... ناگه یکی کوزه بر آورد خروش!
نه در در ادبیات و نه در فرهنگ عامه ما کمتر مصنوعی را سراغ داریم که به اندازه کوزه مورد توجه قرار گرفته باشد.
کوزه این سمبل عبرت : آخر الامر گل کوزه گران خواهی شد! " حافظ". و یا حسرتِ گذشتههای بر باد رفته و اشاره به این نکته که انسان علیرغم تمامی تفاوتها سر انجام در مرگ و سرنوشت پس از آن نیز اشتراک دارد. اشتراکی که سرانجام در آمیختن با خاک تجلی ناگزیر آن خواهد بود. خاکی که مخزن بسیار اسرار است ، و فلسفهای که میدانیم " حکیم عمر خیام" به نیکی و استادی در این رباعی آشنا بیان کرده است :
از کوزه گری کوزه خریدم باری
آن کوزه سخن گفت ز هر اسراری
شاهی بودم که جام زرینم بود
اکنون شدهام کوزه هر خماری!
حافظ در تأیید سخن خیام در این اندیشه است که خاک ما را کوزه گر به هر شکلی که میخواهد در خواهد آورد و ما نیز در پذیرش چنین سرنوشتی امکان انتخاب نداریم ، اما در عین حال توصیه میکند که فرصت غنیمت دانیم :
بشنو اين نکته که خود را ز غم آزاده کنی
خون خوری گر طلب روزی ننهاده کنی
آخرالامر گل کوزه گران خواهی شد
حاليا فکر سبو کن که پر از باده کنی
شاید بتوان این توصیه روشن حافظ را با این ضرب المثل بسیار قدیمی در سنخیت کامل دید:
" کوزه خالی از لبِ بام میافتد!"
گفته میشود در بسیاری از نقاط ایران و پیش از تحویل سال نو مردم کوزه نو را جایگزین کوزه کهنه میکردندو حتی برخی در شبهای چهارشنبه سوری کوزههای کهنه را از لب پشت بام به پایین پرت میکردند.
اما کوزه ، گویا شکستهاش هم بکار میآمده و کوزه گر از آن آب میخورده است! در مثلهای اسکاندیناوی این ضرب المثل را به صورتی دیگر : " زن کفشدوز و اسب نعلبند کفشهای ناجور به پا دارند" بیان میکنند. در فولکلور و اشارات قدیم کشور دانمارک کوزه را تا آنجا که دیدهام جنسیت زن بخود گرفته است و علاوه بر آن در زمانهای قدیم در ترکیباتی چون : " کوزه غیبت کن" ، و یا " کوزه خوش خنده" هم آمده است . علاوه بر اینها در همین منطقه شمال اروپا مثل پر مصرف دیگری هم گفته میشده است:
" حتی کوزه کوچک هم دو تا گوش دارد!"
بدین معنا که کودکان همه چیز را میشنوند ، و همنوا با این سخن ، مثل دیگری هم متداول بوده است مبنی بر اینکه : فنجان گرچه کوچک است ، اما گوش بزرگی دارد!"
اگر این سخن را در این جا رها کرده و به پیشینه بسیار قدیمی و پر بار کوزه توجه کنیم بیگمان به بستر اصلی آن یعنی کشور چین میرسیم . جائیکه این صنعت اولیه را از سفالگری و کوزه گری را به زیباترین اشیا تزئینی ، سرامیک و چینیهای امروز و نیز استوارترین ابزار مورد نیاز روزانه در ساختمان سازی و محفظههای نگهداری رسانیده است.
بر حسب گزارش سال ۲۰۰۹ " آکادمی ملی - ۱" ، در غار موسوم به "یوچانیان -۲ " سرامیکی یافت شده است که قدمتی هیجده هزارساله دارد. و در " خیانرندنگ- ۳" نشانههایی بارز از کارگاهی یافت شده است که در آنجا دو نوع متفاوت سرامیک زبر، قوی و بزرگ و نیز ظریف و نازک ساخته میشده است و کشفیات مسلم باستانشناسی همزمانی در ساخت آنها را (که ضرورتا بمنظور مصارف جداگانهای بوده اند ) به اثبات رسانیده است." خیانرندنگ" در طی دورانی مشتمل بر چهار تا نه هزار سال پیش از میلاد مسیح یکی از مراکز اصلی تولید سرامیک بوده است.
تاریخ ساخت ، تکامل ابزار و تکنیک این صنعت و هنر در کشور چین به دوران مختلفی تقسیم شده است که ظاهراً برای سهولت کار با نام سلسلههای پادشاهی مختلف آن کشور پیوند یافته است.
پایان بخش نخست.
***
تصویر از " کارمارک پاتری" Carmark Pottery
۱- Proceedings of National Academy of Sciences
۲- Yuchanyan
۳- Xianrendong