیله ای وآشنایی با فرهنگ مسلط بوده است . بقول مولوی :

«چون که با کودک سروکارت فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد.»

را به کارگرفته و داستانهایی برطبق رسوم فرهنگی ساخته برای جلب و رضایت عموم مردم، در راه رسالت بزرگ

اجنه، در صورت ملخ های زرد، در سیمای سیاه پوستان سودانی عمامه بسر با جهاز شتر، حتی درشکل اژدهایی هولناک ظاهرمیشوند وباحضوردرخدمت ائمۀ اطهار، برای وظائف شرعی کسب تکلیف میکنند.صص 6-402

«حضرت امام صادق علیه السلام فرمود هرگاه به درنده ای برخورد کردی، رودرروی او بایست و آیت الکرسی را بتمام بخوان و بعد بگو که انشاءالله آن درنده روی ازتو برگرداند. پس زمانی ازشهر بیرون رفتم و ناگاه درنده ای سرراه مرا گرفت. پس من همچنان کردم که حضرت علیه السلام فرموده بود، وگفتم ازسرراه ما باز گرد و ما را میازار. پس دیدم که سرش را به زیر انداخت و دمش را میان دوپایش برد وبرگشت.» ص 432

«مأمون خلیفه دچار سردرد شدید میشود. قیصر روم کلاهی برای او میفرستد و میگوید به سرش بگذارد خوب میشود. با تمهیدات وآزمایش روی دیگران برای اطمینان ورعایت امورامنیتی، کلاه را سرش میگذارد وسردرد خلیفه رفع میشود. «تعجب نمود و اورا شکافت و دید قیصر روم درآن نوشته است. "بسم الله الرحمن الرحیم، کم من نعمة لله فی عرق ساکن هم عسق لایصدعون عنها" ص 440

حضرت صادق (ع) به کسی که نوزده حج کرده بود ونوزده عمره، فرمود که یکی دیگر بجای آوری که بیست تمام باشد و آنوقت برابر یک زیارت امام حسین (ع) خواهد بود.» ص 444

در احادیث مربوط به آخرالزمان

سخنان هولناکی آمده است به نقل از بحارالانوارعلامه مجلسی که خواننده ازخیالِ آن صحنه های خونین تنش میلرزد. برحسب روایت، امام غایب بعد از ظهور، به خونخواهی خون حضرت سیدالشهدا آنقدرآدم خواهد کشت که

کعبه دریای خون گردد، وچون مردم بگویند این خونریزی بیحساب برای چیست؟ آن حضرت به منبر رفته با دیدگان اشک آلود ، لنگه کفش خون آلودعلی اکبررا بدانها نشان دهد و گویند: اگر تمام مردم زمین را بکشم، تقاص این لنگه کفش نخواهد بود.» ص 461

خواننده، قبلا در صفحات پیش ارقول امام حسین (ع) خوانده است که:

«چون درآخرالزمان بازگردم هرکه را دشمن خدا باشد خونش را بریزم و بسوزانم تا به زمین هند رسم وجمیع بلاد را فتح کنم.» پس ازآن بصره و بلاد روم را گرفته و همۀ دشمنان خدا را قلع و قمع کردند. بعد از تصفیۀ حساب با یهود و نصارا و اطمینان از سکونت شیعیان در بهشت، «آنقدرپادشاهی کند که موهای ابرویش به چشم مبارکش افتد.» ص317

آیا این سخنان بیمایه، سیدالشهدا را سِزد که با آن شهامت وجانباختگی کم نظیرش به او نسبت داده شده است؟!

ودیگراینکه راویان اینگونه یاوه ها چه بهره ای از سپهر گستردۀ وجدان و شرف انسانی نصیبشان شده است؟! که اولاد حضرت رسول اکرم را این قدر تشنه ی خون و خونخواهی معرفی می کنند؟!

در احکام ریش میفرمایند:

«... پرسید یا امیرالمؤمنین، لشکر بنی مروان کیانند؟ فرمود: مردمی که ریشها را میتراشیدند و سبیلها را تاب میدادند، و لاجرم به امر الهی مسخ شدند و به صورت ماهی های بی فلس و حرام گوشت درآمدند.» ص 538

بازهم دربارۀ ریش:

« و فرمود ریش را شانه کردن دندانها را محکم میکند و فقررا برطرف میکند و پشت را محکم میکند و بلغم را قطع میکند و قوت جماع را زیاد میکند.» ص 539

اما دربارۀ اهل طرب:

«امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: درشبی که برطایفه ای از بنی اسرائیل وارد آمد صبح که برخاستند چهار صنف را درمیان خود نیافتند. که دوطایفه ازآنها طبل زنان ودیگری آوازخوانان بودند..»

شفا، وقتی به اینجا میرسد با ظرافت خاصی در زیرنویس ص 539 از خِردِ جمعی میپرسد:

«درحدیث مشخص نشده که حضرت داود پیغمبر که آواز بسیار خوش او درتوراة و قرآن یادشده جزو این غیب شدگان بوده است یا خیر؟»

آیا نوحه خوان ها، مثلا همین تازگیها یکی ازآن ها که میگویند، نوحه خوان بیت رهبر است و واقعا صدای تکان دهنده ای دارد که اگردرفضای آزادی بزرگ شده بود، سزاوارآوازخوانی درصحنه های بزرگترین اَپراهای جهان را داشت. گرچه صورت خشن و کریهی دارد، (همان که شعروآهنگ بانو هایده را به نوای مرثیه بدل کرده، اشگ از شنوندگان میگیرد. [هنوزهمان خراباتی هستم ... سبوی ما شکسته امید درمیکده بسته] اما ازآنجائی که شکوه وعظمتِ هنرعیب های ظاهری رامیپوشاند، واسمش حاح سعید حدادیان است را میتوان درآن ردیف به حساب آورد؟ یا سنج زنان و طبل زنان مراسم عزاداری سیدالشهداء شامل این عقوبت های خدای عادل خواهند بود؟ واگرخواهند بود، چرا به جای جلوگیری از گسترش آن مراسم معصیت زای فساد انگیز، علمای دین مبین مردم را به تشویق هرچه باشکوهتر مراسم عزاداری تشویق میکنند. تا جائیکه امام خمینی همچنانچه قبلا اشاره رفت توصیه میکند:

«اگراین عزاداریها نبود نمیدانستیم برسر قرآن کریم و اسلام عزیز چه می آمد!»

«صورتگری و شعروشطرنج وشرط بندی حرام است. اما از قول رسول خدا میفرمایند که «عبادت ذکر حضرت علی (ع) است» چرا درقرآن ذکر نکرده اگر عبادت بود.ص 548

اگر این سخنان را اعتباری هست، با این همه نقشِ آقای خمینی روی اسکناس ها چه باید کرد؟ اینجاست که روایت ها بی اعتبار میشود، هرگفتۀ فقها درهرمقامی که بودند و هستند ازسکه میافتد و مهمتر این که دروغ و بی اعتقادی خودشان به مبانی دینی، بین مردم رواج پیدا میکند..

میخواهم بررسی را تمام کنم، اما روایت ها پشت سرهم، هریک یاوه ترازدیگری صف بسته رهایم نمیکند. این روایت نیزشنیدن دارد.

دربارۀ حیوانات

«ازحضرت امام موسی کاظم (ع) درحدیث معتبر منقول است که دوازده صنف حیوانند که ازجانب خداوند مسخ شده اند

پس فیل پادشاهی بود که زنا و لواطه میکرد. خرس عرب بادیه نشینی بود که دیوثی میکرد. و خرگوش زنی بود که هم به شوهر خود خیانت میکرد و هم غسل حیض و جنابت نمیکرد. و شب پره خرمای مردم را میدزدید. ومیمون و خوک جماعتی بودند ازبنی اسرائیل که در روز شنبه ماهی شکار میکردند و سوسمار و چلپاسه گروهی بودند از بنی اسرائیل که درزمان حضرت موسی (ع) به مائدۀ آسمانی ایمان نیاوردند ومسخ شدند، پس گروهی ازایشان به دریا رفتند و گروه دیگربه صحرا. وعقرب مرد سخن چینی بود و زنبور قصابی بود که ازترازو دزدی میکرد. وکرگدن مردی بود که مردم با او عمل قبیح میکرند. (حلیة المتقین، باب سیزدهم فصل هشتم)» ص 553

آدمی حیرت میکند ازقدرت تخیل فقها که فکرشان تا کجاها کارکرده ودایرۀ اندیشه های ویرانگرشان به کجا ها کشیده میشود ؟

رفتارهای ضد قرآنی درسراسر روایتها و احادیث این اثرقابل تأمل است. کثرت اباطیل و اراجیف که سربه خروارها کتب پوچ ومن درآورده زده را نمیتوان بهمه شان پرداخت. یادآوری چند نمونۀ مستند سبب میشود که علاقمندان با مطالعۀ اینگونه آثارافشاگرانه، با ویژگی هایی عوامفریبی و بیمایگی پیشوایان مذهب آشنا شوند. و عاملان جهل و منادیان عقب ماندگی جوامع اسلامی را بشناسند .

تحقیرارزش ها، با آرایش و زیورکلام، پبشینۀ کهنی دارد. فقیه ومحدث برای فریب عوام درپایداری دکان پر از ریب وریای خود حد ومرزی نمیشناسد. به مفهوم سخنان نسنجیدۀ خود اهمیت نمیدهد. مسئولیت را درک نمیکند. ازقبح کلام ونقل و قول های سرشارازگزافه و مبالغه باکش نیست. و خواننده حق دارد که درسلامت نفس راویان شک و تردید کند. به ماهیت رسالتِ بنیادی و تاریخی شان که عوام پروری و پاسداری جهل و نادانیست بد بین باشد.

و کتاب به پایان میرسد. با اندوه فراوان از سنگینیِ باری که پس ازخواندن کتاب بر دلم نشست وسپاسگزار از تلاش های پیگیر نویسندۀ آگاه ودقیق که چهره درخاک کشیده است. روانش شاد باد.

ناصرخسرو، هزارسال پیش گفته : «ابلیس فقیه است اگر اینها فقها اند»

درپایان اشاره به این نکته ضروری ست که درشکل گیری صفویه، نارضائی برخی از سران وفرماندهان جنگی که در خدمت نظام عثمانی بودند، به سهولتِ کار صفویه انجامید. جداشدن هیجده - نوزده ایل ساکن قلمروِ عثمانی و پیوستن آنها به صفویه، موهبت بزرگی بود که نصیب مرشد اعظم گردید. تمایل برای تشکیل قدرت سیاسی با برافراشتن پرچم تشیع با انبوه مریدان، دراذهان قدرتمندان نوپا پیدا شد. تلاش شاه اسماعیل جوانِ سرمست از پیروزی خونالود در تبریز، برای تحقق آن آرزو به بارنشست. شکست شاه اسماعیل در دشت چالدران، و جانبازی حماسه آفرین مریدانِ جنگجو، فرماندهان کشورغالب را دچارشگفتی کرد. گفته شد که سلحشوران، تنها درجنگ مذهبی چنین عاشقانه میجنگند.

غرض اینست که اقتداردولت صفوی با توسل به بالا کشیدن تشیع، برای حفظ استقلال کشور وحدودِ جغرافیائی، یک ضرورت تاریخی - سیاسی بود.

طمع عثمانی به ایران، ازچشم حاکمان صفوی پنهان نبود. دولت عثمانی که خودرا پرچمدار"امپراتوری اسلامی قلمداد میکرد"، برحسب نخستین سنن دینی، تصرفِ کشورهای اسلامی را حق مسلم خود میدانست. از نظرگاه عثمانی، استقرارتشیعِ صفویه، گردنکشی وطغیان درتقابل بااسلام بود که فتوای علمای دینی و تکفیرشیعه گری را به دنبال داشت..

صفویه با همۀ آن فجایع داخلی و نفاق افکندن و بهمریختن درروابط مذاهب اسلام وبدعت های ناروا و پی ریزی رسوم جهالت بار، دردورانی که عثمانی بخش بزرگی از اروپای شرقی و عراق و مصروفلسطین و حجازرا زیر سلطه واقتدارستمگرانۀ خود داشت، نتوانست درایران رخنه کند. آن هم چسبیده به آذربایجان وکردستان و نزدیک ترین همسایه ای که درتیررسش بود. اگرهم چند دهه ای آذربایجان و برخی دیگر ازنقاط مرزی را به اشغال درآورد، درتلۀ فرسایشی به دام افتاد ودرموقعیتی مناسب با دادن تلفات مجبور به تخلیۀ خاک ایران گردید. درکوران این تجربه ها بود، که در نظرآن دودمان ظاهرا صوفی مسلک، تقویت تشیع جزبا واگذاری اختیارات گسترده به ملایان و بالا کشیدن آن طبقه مقدور نبود. ملایان طبقه ای بودند درون جامعه بین مردم میلولیدند وازآمال و خواسته ها آگاه بودند. از تنعّم و صدرنشینی هم لذت میبردند. طبع ثناگویی وکاسه لیسی آن جماعت، راه مراوده با درباریان را فراهم ساخته بود. دراین رابطه ها بود که مداحی، روضه خوانی، شبیه سازی و علم و کتل ونقل روایت های مذهبی ابزار تقرب ملایان گردید.

در رهگذر این حوادث و تحول مذهب نوپای تشیع، با توسعۀ قدرت علمای دینی، بازار مهملات وقصه گوئی های مذهبی رونق گرفت. تولید روزافزون محدثانِ بی مسئولیت درمدارس دینی سبب شکل گیری طبقۀ روایت گویان شد؛ و هرآنچه که دلخواه بود، بعنوان حدیث و روایت با انتساب به درگذشتگان نسبت دادند و مکتوب کردند. میدان خالی بود، به کسی جوابگو نبودند. صدها فقیه امروزی که حوزه ها را دراختیار دارند حاصل آن حوادث بحران زاست..

مطالعۀ کتاب فوق ازاین جهت قابل تأمل است که مبارزه با رسولانِ جهل، افقهای تازه ای میگشاید. با عریان شدن نقش اصلی دلالان دین، جامعه با هویتِ "دکانداران دین" آشنا میشود. عاملان عقب ماندگی جامعه های اسلامی را میشناسد. اندیشه ها، و خردجمعی ازغل و زنجیر تکفیر رها میشود. سلامت وپاکیِ دین چهره میگشاید.

پایان

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد